شهیدی که خواب دوستانش را بهشتی می کند؛ روضه حضرت زهرا(س) بخوان
خبرگزاری فارس؛ حسین یزدی: روزهای خردادماه سال 1392 یکی پس از دیگری سپری میشود و هنوز به نیمه نرسیده که خبری در سطح شهر اهواز دهان به دهان میچرخد: «یکی از بسیجیان اهواز به نام سید مهدی موسوی در کشور سوریه به شهادت رسید».
خبر همه جا میپیچد ولی به جز افراد محدودی هیچ کس نمیداند، که سید مهدی موسوی در اوج جنگ و ناآرامیهای آن زمان، چگونه و برای چه به سوریه رفته است؟ نفرات کمی جواب این سوال را میدانند که آن دوران هم نمیشد آن را بیان کنند.
اعلام میشود که هواپیمای حامل پیکر مطهر شهید سید مهدی موسوی ساعت 16 روز یکشنبه 16 تیرماه سال 1392 در فرودگاه بینالمللی اهواز به زمین مینشیند و این افتخار ایران اسلامی به زادگاهش شهر اهواز بازمیگردد.
گرمای هوای نیمه تیرماه اهواز آن هم ساعت 4 بعدازظهر را کسی نمیتواند تصور کند به جز آنها که آن را از نزدیک لمس کردهاند، دمایی نزدیک به 50 درجه سانتیگراد، اما این شدت گرما هم نمیتواند مانع از حضور مردم همیشه در صحنه استان خوزستان و اهواز در آیین استقبال از شهید عزیز خود سید مهدی موسوی شود، با اینکه خیلیها نحوه شهادت را نمیدانند ولی خود را به فرودگاه اهواز میرسانند تا پیکر شهید خود را در بر بگیرند.
آیین وداع با بسیجی شهید سید مهدی موسوی نیز در مسجد النبی(ص) منطقه لشکر اهواز برگزار میشود که سیل جمعیت به سوی میعادگاه مردم خوزستان سرازیر میشود، شبستان، حیاط و خیابانهای روبهرو و کنار مسجد مملو از سیل جمعیت است.
با اینکه اعلام میکنند که مراسم وداع با شهید سید مهدی موسوی بعد از نماز مغرب و عشا آغاز میشود اما مگر میشود از اهواز کسی شهید شود و مردم، خانوادهاش را تنها بگذراند، خیلیها از ساعتها قبل به مسجد آمدهاند تا در مراسم شبی با شهید حضور یابند.
نماز مغرب و عشا به جماعت اقامه میشود ولی لحظه به لحظه بر خیل جمعیت افزوده میشود، امشب قلب اهواز در مسجدالنبی(ص) میتپد همانجایی که سید مهدی، بارها در آن آرزوی شهادت کرده است.
پیکر سیدمهدی درون تابوتی که آرزویش را داشت قرار دارد و پرچم سه رنگ جمهوری اسلامی ایران تابوت را در بر گرفته است، رمز و رازی دارد این پرچم مقدس، همه دوست دارند در هنگام رفتن، تابوتشان به این پرچم مزین باشد و حالا شهید موسوی به آرزوی خود رسیده است.
فرمانده سپاه حضرت امام حسین(ع) اهواز اعلام میکند که بسیجی شهید سید مهدی موسوی که جانشین حوزه 10 شهری اهواز بود در روزهای گذشته در درگیری با اشرار مسلح و ایادی استکبار جهانی به شهادت رسیده است ولی کم کم این مسئله بیان شد که او برای دفاع از حرم بانوی دو عالم حضرت زینب کبری(س) و نازدانه برادرش حضرت رقیه خاتون(س) به دیار دیگری هجرت میکند و در این راه به فیض شهادت نائل میآید.
صبح روز دوشنبه هفدهم تیرماه 1392 شهر اهواز حال و هوای دیگری دارد و ملائک الهی آمدهاند، روح پر فتوح جوانی برومند را با خود به بهشت ببرند تا در جوار سردار خط شکن جبههها سردار سرلشکر شهید علی هاشمی سکنی گزیند.
مردم خوزستان با حضور در میعادگاه عشق و دلدادگی حسینیه عاشقان ثارالله، آمدهاند تا برای آخرین بار با فرزند شهید خود سید مهدی موسوی وداع و او را تا دروازههای بهشت بدرقه کنند. همه آمدهاند از همه اقشار، پیر و جوان، زن مرد، حتی آنان که تا کنون سید مهدی را ندیدهاند و او را نمیشناسند هم حاضر شدهاند، زیرا او شهیدی از ذریه حضرت فاطمه زهرا(س) است مگر میشود خوزستانیهای غیرتمند از این سید شهید را تجلیل نکنند.
شهید موسوی با حضور گسترده مردم خوزستان تشییع میشود و در کنار شهید غلامرضا بازاری، شهید احمد پیربابا و جانباز شهید سید احمد موسویکربلایی در قطعه 2 گلزار شهدای اهواز آرام میگیرد و تربت پاکش تا ابد زیارتگاه عاشقان و دلسوختگان میشود.
اما سید مهدی موسوی که بود که این چنین در زمین و آسمان عزیز میشود و مردم دیارش اینگونه از او تجلیل و به نیکی یاد میکنند.
شهید سید مهدی موسوی نخستین شهید مدافع حرم خوزستان پانزدهم مهرماه سال 1363 در کوی انقلاب(کمپلو) اهواز به دنیا میآید، دبستان را در مدرسه دکتر علی شریعتی و راهنمایی را در مدرسه سروش و دبیرستان را در مدرسه شهدا و 2 سال آخر را در مدرسه 22 بهمن کوی جمهوری اسلامی یا همان آخر آسفالت با موفقیت به پایان میرساند.
در سال 1382 در رشته کامپیوتر وارد دانشگاه آزاد میشود و مدرک کاردانی را در این رشته میگیرد، پس از آن مقطع کارشناسی را با رشته مدیریت بازرگانی آغاز میکند، کارمند صنعت معدن تجارت میشود و در سال 1388 ازدواج میکند.
آن طور که خانواده شهید موسوی میگویند سید مهدی از ابتدا عاشق شهید و شهادت بود، اوایل حمله گروههای تروریستی به کشورهای اسلامی، وقتی که میشنود تکفیریها تهدیدی برای حرم عقیله بنی هاشم(س) در سوریه هستند، در حال و هوای خودش نبود و به کل تغییر میکند تا اینکه با تلاش فراوان موفق میشود که به سوریه اعزام شود.
در بهمنماه سال 1391 بود که برای نخستین به سوریه اعزام میشود، هیچ کسی از رفتنش مطلع نمیشود تا اینکه بعد از دو ماه به سلامت به خانه برمیگردد، پس از بازگشت دیگر او، سید مهدی قبلی نیست زیرا دایم دلش در سوریه است، به همین خاطر نیز برای رفتن دوباره خیلی تلاش میکند، آنقدر پافشاری میکند تا اینکه بار دیگر اعزام میشود.
در اوایل تیرماه سال 1392 برای بار دوم به سوریه اعزام میشود اما ماموریت دوم او زیاد طول نمیکشد و چند روز بعد از اعزام یعنی روز دهم تیر به فیض شهادت نائل میشود و به آسمان پرواز میکند تا نامش به عنوان نخستین شهید مدافع حرم استان خوزستان و شهر اهواز ثبت شود، هر چند تا سالها بعد از شهادتش، نامش بر روی سنگ مزارش به عنوان زائر حضرت زینب کبری(س) ثبت شده بود.
اما حالا دیگر همه شهید سید مهدی موسوی را که قبل از شهادت جانشین حوزه 10 شهری اهواز بوده را به عنوان نخستین کارمند شهید مدافع حرم کشور، نخستین دانشجوی مدافع حرم کشور و دومین بسیجی شهید مدافع حرم کشور میشناسند.
همیشه میگفت سعادت این دنیا و آن دنیا در حرکت در مسیر ولایت فقیه است، تأکید میکرد از منویات رهبری پیروی کنید. هر چه رهبر و مقتدای ما گفتند همان است، حتی اگر یک اشاره کوچکی هم به یک مطلب داشتند باید همان صحبت اجرا شود. میگفت نباید در مقابل رهبر انقلاب چیزی کم یا زیاد بگوییم بلکه هر چه فرمودند باید بدون کم و کاست اطاعت کنیم و در مسیری که ایشان ترسیم کردهاند گام برداریم.
سید حسن موسوی پدر نخستین شهید مدافع حرم خوزستان درباره پسرش نکاتی جالب توجهی به خاطر دارد: «شهید سید مهدی موسوی سفارشات زیادی داشت ولی مهمترین آنها تاکید بر پیروی از ولایت بود و همیشه میگفت که در راه ولایت باشید و در این مسیر حرکت کنید.
میگفت که حتی اگر زمانی خدای ناکرده من نیز از راه ولایت منحرف شدم و در مسیر دیگری رفتم شما راه ولایت را ادامه دهید و این مسیر را رها نکنید که سعادت در این راه است.
همیشه بر پیروی از منویات حضرت امام خامنهای تاکید داشت و میگفت که هر چه رهبر و مقتدای ما گفتند و یا حتی به آن اشارهای داشتند همان است و باید اجرا شود.»
بیشتر وقتش را در مسجد محله و یا پایگاه بسیج میگذراند، هیچوقت مسائل کاریاش را بازگو نمیکرد و در جواب همه سئوالات نسبت به کارش میگفت: همین جا در محله هستم و در کنار دوستان و یا حرف تو حرف میکرد و جواب نمیداد. بسیار مردمدار بود، همه تلاش خود را به کار میگرفت تا کار مردم را انجام دهد، بسیار دلسوز و مهربان بود و برای یاری رساندن به خانوادههای بیبضاعت همه تلاش خودش را میکرد تا قدمی هر چند کوچک برایشان بردارد.
همسر شهید سید مهدی موسوی هم خاطرات خوبی از دارد: «به یاد ندارم در طول زندگی مشترک کلمهای دروغ از سید شنیده باشم. ارادت خاصی نسبت به اهل بیت(ع) داشت و روضه حضرت زهرا(س) را خیلی دوست داشت. حتی بعد از شهادت هم به خواب یکی از دوستان مداحش میرود و میگوید روضه حضرت زهرا(س) را بخوان.»
در سالروز شهادت ائمه اطهار(س) لباس مشکی میپوشید. عاشق زیارت امام رضا(ع) بود و میگفت احساس میکنم هر وقت به زیارت میروم جزو عمرم حساب نمیشود. همیشه حق را میگفت و از گفتن حق هم هیچ واهمهای نداشت. رضایت من و پدر و مادرش برایش بسیار مهم بود و همه تلاشش را هم در این مورد میکرد.
اگر گذرتان به گلزار شهدای اهواز میافتد در قطعه 2 به زیارت شهید سید مهدی موسوی هم بروید و دقایقی را در کنار تربت پاک او که در نزدیکی تربت پاک شهید بیژن ماسوریان است خلوت کنید زیرا که خداوند تبارک و تعالی در سوره مبارکه آل عمران آیه 169 وعده داده که وَلا تَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللَّهِ أَمواتًا ۚ بَل أَحیاءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقونَ.
پایان پیام/
این خبر در هاب خبری وبانگاه بازنشر شده است