به وقت فرماندهی « فرمانده زینب»
به گزارش خبرگزاری فارس از رشت؛ محدثه فردی؛ حالا که سرها به نیزه و دلها به غربتِ خاکِ کربلا مبتلا شده و کارزار سپاه حقِّ حسین (ع) پیروزِ حقیقت بود و سپاه کفرِ یزید، پیروز دروغینِ میدان حق و باطل شد، فرماندهی سپاه حُسین به دست زینب (س) افتاد، او بانویِ میدان نه! فرمانده میدان شد تا جبهه کفر را با رجز عارفانه و عاشقانه خود به زباله دان تاریخ بیندازد و حقیقتِ کربلا را پیشِ چشمانِ قدارهکشانی که چشم طمع بسته بودند بر زنانگی سپاهِ بنتِ امیرالمؤمنین (ع)، روایت کند و بزرگتبیینگرِ جریانِ تحریف واقعه کربلا باشد.
آری! حالا که مردانِ سپاه، از عُون و جعفر تا حُرّ و حِبیب، از اصغر و اکبر تا علمدار کربلا تکیهگاه خواهر، شهیدِ راه حُسین (ع) شدند و فرماندهیِ سپاهِ حقّ، به دست زینب (س) افتاد! باید میدان داری کنددُختِ حیدر کرار! باید فرماندهی کنداُختَالعباس و ناموسِ حُسین (ع)! او میدانست نقشه شوم سپاه یزید بعد از واقعه عاشورا، تحریفِ واقعیت است و تکیه بر کرسی دروغ، تا به خیالِ خامِخود ببندند این منبع خیر و سعادت بشر یعنی بقایِ عترت رسول الله را.
حالا زینب (س) با همه غمها و سوگواریهایش، با همه دردِ نبودِ برادرش و با همه خمیدگیهای کمرش باید آرایشی نظامی میگرفت از جنس جنگ نرم! نه آرایش نظامی یا دفاعی، بلکه باید در نقش تهاجمی برملا میکرد خباثت سپاه زر و زور را.
القصه! او راهی میدان شد، به نام نامی خدایِ حُسین(ع)، با دلی رنجور از فراغِ حُسین (ع) با ارادهای از جنس ولایتمداریِ مادرِ حُسین(ع).
یک به یک داغدیدهها را آرام میکند، دل گریان است اما شانهها محکم از آمادگی برای نبردِ با باطل، اصلا او ماموریت داشت برای اثباتِ حقانیت دین جدش رسول الله. همه چیز آماده بود برای بقا یا نسیان، آماده بود برای پیروزیِ شیطان بر حق، آماده بود برای فراموش شدنِ بعثتِ رسول خدا، اما آسمان حُکم فرماندهی دادهاست به برای حفظِ دین جدش رسول الله(ص) ، برای پیروزی خون بر شمشیر، برای بقای خیر در برابر شرّ، اصلا تمام آسمان به فرمان خدا، چشم اُمیدشان را دوختهاند به یک بانویی از جنس اولیاءاللّه یعنی زینب کبری(س).
به اِذن الله و به اِذن رسول الله و به اِذن علی ولیالله
او گام برداشته است محکم و استوار در مقابل چشم حرامیان، در حضور شیطانیان، در میانه خندههای موزیانه یزیدیان تا فرماندهی کند سپاه حُسین را در بزنگاه تاریخ برای ثبت حقیقتی که قرن ها بعد شیرمردی از نسل سادات بگوید «این محرم و صفر است که اسلام را زنده نگاه داشته است» و این حیات طیبه اسلام مدیون فرماندهی دُخت حیدرِکرار است تا دنیا بداند، این است جایگاه زن در اسلام نه زنانگی و زن ابزارگی برای مردان، بگذریم… !
حالا دشمنِ حُسین میخواهد واقعه خونین کربلا را تحریف کند، دروغ بگوید، تهمت بزند، روایت خلاف واقع بیان کند. از تاکتیک تحقیر شروع میکند، (خاک بر دهانم!) او میخواست با تحقیر «فرمانده زینب» او را بشکند و اراجیف خود را به اثبات برساند و بر جنایات بی بدیلش سرپوش بنهد، اما «فرمانده زینب» در آرایشی نظامی در یک جنگ ترکیبی قرار گرفت و با نفس قدسیاش، باخطابههای آتشینش، با فرماندهی بیبدیلش، با اراده آهنینش و با رجزخوانی قاطعانهاش، چنان هیمنه پوشالیِ دشمنِ اسلام را فرو ریخت که هیچ مردی را یارای مقابله با تاکتیکِ توحیدیِ فرماندهیِ «فرمانده زینب» نبود او یکبه یک وقایع را تشریح کرد و تبیین،میدانید! آخرسپاه یزید آمده بود قهقهکند برای(خاک به دهانم) تحقیر «فرمانده زینب».
اما به یکباره او همه مردانِ نامرد و همه زنان بیاراده را میخ کوبِ رشادت و بیانِ حقیقتِ تاریخ کرد تا دنیا بداند این محرم و صفر است که اسلام را زنده نگاه داشته و این «فرمانده زینب» بود که به عنوان بزرگ بانو ی تبیین گر تاریخ، فرماندهی سپاه حُسین(ع) در جنگ نرم را بر عهده گرفت و ملّت امام حُسین را مدیون اراده بی بدیل خود نمود.
آری اینجا! یعنی کربلا یا نه! بگذار بهتر بگویم دین جد رسول الله باذن الله با دستِ دُخت ولی الله برای همه تاریخ باقی ماند و ثابت کرد که اسلام عزیز دینی است که در سخت ترین شرایط تاریخ، هدایتگری را به دست زنان سپرده و فرماندهی «فرمانده زینب» گواه بیبدیل این ادعای اثبات شده است.
سرتان سلامت «فرمانده زینب»!
پایان پیام/۳۳۸۹
این خبر در هاب خبری وبانگاه بازنشر شده است