Get News Fast

 

روایت یک خبرنگار از سفر به سردشت

مصدومان شیمیایی سردشت 36 سال در رنج و سختی ناشی از بمباران شیمیایی هفتم تیر سال 1366 دست و پنجه نرم می کنند و هنوز زخم های این حمله ناجوانمردانه تازه است.

به گزارش خبرگزاری فارس از ارومیه_ رقیه وکیلی، هفته شلوغی را پشت سر گذاشته بودم اما یک تماس تلفنی برای هماهنگی با فردی جهت تهیه گزارش خستگی را بر تنم دوچندان کرد.

چندین بار با او تماس گرفتم تا مصاحبه‌ای به مناسبت سالروز بمباران شیمیایی سردشت انجام دهم  اما موفق نشده بودم طی چند پیام بالاخره توانستم فرصت کوتاهی پیدا کرده و گفت‌وگویی انجام دهم، تا او صدایم را از پشت تلفن شنید و متوجه شد خبرنگار هستم، انگار درد چندین ساله اش سر باز کرده باشد بدون اینکه سوالی کرده باشم پشت سر هم رگبار گلایه را به بارم بست، نفسم به شماره افتاد یک لحظه اجازه دهید! اما نه، انگار دل پری داشت داشتم خودم را آماده می‌کردم که بگویم به خدا بمباران شیمیایی سردشت کار من نبود اما مکثی کردم به حرفهایش گوش سپردم اما نه نباید گوش می‌سپردم باید دل می‌سپردم اینها رگبار دردهای خفته هزاران نفر بود که به سمت منِ رسانه پرتاپ می‌شد راست هم می‌گوید چرا هفتم تیر باید به یاد سردشت درد کشیده می‌افتادم، مگر اینان هر روز درد نمی‌کشند من هم به عنوان جزیی از این کل مقصرم .

زخم‌های که بعد از ۳۶ سال التیام نیافته است

گزارشم باتیتر زخم‌های که بعد از ۳۶ سال التیام نیافته است منتشر شد اما گلایه‌های آقای واحدی دائما درون مغزم به صدا در می‌آمد راستش یاد حرفهایش که می‌افتادم از خودم به عنوان یک خبرنگار و یک رسانه و هم استانی که فاجعه بزرگی در استان رخ داده و مردمان بی دفاع بسیاری زیر بار ظلم رفته‌اند و اقدام خوبی برای تبیین این ظلم عظیم انجام نداده‌ام خجالت می‌کشیدم .

 باز هم دنیای کائنات به کمکم آمد وسط یک روز پر مشغله پیامی را از طرف سرپرستی دریافت کردم ماموریت برای پوشش خبری که باید راهی سردشت می‌شدم، بارها به این شهر زیبا سفر کرده بودم هر بار که به این شهر خوش آب و هوا سفر می‌کردم هدفم بازار و آبشار و طبیعت زیبای سردشت بود و اصلا به درد پنهان و خفته مردمان این شهر فکر نمی‌کردم.

گزارش اخیرم باعث شد زیاد در مورد این شهر بخوانم و بدانم و قدم گذاشتن و راه رفتن و در شهری که خون کودکان و زنان بی‌گناهی که روزگاری در این شهر به آرامی زندگی می‌کردند دیگر برایم عادی نبود و هی در ذهنم تکرار می‌کردم کاش بتوانم کاری انجام دهم  شده یک کار کوچک تا شاید کمی از وجدانم آرام شود و این دعوت و این ماموریت تنها راه چاره برای تسکین این عذاب وجدان بود.

صبح روز چهارشنبه با کلی اتفاقات که امکان کنسل شدن ماموریت به گوش می‌رسید استرس گرفتم، دست به دعا شدم که این اتفاق نیافتد، من باید به این ماموریت می‌رفتم و از نزدیک کنار این مردمان آسیب دیده می‌نشستم و حرف می‌زدم بعد یکی دوساعت معطلی به همراه همکارم راهی سردشت شدیم.

از زیبایی‌های منطقه تا میهمان نوازی مردم کرد

راننده ما را تا مهاباد همراهی کرد تا در این شهر زیبا به  هیات دیپلماتیک و خبرنگاران ملحق شویم  هیات دیپلماتیک در شهر مهاباد برای صرف صبحانه و استراحت کوتاه توقف کرده بودند که من و عکاس خبری به این گروه ملحق شدیم . 

روایت یک خبرنگار از سفر به سردشت

فرمانداری مهاباد برای پذیرایی از میهمانان محلی زیبایی از سد مهاباد را برای صرف صبحانه در نظر گرفته بودند و این مهمان نوازی مردمان کورد مهابادی همیشه زبانزد است راستش را بخواهید احساس افتخار کردم که هم استانی‌های من چنان مردم مهربان و قابل احترامی هستند با چنین چهره گشاده و دل بزرگی به استقبال هیات دیپلماتیک رفته‌اند .

بعد از معرفی خود و خوش آمد گویی به همکاران خبری و  سرکار خانم «سکینه سادات پاد» دستیار رییس‌جمهور در پیگیری حقوق و آزادی‌های اجتماعی و بعد از صرف صبحانه مفصلی که مردمان کورد زبان و خوش برخورد مهابادی در نظر گرفته بودند کمی در اطراف سد گشتی زدیم .

روایت یک خبرنگار از سفر به سردشت

فرصتی شد و مصاحبه‌ای با «کنجی موراکامی» وزیر مختار و مسوول هیات دیپلماتیک ژاپن انجام دادیم وزیر مختار از طبیعت و زیبایی سد مهاباد و وجود درختان سیب در این منطقه تعجب کرده بود.

وزیر مختار به اهداف خود در این سفر اشاره کرد و گفت : سفر به سردشت فرصت مناسبی است برای است من چرا که تجربه مشترکی با حادثه هیروشیما داشته‌ایم که در این خصوص بحث‌های داشته و از تجربیات مشترک بهره مند خواهیم شد.

بعد از مصاحبه مهاباد را به مقصد سردشت ترک کردیم زیبایی‌ها  جاده مهاباد تا سردشت وصف شدنی نیست دره‌ها و کوهای سر به فک کشیده  و دره‌های تند و تیزش انگار غرور و صلابت مردمان این دیار را به رخ همگان می‌کشید.

روایت یک خبرنگار از سفر به سردشت

کسانی که به سردشت سفر کرده باشند می‌دانند این مسیر جاده باریک پر پیچ و خم است و کمی هولناک  چه بسا سرعت زیاد ون برای جا نماندن از هیات همراه و رسیدن سر موقع به برنامه‌ها این اضطراب را دوچندان کرده بود گویا این مسیر برای همکاران تهرانی ما کمی ناآشنا بود تک به تک چهره‌ها را می‌نگرستیم هم تعجب از این همه زیبایی در خطه آذربایجان و هم اضطراب ناشی از پیج در پیج بودن جاده بر چهره‌ها مشهود بود .

این پیج و خم سرعت بالا  حال همکاران را ناخوش کرد در میانه راه و در گردنه زمزیران خودرو ون مجبور به توقفی کوتاه شد تا کمی حال آنان بهتر شود .

دوباره به مسیر ادامه دادیم تا به یک استراحتگاه و رستوران بین راهی رسیدیم تا همکاران با کمی استراحت و شستن دست و روی خود با آب خنکی که از دل کوه جاری می‌شد حالشان بهتر شود و کمی استراحت کرده باشند. این بار شخص دستیار رئیس جمهور خانم پاد و معاون سیاسی استاندار آذربایجان غربی به سمت ون آمدند و جویای احوال خبرنگاران شدند که راننده به همراه یک بطری عرق نعناع به کمک خبرنگاران آمد و این عرق نعناع به صورت معجزه آسایی همچون آبی روی آتش حال دل همکاران خبری ما را خوب کرد دوباره سوار ون شدیم از راننده خواهش کردیم کمی با سرعت پایین رانندگی کنند در نهایت با تاخیر یک ساعته به سردشت رسیدیم.

روایت یک خبرنگار از سفر به سردشتگلزار شهدای شیمیایی سردشت

اولین محل حضور هیات دپلماتیک و دستیار رئیس جمهور زیارت در مزار شهدای شیمیایی سردشت  که با استقبال خانواده‌های شهدا و مسوولین شهر سردشت همراه بود، دو  دختر زیبای کورد زبان با موهای بلند بافت شده که زیر شالشان رخ نمایی می‌کرد و لباس‌های زیبایی کوردی که بر تن داشته و نشان از نجابت این دختران پاک سرزمین می‌داد با گلهای زیبایی در دستشان  به استقبال هیات دیپلماتیک آمدند و  با صلابت هر چه تمام با سه زبان فارسی ژاپنی و انگلیسی به هیات خوش آمدگویی کردند.

روایت یک خبرنگار از سفر به سردشت

در این مکان شهدا کنار هم به صورت خانوادگی از کودک و بزرگ مادر و پدر خواهر و برادر کنار هم خفته بودند فاجعه بزرگ سردشت و این مزار شهدا فراموش شدنی نیست کودکانی بی‌گناه زیر این خاک آرمیده‌اند که شاید اگر زنده بودند در کنار فرزندان خود زندگی می‌کردند این صحنه‌ها نیاز به بیان نداشت نیاز به ترجمه نداشت درد مشترکی بین مردمان درد کشیده سردشت و ناکازاکی ژاپن بود که دل هر بیننده‌ای را به درد می‌آورد اما این اتفاق تنها یک طرف ماجرا بود من غرق در دنیای رفتگان بودم ، به کناری ایستادم در فکر فرو رفتم به ۳۶ سال پیش چه غوغایی و چه قیامتی به پا شده بود .

داغ‌هایی که سرباز کرده بودند

 صدای گلایه‌های زنی مرا به خود آورد بانوی رو به روی خانم پاد ایستاده بود از دردها و سرفه‌های ناتمام و شبانه‌روزی همسر شیمیایی‌اش می‌گفت. از  نبود داروها نبود دستگاه اسکن خانم پاد و با طمانینه خاصی که داشتند گوش شنوایی برای دردهای این خانواده‌ها شده بودند .

روایت یک خبرنگار از سفر به سردشت

باید خودمان را به همایش می‌رساندیم نمی‌دانم این همه انرژی را از کجا آورده بودیم به محل همایش رسیدیم  همه خانوده‌های شهدا و مصدومان شیمیایی بر روی صندلی‌های قرمز رنگ سالن نشسته بودند و انتظار می‌کشیدند تا کسی ناجی باشد برای دردهای التمام نیافته چند ساله اشان ..

خبرها و مصاحبه‌ها به صورت آنلاین در سایت‌های خبرگزاری درج می شد همچنان می‌نوشتیم و همکاران خبری در تی وی پلاس به صورت آنلاین همایش و نشست خبری و تخصصی حقوق بشری با عنوان “حق بر زنده نگه داشتن حقیقت جنایت سردشت” پوشش می‌دادند .

مسوولین شهرستانی و استانی در محل‌های خود قرار گرفتند و مراسم آغاز شد در طول مراسم چهار نفر از مصدومان و جانبازان شیمیایی پشت تریبون رفتند و  از دردهای چندین ساله خود لب به سخن گشودند از نبود دارو، تحریم، نبودن دستگاه اسکن در شهرستان سردشت گلایه‌مند بودند و  خواستار کمک‌های بین‌المللی به خصوص در زمینه کمبود داروها و امکانات پاراکلنیکی ویژه مصدومان شیمیایی شدند.

روایت یک خبرنگار از سفر به سردشت

بمباران شیمیای سردشت مثال بارز نسل کشی بود

در این مراسم «سکینه سادات پاد» دستیار رئیس جمهور در پیگیری حقوق و آزادی‌های اجتماعی در صحبت‌های خود بیان کرد که بمباران شیمیایی سردشت مثال بارز نسل کشی بود.

خانم پاد گفت اولین بار در شهر سردشت حضور یافته و از  این همه درد متاثر شده‌اند و تمام توان خود را برای احقاق حقوق مصدومان شیمیایی سردشت به کار خواهد گرفت.

او با اشاره به فاجعه بمباران شیمیایی سردشت می‌گوید: دیدگاه ما به موضوع سردشت یک دیدگاه حقوقی و متفاوت است و از لحاظ حقوقی روایت‌گر مظلومیت مردم سردشت خواهیم بود.

دستیار ویژه رییس جمهور در پیگیری حقوق و آزادی‌های اجتماعی با اشاره به اینکه ۸۵ شرکت آلمانی، ۱۹ شرکت فرانسوی و ۱۸ کشور انگلیسی و آمریکایی مواد شیمیایی را در اختیار رژیم بعث عراق قرار دادند، گفت: این رژیم هم به صورت ناجوانمردانه از این مواد شیمیایی علیه مردم مظلوم سردشت استفاده کرد.

به گفته او ، تاکنون هیچ اقدام موثری در جهت محکوم کردن این جنایات در جوامع بشری اتفاق نیافتاده است.

لزوم آشنایی مردم جهان با آثار مخرب سلاح های شیمیایی

وزیر مختار و کاردار سفارت ژاپن نیز گفت: مردم جهان باید با آثار مخرب استفاده از سلاح‌های شیمیایی، هسته‌ای و کشتار جمعی آشنا شوند.

«کنجو موراکامی» اظهار کرد: فرصت ارزشمندی داشتم که امروز با حضور در مزار شهدای سردشت، خسارت‌های استفاده از سلاح های شیمیایی را از نزدیک ببینم و به کار بردن سلاح‌های شیمیایی مانند هسته‌ای مخرب و استفاده از آنها با قوانین بین الملل مغایرت دارد و محکوم است.

به گفته وزیر مختار و کاردان ژاپن، سلاح‌های کشتار جمعی نباید استفاده شود و دولت ژاپن برای گسترش صلح پایدار در دنیا تلاش می‌کند و اکنون هم از سوی دولت ژاپن، تهدید استفاده از سلاح شیمیایی و هسته‌ای در جنگ روسیه و اکران غیرقابل قبول است.

وی ادامه داد: به عنوان نماینده دولت ژاپن به جانباختگان بمباران شیمیایی سردشت عرض تسلیت دارم و برای بازماندگان آرزوی سلامتی دارم.

وزیر مختار ژاپن گفت: مردم ژاپن به عنوان مردمی که مورد حمله هسته‌ای قرار گرفتند با دردها و رنج‌های سلاح کشتار جمعی آشنا هستند.

روایت یک خبرنگار از سفر به سردشت

گوشه‌ای نشسته بودم خبرها را تایپ می‌کردم  خانم های کنار دستم انگار فهمیده بودند که همراه هیات دیپلماتیک هستم انگار به امیدی به سمتم می‌آمدند چه کاری می‌توانستم انجام دهم جز اینکه شنوای دردهایشان باشم یکی نامه‌ای به دستم می‌داد التماس می‌کرد که حتما نامه را به دستیار رئیس جمهور برسانم دیگری درخواست می‌کرد نامه‌ای برایش بنویسم، من مانده بودم میان اینهمه دردهای خفته به دنبال مترجمی می‌گشتم تا صحبت‌های زنان کورد زبان را برایم ترجمه کند انگار هر کدام قصه‌ای داشتند برای فریاد زدند .

خانم پاکپور مسوول گروه خبرنگاران همایش در میان مردم بود و به آرامی حرفهای  مردم این دیار را می‌شنید و نامه‌های آنان را دریافت می‌کرد  تا جای ممکن مردم راهنمایی می‌کردم که درخواست‌ها  ونامه‌ها را به خانم پاکپور انتقال دهند .

از صدای هواپیما وحشت داشتم 

دوباره مشغول نوشتن شدم  بانویی که متوجه شده بود از ارومیه به سردشت آمده‌ام  به آرامی کنارم نشست دست از نوشتن برداشتم و رکورد گوشی را روشن کردم نمی‌خواستم این فرصت را از دست دهم چشمانش پر اشک بود از بمباران هفتم تیر سال ۱۳۶۶ برایم گفت .

به ۳۶ سال پیش بازگشت و از حادثه بمباران گفت، برای خرید طلا به بازار رفته بودم درون مغازه داشتم مبلغ النگویی که برای دخترهفت ساله‌ام خریده بودم پرداخت می‌کردم که صدای بلند هواپیماها در آسمان شهر پیچید از صدای هواپیما وحشت داشتم  بعد از صدای مهیب بمب بوی مانند سیب گندیده به مشام رسید.

دنبال پناهگاهی برای فرار بودم اما انگار کار از کار گذشته بود مردم سراسیمه به دنبال پناهگاهی بودم با بلندگو اعلام کردند که شیمیایی زده‌اند و از مردم درخواست کردند که باید به سمت نقاط بلند شهر بروندباید خودمان را با آب خیس  می‌کردیم اما باز اثراث مخرب بمب شیمیایی در بدن ما تاثیر گذاشت چشمانم داشت از شدت درد می سوخت بدن پسر هف ماهه‌ام تاول زده بود برای درمان ما رابه تبریز اعزام کردند.

بعد از گذشت ۳۶ سال هنوز کابوس آن روزها را میبینم و شب‌ها از شدت اضطراب و ترس نمی‌توانم بخوابم و این دردها و سرفه‌ها بعد از چندین سال همراه من است.

کمی به حرفهایش گوش کردم چه کاری از دستم بر می‌آمد برای آرامش دردهای چندین ساله مردمان این دیار ای کاش کاری می‌توانستم انجام دهم، بانویی به سمت‌ام آمد گویا او هم متوجه شده بودم خبرنگارم به آرامی کنارم ایستاد نامه‌ای در دستام گذاشتم از من خواست تا نامه را به دست دستیار رئیس جمهوربرسانم به آرامی و خجالت خاصی نگاهم کرد انگار حرفی برای گفتن داشته باشد به سمت‌اش نگاه کردم و گفتم جانم چیزی می‌خواهید بگوید به آرامی گفت می‌توانم شماره شما را داشته باشم گفتم بله که می‌توانید برگی از دفترچه‌ام را پاره کردم و شماره‌ام را نوشتم از من درخواست کرد تا وقتی برای سی تی اسکن برایش بگیرم شاید تنها کاری که می‌توانستم انجام دهم همین بود  شماره ام را دادم گفتم قبل از اینکه عازم ارومیه شوند هماهنگ شود تا زمان دقیق مراجعه به پزشک را به او بگویم.

نامگذاری خیابانی در ژاپن به یاد قربانیان سردشت

مراسم رو به پایان بود بعد از همایش سوار ون شدیم و به همراه هیات دیپلماتیک و دستیار رئیس جمهور راهی خیابان هیروشیما که به یاد قربانیان ناکازاکی نامگذاری شده بود رفتیم در  این میان بعد از بازدید کاردار سفارت ژاپن ضمن ابراز خشنودی از این نامگذاری قول داد در هیروشیما هم خیابانی به یاد جانباختگان شیمیایی سردشت به نام این شهر نامگذاری شود.

به پایان ماموریت نزدیک شدیم اما به گفته دستیار رئیس جمهور پرونده جنایت بمباران شیمیایی سردشت برای جمهوری اسلامی همچنان باز است و در مجامع بین المللی پیگیری می‌شود.

سکینه سادات پاد گفت کارهای ارزشمندی در قبال مستندسازی فجایع تاریخی بیماران شیمیایی سردشت صورت گرفته اما استیفای حقوق مردم ظلم دیده سردشت در مجامع بین المللی به صورت ویژه پیگیری خواهد شد.

روایت یک خبرنگار از سفر به سردشتگزارش شبکه 14 ترکیه از عزم جدی ایران برای پیگیری حقوقی فاجعه سردشت

این همایش بازتاب خبری خوبی داشته و در اکثر شبکه‌های تلوزیونی داخلی و خارجی منعکس شد تا صدای رسای عدالت خواهی را به گوش همگان در دنیا برساند .

پایان پیام/


این خبر در هاب خبری وبانگاه بازنشر شده است

 

منبع : خبرگزاری فارس
ارسال از وردپرس به شبکه های اجتماعی ایرانی
ارسال از وردپرس به شبکه های اجتماعی ایرانی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

چهار + پانزده =

دکمه بازگشت به بالا