قهرمان 6 ساله هیأت اباعبدالله(ع) در بوشهر+عکس
خبرگزاری فارس – شهرستان دشتستان، زینب رنجکش: از صبح روی پایم بند نبودم، محرم که میشود حال و هوای بچههای رسانه همین است؛ همه درگیر پوشش خبرهای محرم و عزاداری آقا اباعبدالله(ع) هستند. پنجم مردادماه مصادف با نهم محرم، در تکاپوی گرفتن گفتگوی تعزیهها برای روز دهم محرم بودم که برای پوشش «دورهمی نورچشمیها» که مخصوص بچههای زیر هشت سال بود، دعوت شدم.
از شهر «وحدتیه» که برای گفتگوی تعزیه آنها از ظهر سرپا بودم برمیگشتم و به این فکر میکردم که حالا چرا به آن «نورچشمیها» میگویند و زیر هشت سالهها را دعوت کردهاند؟
چرا میگویند نورچشمیهایِ زیر هشت سال؟
وقتی به این آئین رسیدم متوجه شدم که برنامه نورچشمیها، سوگواری با شیوهای جدید برای عزاداری برای کودکان است تا فلسفه محرم را با دنیای کودکانه خود درک کنند. اما همچنان سوالم بی پاسخ مانده بود از این رو در این مورد از عبدالرحمن مشایخ، طراح پویش دورهمی نورچشمی ها، سوالم را پرسیدم و او در این مورد گفت: «در حدیث کسا آمده است وقتی امام حسن(ع) زیر عبا رفت، حضرت فاطمه(س) به او گفت که خوش آمدی نور چشمیام، خوش آمدی میوه دلم.
او عنوان کرد: بخاطر اینکه بچههای دهه نودی نور چشمی ما هستند به این خاطر این دورهمی را به نام نورچشمیها نامگذاری کردیم زیرا نیاز جامعه را پوشش دادن امور کودکان دیدیم.
تعریفی که کودک محجبه از چادر داشت چه بود؟
وقتی وارد تکیه شدم چشمم به دختر بچهای کوچک افتاد که چادرش را عروسکی پوشیده بود و بازیهای کودکانهاش نشان میداد که آنچه بر سر کرده است اصلا برایش اذیت کننده نبود. کنار دخترک نشستم و از مادرش پرسیدم: «چادر انتخاب خودش است؟»
او گفت: «هیچ وقت او را مجبور نکردیم که چادر بپوشد این انتخاب خود اوست و شاید چون من چادر میپوشم او هم این امر را دوست دارد.» کوثر اگرچه چهار ساله است اما وقتی با او صحبت کردم متوجه شدم تا حدودی معنی حجاب را درک کرده است او با همان لحن کودکانه و شیرینش گفت: «چون آقایان اینجا هستند و حجاب بر من واجب است من چادر میپوشم.»
برپایی تکیه محبین علی اکبر(ع) با کمک مردم
کمکم میزها را چیدند و بچهها دور آنها نشستند و روحانیای که مشاور کودکان نیز بود با خانوادهها گفتگو کرد، او در مورد هدف این دورهمی گفت: «دهه نودیها جامعه هدف ما هستند ما میخواهیم کودمانمان با فرهنگ حسینی و عاشورایی آشنا شوند، این دورهمی کاملا با هزینه شخصی و مردمی برپا شده است و امیدواریم بتوانیم با حضور بچهها این کار را ادامه دهیم.»
قهرمان ۶ ساله را پیدا کردم
کمی جلوتر رفتم و دقیقا ردیف اول چشمم به آن ها افتاد! قهرمان امشب را پیدا کرده بودم، محسن همان قهرمان کوچکی بود که دست خواهرش را گرفته بود و او را از خود جدا نمیکرد. کنار محسن نشستم و با او صحبت کردم وقتی از او در مورد ارتباطش با دخترک همراهش پرسیدم با اخمی غلیظ گفت: «خواهرمه!»
لبخند زدم و با او در مورد آن دورهمی حرف زدم، کمی یخش آب شد و حالا میتوانستم او را از منطقه امنی که ساخته بود بیرون بیاورم. وقتی در مورد خواهرش پرسیدم، نرمتر از پیش پاسخم را داد او در مورد اختلاف دوسالهشان گفت و دستی به موهای ابریشمی و بور خواهرش کشید و ادامه داد: «چهار ساله است و خودم ۶ سال دارم.»
محسن در مورد این گفت که بخاطر بیماریای که خواهرش دارد، او قادر نیست تا با غریبهها صحبت کند اما حرفهای خواهرش را خودش می فهمد. او در تمام مدت مراسم از کنار خواهرش تکان نخورد و حتی وقتی مسابقه رنگ آمیزی نقاشی شروع شد کنارش نشست و سربند خواهرش را مرتب کرد و بعد که او را ناراحت دید سربند را تاکرد و درون جیبش گذاشت و باز موهایش را مرتب کرد و مدام از او درمورد موقعیتش می پرسید که آیا حالش خوب است یا نه؟ یا اینکه دوست دارد بماند یا نه و فاطمه حسنا خیلی آرام با اشاره و صوتی آرام جواب برادرش را میداد.
در تمام طول مراسم فاطمه حسنا هرچه میخواست سرش را در گریبان برادرش محسن فرو میبرد و از او درخواست میکرد و محسن بدون تردید و یا اخم برایش انجام میداد. با چشمهایم دو کودک را تعقیب میکردم که دیدم مادرشان صدایشان زد.
همه خانواده برای هم حامی هستیم
کنار خانم دهقان نشستم و خودم را معرفی کردم و از رفتار صبورانه محسن برایش گفتم و او نیز گفت: «محسن تنها برادر فاطمه حسنا نیست، او سه برادر مسؤولیت پذیر دارد و هرکدام بی نهایت از او حمایت می کنند.» مادر محسن و فاطمه حسنا ادامه داد: «فاطمه حسنا نمیتواند خیلی مثل بچههای دیگر محیط را درک کند او سندروم دون دارد اما برادرهایش او را خیلی دوست دارند و امکان ندارد از او نگهداری نکنند هرجا میرویم از او حمایت میکنند.» او گفت: «محسن دوست داشت به همراه فاطمه حسنا به این دورهمی بیاید و من نیز آنها را آوردم. فاطمه حسنا ارتباط گرفتن با بچه هارا خیلی دوست دارد.»
به گزارش فارس، این دورهمی با هدف پویا کردن و نشان دادن جایگاه کودکان خصوصا دهه نودیها برگزار شده بود که در این مراسم مادران و پدران نیز به همراه فرزندانشان حضور داشتند.
در این مراسم همه به عشق امام حسین(ع) آمده بودند و سربند بسته بودند و شرایط را درک میکردند برخلاف سنشان دلشان بزرگ بود.
پایان خبر/
این خبر در هاب خبری وبانگاه بازنشر شده است