Get News Fast

 

خانواده‌ای در تنگستان که تعزیه خوان هستند+عکس

خالدی شبیه خوان امام حسین (ع) می گوید: کل خانواده خالدی‌ها مذهبی بودند و همه در تعزیه هستند حتی پسر بزرگترم در نقش عباس در تعزیه علمدار هستند یا مختار خالدی در نقش حضرت زینب(س) است یا برادر دیگرم در نقش علی اکبر(ع) است یا پسر دیگرم نیز در تعزیه فعال هستند باید بگویم همه خانواده در تعزیه فعالیت می‌کنند.

خبرگزاری فارس – شهرستان تنگستان، زینب رنج کش: ایام محرم شروع شده بود و بهترین سوژه این روزها برای من تعزیه استان بوشهر بود که در مناطقی از جمله دشتستان و تنگستان این تعزیه‌ها شکل قدیمی‌تر و با قدمتی دیرینه داشت. از این رو تصمیم گرفتم با یکی از گروه‌های تعزیه در یکی از این دو شهرستان گفتگو کنم اما پیدا کردن عوامل و بانی وکارگردان و… یک تعزیه اصلا کار ساده‌ای نبود آن هم روز‌های اول محرم.

روز اول محرم بود با مادرم در مورد اینکه دهم محرم را کدام هیئت برویم که به خانه نزدیک‌تر باشد حرف می‌زدیم که یک‌دفعه در صحبت‌هایش از دوران کودکی من گفت از آن روز‌هایی که من را به هیئت علمدار می‌برد و بعد‌ها که بزرگتر شدم خودم به هیئت اهل بیت در کنار قلعه تاریخی کلات شهرستان تنگستان شهر اهرم می‌رفتم. 

خاطرات کودکی از تعزیه تنگستان
ساکن محله دشتی شهر اهرم مرکز شهرستان تنگستان بودیم حدودا ۶ یا هفت‌ساله بودم که پدرم از شغلش در نیروگاه اتمی بوشهر استعفا داد و محرم همان سال به شهر اهرم نقل مکان کردیم کلاس اول می‌رفتم و با دو دوست هم محله‌ای و هم کلاسی‌ام به زمین ایرانجوان یا به گویش تنگستانی بس ایرانجوان برای دیدن تعزیه علمدار می‌رفتیم یکی از دوست‌هایم افغانستانی بود و اهل تسنن اما بخاطر علاقه‌ای که به من داشت و احترام به عقایدم به همراهم می‌آمد و اصلا برایمان این تفاوت در مذهب مهم نبود. 

بعد از سال دوم دبستان که در مدرسه پروین اعتصامی تحصیل می‌کردم به دلیل تعمیرات سال سوم دبستان را به مدرسه‌ای پشت قلعه تاریخی کلات رفتم و در این بین با تعزیه هیئت اهل بیت یا جعفر قائدی آشنا شدم و دوستان ساکن در آن محله نیز از این تعزیه بسیار تعریف می‌کردند. خوب به خاطر دارم خیلی هم بر سرش تعصب داشتند و گاهی بین ما بچه‌های محله دشتی و زیر لوای امام حسین(ع) و تعزیه علمدار با تعزیه کلات جعفر قائدی بحث پیش می‌آمد و آخر سر یک روز همه دو تعزیه را دیدیم و متوجه شدیم هر دو تنها یک هدف دارند و آن شناساندن امام حسین(ع) و اهدافش و مظلومیت آن امام به مردم است. 

خانواده‌ای در تنگستان که تعزیه خوان هستند+عکس

رفتن به محله قدیمی

با یادآوری این خاطرات تصمیم گرفتم به محله دشتی شهر اهرم بروم با اینکه خود ساکن یکی از شهر‌های اطراف بودم، سوار خودرو خود شدم و به آن محله رفتم از شروع ورودم به محله سیاه‌پوش بود و صدای خوش قرآن را می‌توانستم از تنها مسجد آن محله بشنوم وقتی به زمین ایرانجوان رسیدم هجوم خاطرات مرا به بلعیده شدن در این خاطرات محکوم کرد. 

در این بین پرس و جو را آغاز کردم تا بانی تعزیه اهل بیت قلعه تاریخی کلات را پیدا کنم و بعد از جستجویی بسیار توانستم شماره او را پیدا کنم و بعد از تماس او قبول کرد تا برخلاف تمام حاشیه‌ها با من گفتگو کند. قرارمان روز نهم محرم بود او که به شدت درگیر امورات عاشورا بود به سختی توانست قرار گفتگو بگذارد.

صبح آن روز وقتی به میدان امام خمینی(ره) رسیدم با حاج ماشاالله جعفر قائدی تماس گرفتم و او نیز گفت همان جا بمان تا به دنبالت بیایم و وقتی او را برای اولین بار دیدم گویی پدری مهربان که به روی دخترش لبخند می‌زند او جلوتر از من حرکت کرد و من نیز پشت او تا آدرس را پیدا کنیم. 

به محله شهرک رفتیم و به یک حسینیه که شبیه یک خانه بود رسیدیم، پس از برداشتن تجهیزات از خودرو پیاده شدم که آقای جعفر قائدی را به همراه یک خانم محجبه و مسن دیدم که بسیار چهره‌ای ملیح داشت. با تعارفات معمول پا درون خانه این خانم گذاشتیم که وقتی وارد شدم متوجه شدم اینجا حسینیه است و قدمتش به بیش از ۲۰ سال می‌رسد. 

حاج ماشاالله جعفر قائدی معین البکاء تعزیه اهل بیت شهر اهرم
پس از پذیرایی مختصرحاج فاطمه بازیار (همان خانم مسن محجبه)، حاج ماشاالله شروع کرد به معرفی خود: حاج ماشاالله جعفر قایدی متولد اهرم تنگستان با ۵۸ سال سن که به عنوان معین البکا و مسؤول هیئت عزاداری و تعزیه اهل بیت(ع) در حال فعالیت هستم. 

خانواده‌ای در تنگستان که تعزیه خوان هستند+عکس

مسؤول هیئت عزاداری اهل بیت (ع) در مورد نحوه ورودش به تعزیه می‌گوید: با پیروزی انقلاب اسلامی، گروه‌های بسیجی و جهادی قرار بر این بود که محرومیت‌زدایی در روستاها صورت بگیرد و این محرومیت‌ها از زمان رژیم منحوس پهلوی صورت گرفته بود دهه ۶۰ من به لطف خداوند جذب جهاد سازندگی شدم از شروع جذب جهاد کارهای سازندگی تا کارهای فرهنگی را انجام می‌دادیم و به عنوان کارگردان کارهای هنری در جهاد و کمیته فرهنگی جهاد شروع کردیم و یک سری نمایشنامه آماده می‌کردیم و در روستا بخاطر نبود برق و رسانه‌هایی از جمله تلویزیون خیلی مورد استقبال مردم قرار می‌گرفت چون تنگستان مناطق محروم بسیاری داشت و بعد از جنگ نیز تصمیم گرفتم وارد عرصه تعزیه شوم و بعد از دهم مرداد سال ۱۳۶۹ برابر با ۱۴۱۰ فعالیت خودم را آغاز کردم تا اکنون که در خدمت شما هستم. 

پیشینه تعزیه در اهرم
حاج ماشاالله در حالی که استکان چای را کف نعلبکی می ساباند گفت: من اگر از قدیم الایام بگویم باید بگویم که از شهرهای استان فارس و اصفهان از جمله لامرد و شهررضا گروه‌هایی می‌آمدند و تعذیه اجرا می‌کردند و ما نیز شاهد آن بودیم در حالیکه قبل از انقلاب شیرعلی علمدار خود پرچمدار این تعذیه‌ها بود و بعد از آن نیز تعذیه در اهرم به دو گروه یا دو دسته تقسیم شد که من اکنون کارگردان، معین البکا یا بانی تعذیه کلات هو یا اهل بیت(ع) و نوکر و خادم امام حسین (ع) هستم. 

او می‌گوید: در اوایل راه حتی برخی از مسؤولان وقت با ما مخالفت می‌کردند اما همچنان پافشاری می‌کردیم دلیلشان هم این بود که بعد انقلاب این فرهنگ منسوخ شده است و مورد استقبال مردم واقع نمی‌شود به هرحال به هرسختی که بود این اتفاق افتاد و اکنون در خدمت شما هستم. 

خانواده‌ای در تنگستان که تعزیه خوان هستند+عکس

حاج ماشاالله در مورد پیشکسوتان می‌گوید: اگر از پیشکسوتان این عرصه بخواهیم نام ببریم مرحوم حاج اسماعیل محمدزاده، عبدالحسین گرامی، احمد خالدی، محمود احمدی، ابراهیم‌پور شمس، مرحوم حسین جعفری، حمزه بهزادی و تعداد دیگری که همراهشان شروع کردیم. 

تعزیه اهل بیت شهر اهرم با 36 سال سابقه
حاج ماشاالله جعفر قائدی در حالیکه سرش پایین است و انگشت‌هایش را در هم قفل کرده می‌گوید: امسال ۳۶ سالگی احیای تعذیه در شهر اهرم است. تعزیه در اهرم برمی گردد به سال ۱۳۰۰ خورشیدی یک عده از مردم از شهرهای لامرد و اصفهان به صورت دوره گردی یا به روی پرده و نسخه خوانی ماه هاتی مختلف سال از جمله ماه رمضان و محرم مراسمشان را اجرا می‌کردند و می‌رفتند تا حدود سال ۱۳۳۵ مردم اهرم از جمله مرحوم آقا شیر علی علمدار، مرحوم حاج عبدالله آرخ، مرحوم سید هاشم موسوی، مرحوم آقا سید منطقی هاشمی و کد خدا احمد سلیمانی تعذیه را اجرا می‌کردند تا اینکه این فرهنگ در اهرم بومی شد. 

او می‌گوید: خود این افراد تا سال ۱۳۴۵ کار می‌کردند و از آن سال به بعد رسما آقا شیر علی علمدار مراسم تعزیه به صورت کلاسیک و مداوم تا سال ۱۳۵۵ تعزیه داشتند.

بخشی از نسخه‌ها و دست نوشته‌های ما از قبل از انقلاب بود، بقیه را نیز مرحوم حاج اسماعیل محمدزاده طبع شعری داشت که البته این خانوادگی بود او برایمان نوشت و تنظیم کرد. 

حاج ماشالله می‌گوید: تعزیه هیئت اهل بیت اکنون کنار قلعه تاریخی امیر الاسلام زائر خضر خان اهرمی یا همان کلات برگزار می‌شود و زمین وقفی نیست و هر سال تغییر می‌کند. 

خانواده‌ای در تنگستان که تعزیه خوان هستند+عکس

تغییرات در تعزیه امروزی

قائدی درحالیکه یک دستش را روی زانو می‌گذاشت و دیگری را در هوا تکان می‌داد تاکید می‌کند: اجرای مراسم تعزیه در دهه‌های اخیر خیلی تغییر کرده است از لحاظ ادبیات، نوع لباس و سن و همه و همه تغییر کرده است؛ مثلا گذشته یک نفر ۶۰ ساله در نقش علی اکبر بازی می‌کرد یا تعزیه آقا شیر علی علمدار از نقش علی اکبر و حضرت قاسم تا خود آقا امام حسین(ع) را بازی می‌کرد ولی امروزه این طور نیست شرایط سنی ممکن است ذهن مردم را به هم بریزد یا حتی اگر از لحاظ اجتماعی نیز دچار مشکلاتی باشد از طرف مردمی پذیرفته نخواهد بود.

 طبق اسناد معتبر نسخه می‌خوانیم

او حالا به پشتی پشت سرش تکیه زده بود و در مورد مدارک مورد استناد حرف می‌زند: اکنون ما طبق سند‌های اصلی و قدیمی و کتب رسمی اجرا می‌کنیم حتی اگر بگویند که چرا اجرا نمی‌کنید فلان چیز را می‌گوییم چون سندیت ندارد مثلا کتابی به نام لهوف اثر علی بن موسی ابن طاووس در خصوص جریان کربلا است که به آن می‌شود استناد کرد و هم خودمان و هم راوی تعزیه شخصی به نام حاج غلامرضا پولادی که خود نویسنده پنج کتاب است و خود پیگیری می‌کند و ما نیز به او مراجعه می‌کنیم و او به ما کمک می‌کند. 

حاج ماشاالله در مورد روزهای عزاداری و تعداد مجالس می‌گوید: از روز اول محرم تا هفتم در حسینیه عزاداری داریم تا هفتم که تعزیه طفلان مسلم را داریم روز هشتم شهادت علی اکبر (ع) حضرت قاسم و در روز نهم قمر بنی هاشم (ع) و روز دهم نیز آقا امام حسین (ع) و اصحابشان را داریم.  شهادت امیرالمومنین اربعین و پیامبر نیز داریم در همین حسینیه حاج فاطمه نیز امسال تعزیه غدیر را داشتیم. 

او در مورد استقبال جوانان می‌گوید: جوانان خیلی استقبال می‌کنند و تعزیه امام حسین(ع) پیر و جوان نمی‌شناسد از بازاری و کسبه گرفته تا هنرمند و ورزشکار تا پیر و پیشکسوت تعزیه تا کودک نوپا همه و همه دست در دست هم می‌دهند تا تعزیه آقا اباعبدالله(ع) برگزار شود و کسی به لباس و تیپ و قیافه گیر نمی‌دهد همین که از لحاظ اجتماعی موردی نداشته باشد کفایت می‌کند وگرنه مدل مو و… که مسئله‌ای ندارد. 

خانواده‌ای در تنگستان که تعزیه خوان هستند+عکس

کرامت امام حسین (ع) 

او در مورد کرامت امام حسین (ع) می گوید: به یاد ندارم در این سال هاگاهی کارم گیر افتاده باشد و به امام حسین(ع) رو زده باشم و رویم را زمین زده باشد اصلا نبوده است ادعایی ندارم اما ممکن نیست به امام حسین(ع) رو بزنی و اگر مصلحتت باشد شفاعتت را نکند. 

قائدی از مهربانی مردم اهرم می‌گوید: اگر از حمایت مردم اهرم بگویم باور کنید این مردم اگر ما درخواستی می‌کردیم محال بود که بهترین چیزی که در خانه دارند را به ما ندهند و همیشه بهترین هارا برای عزای امام حسین(ع) خواسته‌اند و آورده‌اند. 

معین البکاء کیست؟ 
حاج ماشاالله می‌گوید: معین البکا یعنی آماده کردن بستر گریه برای امام حسین(ع) روایت‌های بسیار داریم از گریه کردن برای حسین و خاموش شدن شعله‌های آتش جهنم و ما کمک می‌کنیم که در خانه آقا امام حسین جمع شوند و برای امام حسین(ع) گریه کنند. 

پیشکسوتان تعزیه در اهرم
او از پیشکسوتان تعزیه می‌گوید: شبیه امام حسین(ع) عبدالحسین گرامی، احمدخالدی نقش قمر بنی هاشم (ع)، ابراهیم‌پور شمس نقش علی اکبر (ع)، حمزه قائدی نقش حضرت قاسم (ع)، ابراهیم خالدی نقش حر، اکبر کسراییان نقش حرمله، غلامرضاعمرانی نقش عمرسعد، محمود احمدی نقش شمربن زلجوشن، مرحوم کدخدا احمدسلیمانی خدایش بیامرزد مرحوم حسین جعفری نقش امام سجاد(ع)، حمزه بهزادی نقش سکینه را داشتند. 

از گرز نخل به جای شمشیر استفاده می‌کردیم! 
قائدی دستی به ریش خود می‌کشد و می‌گوید: قبلا که مثل امروز ما تجهیزات نداشتیم و حتی لباس مناسبی نیز نبود پس از شمشیر هم نمی‌توانستیم استفاده کنیم و در اصل اصلا ما چیزی به نام شمشیری به شکل امروز نداشتیم بلکه از گرز نخل یا همان تکه از چوب درخت خرما به عنوان شمشیر استفاده می‌کردیم. 

او ادامه می‌دهد: امکانات رسانه‌ای از جمله بلندگو یا دوربین وجود نداشت لباس به این شکل نبود اسب و شتر نبود و ما با کمترین امکانات سعی می‌کردیم از اتفاقات محرم برای مردم بازگو کنیم حتی به یاد دارم دوستی داشتیم که از عربستان برایمان سوغاتی دشداشه می‌آورد و همان را استفاده می‌کردیم. 

در مورد هزینه‌ها نیز می‌گوید: حدودا در دهه محرم ۱۰۰ تا ۱۵۰ میلیون هزینه می‌کنیم البته این کف کار است. 

خانواده‌ای در تنگستان که تعزیه خوان هستند+عکس

خاطرات شیرین تعزیه

قائدی از خاطرات دوران تعزیه و محرم می‌گوید: عزای امام حسین(ع) سرتاسر خاطره هست یک بار در سال‌های ۱۳۷۳ در اوج گرما، آن زمان تعزیه صبح برگزار می‌شد ساعت 10 تا 11 ظهر بود مادری را دیدم بچه چهار یا پنج ساله‌اش را در بغل گرفته است و سر این بچه روی دست زن آویزان مانده بود و این بخاطر تشنگی و گرما بود به او گفتم چرا این کار را می‌کنید بچه حالش بد می‌شود. 

او در پاسخ به من گفت: نه این بچه را من به مجلس تشنه لبی آورده‌ام که خود صاحب عزاست و هیچ نمی‌شود. 
خاطره دیگری تعریف می‌کند: یک خاطره از دهه ۹۰ دارم مراسم پذیرایی داشتیم روز عاشورا معمولا خیلی هم شلوغ می‌شود از هیئت تعزیه گرفته تا شتربانان و عزاداران و مردمی که با دعوت امام حسین(ع) می‌آیند و…هستند و این بین ما نیز میزبان بودیم. 

آن روز خورشتمان کم آمد برنج دو دیگ بزرگ داشتیم اما خورشت نداشتیم و یکی ساعت دو می‌آمد یکی خسته از کار هیئت یکی مسافر عده‌ای از راه دور و خلاصه خانم بنده آمد و به من اعلام کرد که خورشت‌ها کم آمده است و من نمی‌دانستم چه کنم دست در سر مانده بودم رفتم و گوشه‌ای با امام حسین(ع) و خدای خود خلوت کنم. 

به اینجا که رسید چشم‌هایش لبالب اشک شد: معمولا هم در ایام تعزیه تلفنم را خیلی کم پاسخ می‌دادم دلم پر شده بود و چشمهایم خیس بود گله کردم به امام حسین(ع) و گفتم آقا حسین من که برای خیر قدم برداشتم نه برای شر من برای عزای تو و این مردم قدم برداشتم نه برای نام و نشان، دستم را بگیر رهایم نکن آبرویم را بخر حرف‌هایم تمام نشده بود که تلفنم زنگ خورد با همان دل شکسته به شماره‌ای پاسخ دادم که او را نمی‌شناختم خانم پشت خط بود که به من گفت اگر خورشت نیاز دارید من مقداری آماده دارم می‌توانید با یک وانت بار بیایید و آن را ببرید و در کمال تعجب آن روز یک قابلمه پر از قیمه به دو دیگ برنج و هیئت ما رسید. می‌خواهم بگویم در اوج دلشکستگی نامش را فریاد بزن و معجزه از او ببیند. 

از حمایت مردم بسیار سپاسگزارم و امیدوارم فرهنگ عاشورا و عزاداری آقا امام حسین همیشه پا برجا باشد و ما نیز قدردان این روز‌ها باشیم.

شبیه خوان امام حسین (انبیاء خوان) 
صحبت‌هایمان با حاج ماشاالله تمام شده بود و حالا می‌خواستم با شبیه خوان امام حسین گفتگو کنم مردی عینکی با موهایی کاملا سفید که در ششمین دهه زندگی‌اش همچنان سوار بر اسب می‌تاخت و در میدان تعزیه صدایش را به رخ رقیبان می‌کشید. 

شبیه خوان امام حسین(ع) اینگونه خود را معرفی می‌کند: من احمد خالدی هستم فرزند حسن ساکن شهر اهرم و یک معلم بازنشسته من در سال ۱۳۶۹ اولین بار بعد از انقلاب در نقش عباس علمدار حسین شرکت کردم و حدودا الان ۶۸ ساله‌ام و اکنون در نقش امام حسین(ع) به میدان می‌روم. 

خانواده‌ای در تنگستان که تعزیه خوان هستند+عکس

کل خانواده خالدی‌ها در تعزیه هستند! 

او از خانواده‌اش می‌گوید: کل خانواده خالدی‌ها مذهبی بودند و همه در تعزیه هستند حتی پسر بزرگترم در نقش عباس در تعزیه علمدار هستند یا مختار خالدی در نقش حضرت زینب(س) است یا برادر دیگرم در نقش علی اکبر(ع) است یا پسر دیگرم نیز در تعزیه فعال هستند باید بگویم همه خانواده در تعزیه فعالیت می‌کنند. 

خالدی از صدای مادرش می‌گوید: ما چون در چنین خانواده‌ای بزرگ شدیم به واسطه صدای خوب مادرم این به ما به ارث رسید و به واسطه دایی‌ام که در تعزیه بود حاج عبدالله ارخ دایی من بود. 

احمد خالدی از سابقه‌اش می‌گوید: حدود ۳۶ سال است که در تعزیه شرکت می‌کنم و تا کنون یک بار هم کم نگذاشته‌ام و نمی‌خواستم دور شوم و حتی بیشتر از توانم گذاشته‌ام و امام حسین به من قدرتی بیشتر داده‌اند. الان پسرم به جای من در نقش عباس بازی می‌کند من تا لحظه‌ای که بتوانم این کار را انجام می‌دهم و به میدان می‌روم. 

دعوت از جوانان برای شرکت در میدان تعزیه
او درحالیکه عینکش را مرتب می‌کند می‌گوید: تاکنون چندین جوان را به میدان دعوت کرده‌ام و نمی‌دانم به این می‌شود گفت آموزش یا نه ولی همه را راهنمایی کردم و کمک کردم تا آن جا می‌توانستم آموزش دادم. من مغازه‌ای داشتم و جوانان به این مغازه می‌آیند و گاهی برای آن‌ها می‌خواندم و آن‌ها نیز می‌خواندند و ارادات را با هم در میان می‌گذاشتیم و از این رو ترغیب می‌شدند تا آن جا که وارد تعزیه می‌شدند. 

وقتی پسرم روی سینه‌ام نشست گریه کردم! 
او از خاطرات خود می‌گوید: حدود هفت یا هشت سال قبل در تعزیه علمدار که بودم از طرف تعزیه او به لامرد رفتم و در نقش امام حسین(ع) بودم و پسرم در جم شمر بود و من زمانی آن جا معلم بودم وقتی شمر می‌خواست روی سینه امام حسین(ع) بنشیند پر از بغض شدم پسرم هم گریه‌اش گرفته بود پایش روی سینه‌ام بود و نشسته بود روی سینه‌ام و هردو چشم‌هایمان مالا مال از اشک بود یکی برای امام حسین و مظلومیتش یکی بخاطر موقعیت پدر و فرزندیمان بسیار تحت تاثیر بودم. 

حرف‌هایش که تمام شد از او خواستم مقداری برایمان آن طور که در میدان می‌خواند بخواند و او این چنین خواند: 

حاج فاطمه بازیاری
با حاج فاطمه بازیار نیز حرف زدیم او از همسرش که مدتی است فوت شده و از خانه که برایش گذاشته گفت تا آن را وقف امام حسین کند. 

خانواده‌ای در تنگستان که تعزیه خوان هستند+عکس

او فرزندی ندارد همسر دوم شوهرش است حاج فاطمه حداقل نیم قرن را دیده است. او از معجزاتی که تاکنون دیده است حرف می‌زند و حتی از رفتنش به کربلا برای اولین بار می‌گوید. او می‌گوید که بابت نداشتن فرزند هرگز گلایه نکرده است زیرا همسرش از همسر دیگرش سه دختر و چهار پسر داشته و حاج فاطمه هرگز بابت نداشتن فرزند گلایه‌مند امام حسین(ع) و خداوند نبوده است. 

پایان خبر/


این خبر در هاب خبری وبانگاه بازنشر شده است

 

منبع : خبرگزاری فارس
ارسال از وردپرس به شبکه های اجتماعی ایرانی
ارسال از وردپرس به شبکه های اجتماعی ایرانی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سه × 4 =

دکمه بازگشت به بالا