عاشورا در بازار تاریخی کرمان؛ اینجا دلِ شکسته میخرند + عکس و فیلم
خبرگزاری فارس – کرمان؛ مهسا حقانیت: صبح عاشوراست، چشمهایم را باز که میکنم، گوشی را برمیدارم، به داداش پیام میدهم تا ببینم آیا امروز به عزاداری هیأت تکیه معظم فاطمیه میرسم یا نه که میگوید در چهارسوق بازار هستیم و این جمله یعنی هنوز فرصت هست.
مهلتی ای ساربان …
از میدان ارگ وارد بازار که میشوم، صدای نوحه میآید، «مهلتی ای ساربان آهسته ران، کِآرام جان گم کردهام/ من در این دریای خون دُر گران گم کردهام …»، من با این این نوحه در عاشورا بزرگ شدم، این نوحه را از بچگی تا همین چند سال قبل در همه عاشوراهای کرمان با صدای زندهیاد حاج آقا ماشاالله لطفی بنیانگذار و مداح پیرغلام تکیه فاطمیه شنیدهام.
هیأتهای عزاداری کرمان و بهویژه قدیمیها رسم دارند در تاسوعا و عاشورای حسینی به بازار کرمان بروند و بعد از عزاداری در راستهبازار به مسجد وکیل در دل بازار و یا صفهعزاخانه در انتهای بازار بزرگ میروند و آیین اصلی عزاداری را در این مکانهای مقدس برگزار میکنند.
عشق آقا امام حسین (ع) در قلبها می جوشد
چهارسوق بازار کرمان هم مانند دیگر بخشهای بازار مملو از جمعیت عزاداران حسینیست، مردی میانسال طبق گل بر سرش گذاشته است و در میان عزاداران از این سو به آن سو میرود.
هرچه از چهارسوق به سمت مسجد وکیل میروم، بازار، شلوغ و شلوغتر میشود، هیأتها با فاصله از هم در حال عزاداری هستند و مردم با تیپ و قیافههای مختلف از دخترکهای موخرگوشی تا پیرزن ویلچرنشین که از بس برای مظلومیت آقا گریه کرده، چشمهایش سرخ شده است، از پسرکهای سرتق و بازیگوش تا پیرمرد عصا به دست به عشق آقا سیدالشهدا(ع) به بازار کرمان آمدهاند.
این مادربزرگ ویلچرنشین هم خودش را به عزاداری عاشورا در بازار کرمان رسانده است
هیأتهای قدیمی کرمان را چگونه بشناسیم؟
بچههای تکیه جوی مویدی عاشورای امسال هم به روال هر سال به بازار آمدهاند، بسیاری از بزرگترهای فامیل پدری و مادریام سالها در این هیئت سینه میزدند، اما امسال خیلیهایشان دیگر در این دنیا نیستند، با یک صلوات جایشان را خالی میکنم و روحشان را شاد.
سینهزنان هیأتهای تکیه عباسعلی و تکیه میدانقلعه و تکیه محله شهر هم در حال عزاداری در بازار تاریخی کرمان هستند.
هیئت تکیه محله شهر
هیأتهای قدیمی کرمان یکسری ویژگی دارند که اگر اسم هیأت را هم نبینی، به راحتی میتوانی متوجه بشوی این هیأت یک هیأت ریشهدار قدیمیست.
در هیأتهای قدیمی کرمان احترام بزرگترها همیشه سر جایش است، موسپیدان باید در جلوی هیئت بایستند، سینهزن هسستند و زنجیرزنیشان در هنگام شور گرفتن است.
داشمشتیها هم یکی از نمادهای هیئتهای قدیمی کرمان هستند، آدمهای با مرام و با معرفتی که هرچند زور بازویشان زیاد است و به قول قدیمیها یک تنه همه را حریف هستند، اما در تاسوعا و عاشورا با خضوع و خشوع به هیئت میآیند، نمونهاش هم همین آقا محسن قرایی تکیه معظم فاطمیه که یکی از علمداران پیشکسوت است و همه ما از کوچک و بزرگ احترامش را داریم، اما روز عاشورا با فروتنی هرچه تمام، آخر هیأت ایستاده است و به عشق آقا امام حسین(ع) به سر و سینه میزند.
آقا محسن قرایی علمدار پیشکسوت که با فروتنی در انتهای هیئت فاطمیه برای امام حسین (ع) عزاداری می کند
تعداد عزاداران هیأتهای قدیمی هم خیلی زیاد است، چون ما کرمانیها وقتی از محله پدری به محله دیگر و یا حتی شهر دیگری میرویم در تاسوعا و عاشورا به هیأت قدیمی خودمان برمیگردیم.
دختری که پاکبان آقا سیدالشهدا(ع) شده است
مسجد وکیل در قیصریه بازار است، به قیصریه که میرسم، کرمانیها و بهویژه زنها و بچهها دورتادور قیصریه ایستادهاند و همراه با هیأتهای عزاداری سینه میزنند و اشک میریزند.
در قیصریه به مردم چای روضه را در استکانهای کمرباریک تعارف میکنند و شربت خنک به دست عزاداران میدهند.
قیصریه بازار بزرگ کرمان مملو از جمعیت عزاداران است
فریاد «وای حسینم، وای حسینم» از بلندگوهای مسجد وکیل به گوش میرسد، .دختر جوانی با مانتو و شلوار به قیصریه میآید، در حالی که دستکش پلاستیکی به دست دارد، کیسه زباله و جارو هم با خود آورده است و زبالهها را از اطراف بازار جمع میکند.
دختری که پاکبان سیدالشهدا (ع)است
هیهات از جدایی …
بچههای هیأت محله شهر نوحهخوان از جلوی مسجد وکیل عبور میکنند تا به صفه عزاخانه بروند «مرا راهم بده ای بهفدای سرت/تکیهگاهم، حسین، جون فدایم، حسین، تویی، تو ارباب، حسین»
عاشوریان هم هیهاتزنان به سمت صفه عزاخانه میروند «هیهات از جدایی، فریاد از جدایی» در حالی که روی پیرهن مشکیهایشان با نخ قرمز گلدوزی شده است «عاشورا».
هیئت عاشورا
روایتی از عزاداری سنتی کرمانیها در عاشورای حسینی
و هیأت تکیه معظم فاطمیه از راه میرسد و بچههای فاطمیه بر سر و سینهزنان وارد مسجد وکیل میشوند. من هم به داخل مسجد میروم تا یک آیین عزاداری سنتی و با شور کرمانی را برایتان روایت کنم.
دو زانو روبهروی منبر مینشینم، حاج مرتضی به بالای منبر میرود و بچههای فاطمیه دورش حلقه میزنند، نوحه که میخواند، دستها بالا میرود و بعد بر روی سینهها مینشیند و این حرکت بارها تکرار میشود.
آقا امیرعباس حقانیت نی میزند، حاج آقا مرتضی این دو بیتی باباطاهر را با سوز دل زمزمه میکند « نمیدونم دلم دیوونه کیست/کجا آواره و در خانه کیست/نمیدونم دل سر گشته مو/اسیر نرگس مستانه کیست». باران گلاب میریزد روی صورتها و همراه با اشک عاشقان حسین (ع) بر گونهها جاری میشود.
موزیک عزا به صدا در میآید و بچههای فاطمیه زنجیرها را بلند میکنند و یا حسین، یا حسینگویان، شور میگیرند. فریادهای آقا میثم برادرم در میان زنجیرزنان را میشنوم: «حسین عطشان، حسین/ حسین بیکَس، حسین/حسین بیسر، حسین/ حسین، عزیزم، حسین/ برات بمیرم، حسین/ ماه منیرم، حسین».
برات بمیرم زینب جانم
دانههای سنگین زنجیر که بر شانههای برادرم فرو میآید، دلم بیتاب میشود، بمیرم برای دلت زینب جان که جلوی چشمت سر از تن حسینت جدا کردند.
بعد از شور هم نوبت به ذکر مصیبت میرسد و اشک و نالههای بلند عزاداران. ذکر مصیبت که تمام میشود، آقای لطفی این نوحه را میخواند و هیئتیها سینه سنگین میزنند « نالهها میزد حسین/واغربتا میزد حسین/از دل، نوا میزد حسین/زینب صدا میزد حسین/از عطش در زیر خنجر دست و پا میزد حسین/از حرم تا قتلگه زینب صدا میزد حسین».
ختم عزاداری عاشورا به رسم قدیم
حاج آقا مرتضی لطفی، عزاداری هیئت تکیه معظم فاطمیه را مثل همیشه به رسم هیئتهای قدیمی کرمان تمام میکند، با بلند کردن دستها به سوی آسمان و قسم دادن خدا به حق آقا امام حسین(ع) و به حق خون مظلوم کربلا برای عاقبت بهخیری، شفای بیماران، آمرزش رفتگان و دعا برای شهدا و سلامتی علما و مقام معظم رهبری.
پایان پیام/۸۰۰۱۹/ب
این خبر در هاب خبری وبانگاه بازنشر شده است