مرگ یوزها فرا خواهد رسید
او هنوز مرگ تلخ ماجراد یوز بانوی ایرانی با ۳ جنین در شکمش را در ۶ فروردین امسال در همین جاده فراموش نکرده و نمیتواند بپذیرد که سرنوشت فرزندش در ششمین روز از ماهی دیگر در همان سال به مانند سرنوشت تلخ دوستش رقم خورده است. بیابان و خورشیدی که هلیا را به خاطر نامش از جنس خود میداند تا به امروز نتوانستند به پرسشهای مکرر یوزبانو که سراغ فرزندش را میگیرد پاسخ داده و حقیقت را به او بگویند . این بی پاسخی طبیعت، دل هلیا را لرزانده و از او جستجوگری پریشان برای یافتن توله از دست رفته اش ساخته است. عمری است که هلیا و نیاکانش زمانی که شبها سرشان بر بالین است با صدا و تکانههای پر خراش خودروها که به چشمانشان چون ابلیس میآید از جا میپرند و سپس مملو از دلهره نگاهشان را به اطراف میدوانند که نکند از تولههایشان کاسته و یک روز دیگر به انقراض نزدیک میشوند. آنها و نیاکانش و ساکنان طبیعت بکر سالهاست از یورش و واق واقهای پرهیاهوی سگهایی رها که آنها هم نتیجه سبک زندگی موجوداتی به نام آدم است آسایش نداشته و همه این جستارها زمینه بیانیه انقراص یوزها را به دنبال خواهد داشت. چه بسا آنها به زودی تصمیمی تلخ خواهند گرفت و اعلام خواهند کرد: آی آدمها که روی ساحل آرام،در کار تماشائید. دیگر دیر شده است. ما اینبار خودخواسته منقرض خواهیم شد و به مانند گونههای جانوری دیگر که برای همیشه رفتند شما اشرفان مخلوقات را با زمین اشرافی که ساختید تنها میگذاریم. آنها در مانیفست خود فریاد می کنند که ما اینبار خودمان به میان جادههای نا امن شما خواهیم آمد و جلوی چرخ ارابههای فلزی شما خواهیم مرد و همان طور که رسم دارید پلاک و چرخ های خودروهای نو شما را با خون سرخ خواهیم کرد . شما همان هایی هستید که در طبیعت به هر راه و روشی دست میبرید، میلیون ها حیوان را پرورش داده به آنها فرصت زندگی می دهید و تا شب نشده همان حیوانات را غذای رنگین سفرهتان می کنید. امروز شما ما را پرآوازه کردید و حمایت خود را نسبت به ما نمایش میدهید و اما اگر ما بسیار بودیم چه بسا برای به دست آوردن پوست و جانمان هر روز به شکارمان می آمدید. آی آدمها ما هم به زودی به مانند موجودات برچیده شده خواهیم رفت
»سید عابد میرمعصومی –خبرآنلاین سمنان
۴۶
این خبر در هاب خبری وبانگاه بازنشر شده است