حماسه تکرار نشدنی یک استان از «ببر اروند» تا قایق دربستی والفجر 8+ تصاویر
خبرگزاری فارس یاسوج- ترنم بهنیا- کهگیلویه و بویراحمد را با سرزمین حماسهها و دلیرمردیها میشناسند استانی که در هشت سال دفاع مقدس حماسههای بزرگی خلق کرد و هرگز حماسه رزمندگان استان در پد خندق والفجر 8 فراموش نخواهد شد.
استان کهگیلویه و بویراحمد پیش از پیروزی انقلاب و در دوران مبارزات نهضت امام خمینی نیز از استانهای سرآمد در مبارزه با رژیم ستمشاهی پهلوی پدر و پسر بوده است و چندین بار توسط هواپیماهای رژیم پهلوی مردم این دیار بمباران هوایی شدند که هنوز خاطره سالهای «جهتلی» یا سالهایی که جتها مردم را بمباران کردند در خاطرهها زنده است.
اما در هشت سال دفاع مقدس این استان باز هم با فرزندان غیور و رشید خود افتخارات زیادی آفرید و شهیدان بزرگی تقدیم اسلام و انقلاب کرد استانی که در میزان حضور در جبهه رتبه اول کشور را به خود اختصاص داد و همچنین در میانگین تعداد شهید در صدر استانهای کشور قرار دارد استانی که در دوران جنگ تنها 300 هزار نفر جمعیت داشت و تعداد 1800 شهید تقدیم انقلاب کرد.
کهگیلویه و بویراحمد در دوران دفاع مقدس کوچکترین استان کشور به شمار میرفت چرا که در آن دوره برخی استانهای امروزی هنوز تشکیل نشده بودند و بعدها شاهد تقسیمات کشوری بودیم.
این استان همچنین در دوران دفاع مقدس شهیدان شاخصی داشت که از جمله آنها میتوان به برترین تک تیرانداز دوران دفداع مقدس یعنی شهید عبدالرسول زرین اشاره کرد که در این زمینه رزمندهای بی نظیر به شمار میرفت.
در حماسه عملیات والفجر 8 نیز استان کهگیلویه و بویراحمد و غواصان این استان چنان غرورآفرین دشمن را به زانو درآوردند که علیمردان روستا فرمانده گردان غواصان کهگیلویه و بویراحمد نام ببر اروند را برای همیشه از آن خود کرد.
جالب است بدانیم علیمردان روستا یا همان ببر اروند ابتدا چوپانی بود که در روستای خود به همراه مادرش زندگی میکرد و بعدها از ابتدای جنگ وارد نبرد با دشمن بعثی شد و چنان حماسهای آفرید که از چوپانی به فرماندهی رسید.
این فرمانده دوران دفاع مقدس با بیان اینکه مردم استان کهگیلویه و بویراحمد تا ابد سربلند هستند میگوید فرزندان استان ما در هشت سال دفاع مقدس مجاهداتی داشتند و ایثارگریهای آنها باعث میشود تا قیام بر قیام و برای نسلهای آینده این استان همواره سربلند و مفتخر باشد.
وی گفت: بعد از ۳۵ سال از جانفشانی غواصان استان در والفجر ۸ میگویم که توانستیم نام کهگیلویه و بویراحمد را در تاریخ جاودانه کنیم.
روستاد با بیان اینکه هنوز نمی دانیم چگونه از آن سیم خاردارها عبور کردیم گفت: یک شبانه روز با فرماندهان و دوستان رزمنده خود در شیراز بحث میکردیم که چگونه توانستیم از سیم خاردار ها در اروند عبور کنیم شهادت میدهم که به جز معجزه الهی در حق فرزندان استان چیز دیگری نبود و هزاران سال دیگر هم که طول بکشد نمی توانیم آن چنان از سیم خاردارهای اروند عبور کنیم.
وی با اشاره به خاطرات خود از غواصان در عملیات والفجر ۸ در اروند رود گفت: وقتی که آب اروند گردان ما را با خود برد یک لحظه سر خود را به سمت کربلا چرخاندم و متوسل به امام حسین شدم و این جمله را گفتم که ای امام؛ ما به شما متوسل می شویم من علیمردان روستاد چوپان زاده هستم که اکنون پرچم اسلام را به دست گرفته ام؛ ما را یاری فرما.
این رزمنده هشت سال دفاع مقدس با بیان اینکه به لطف امام حسین توانستیم با همراهی غواصان خط را بشکنیم یادآور شد: فرزندان استان کهگیلویه و بویراحمد در دفاع مقدس حماسهای از خود آفریدند که هیچ گاه تکرار نخواهد شد.
معرفی مختصری از استان کهگیلویه و بویراحمد در 8 سال دفاع مقدس
این استان تعداد 13 هزار جانباز در دفاع مقدس دارد و تعداد رزمندگان آن 33 هزار نفر بوده که این تعداد چندین بار اعزام شدهاند و استان ما به نسبت جمعیت خود در دوران دفاع مقدس در کل کشور رتبه نخست اعزام نیرو را به خود اختصاص داده است.
همچنین استان تعداد 310 آزاده در دوران دفاع مقدس در بند رژیم بعثی عراق داشته است تعداد شهدای پاسدار استان کهگیلویه و بویراحمد 274 شهید و تعداد شهدای سرباز 300 شهید و همچنین تعداد 48 شهید جهادگر دارد.
تعداد شهدای روحانی استان 33 شهید و تعداد شهدای فرهنگی 99 شهید و تعداد شهدای دانشآموز هم 469 شهید دانشآموز است و تعداد 144 شهید ورزشکار و تعداد سه زن شهید دارد.
کوچکترین شهید استان در دوران دفاع مقدس تنها 12 سال و 8 ماه سن داشته و مسنترین شهید نیز 67 سال سن داشت در استان تعداد یک خانواده 5 شهیدی داریم که در بمباران به شهادت رسیدند و از این خانواده 5 نفره تنها یک نفر در استان دفن شده و بقیه در امیدیه خوزستان دفن شدهاند.
استان دو خانواده 3 شهیدی دارد و 90 درصد از شهیدان استان ما زیر 30 سال سن داشتهاند و 99.5 درصد آنها در خط مقدم به شهادت رسیدهاند.
شهیدانی همچون حسین رزمنده، ولیپور، بازگیر، پناهی و لطیففر و سایرین که در رزم و جهاد نمونه مردان شبزندهدار و شیران بیشه جنوب بودند.
بیان خاطرات رزمندگان استان کهگیلویه و بویراحمد نیاز به مثنوی هفتاد من دارد و قلم ها و دفترها برای وصف ایثار و جوانمردی فرزندان این دیار عاجزند.
یادی از خطشکنان غیور کهگیلویه و بویراحمد در 8 سال دفاع مقدس
**رضا منطقی عکاس و فیلمبردار دوران هشت سال دفاع مقدس و روایتگر امروز برای نسل جدید از رشادت کسانی میگوید که پس از سالها جنگ و جهاد و پوشیدن لباس رزم عاقبت به آرزوی دیرینه خود که همان شهادت بود رسیدند.
منطقی از روزی میگوید که شهید والامقام رحمتالله دانشی برای گذراندن دوران آموزشی خود به کازرون میرود و هنگامی که به دهدشت برمیگردد منطقی درب را بر رویش میگشاید و اولین جملهای که دانشی از منطقی میپرسد این است: لباس بسیجی به تنم میآید یا نه؟
شهید رحمتالله دانشی
منطقی میگوید: در همان حال به او گفتم رحمتالله؛ آنقدر این لباس بر تن تو زیبا و قشنگ است که شهادت را میتوان بر قامتت از همینجا مشاهده کرد و همینگونه هم شد و دانشی به آرزوی خود رسید.
از شهید والامقام سردار نورالله یزدانپناه بگوییم که به قول محسن رضایی هر کجا میرفت باید یک درمانگاه صحرایی همراهش می برد چرا که بدن این شهید بزرگوار آنقدر آماج خمپاره و تیر دشمن قرار گرفته بود که جای سالم نداشت.
نشسته از چپ شهید نورالله یزدانپناه، رضا منطقی و غلام صادقی
شهید سرادر یزدانپناه هیچگاه دنبال زندگی دنیوی نبود و در هر حالتی برای شهادت بیتابی میکرد و دست آخر هم به آرزوی خود رسید.
اما با زبان و قلم عادی نمی توان از شهیدان تقوی نوشت آنها به قدری مؤمن و با تقوا بودند که عبدالمحمد با آن که طلبه بود به اندازه یک عالم بزرگ دینی معرفت علمی و تقوای عملی داشت.
شهید تقوی روز عملیات والفجر هشت در حال خداحافظی با رزمنده همسنگرش
از سوی دیگر شهید عبدالظریف تقوی هم با این که دانشجو بود و میتوانست بهترین مدارج علمی را طی کند همراه برادر روحانی خود در جبهه حضور یافت و هر دو با شهادت خود افتخاری برای کشور ایران اسلامی شدند تا جایی که عبدالمحمد تقوی شهید شاخص سال 93 شناخته شد.
نشسته از چپ دانشجوی شهید عبدالظریف تقوی، روحانی شهید عبدالمحمد تقوی و برادر پاسدار رضا منطقی در والفجر هشت
شهید بازگیر هنگامی که در سال 60 در پادگان آموزشی دوره سه ماهه حضور در جبهه را طی میکرد آن قدر بیتاب بود که روزها را چوب خط میکرد و این سه ماه نزد بازگیر به اندازه 30 سال گذشت.
از چپ برادر بسیجی، شهید بازگیر و برادر پاسدار
شهید بازگیر در نماز مرتب دعا میکرد که خدایا این دوره هر چه زودتر تمام شود.
فرمانده شهید سرلشکر پاسدار دکتر حاج سیفالله حیدرپور فرمانده تیپ خط شکن 48 فتح در ایام جنگ با درایت و تدبیر خود نام تیپ را بلند آوازه کرد.
منطقی در خصوص روحیات شهید حیدرپور میگوید: شبی بارانی مشغول ضبط برنامه اسرای ایرانی از تلویزیون عراق در داخل سنگر خود بودم که دیدم کسی مرا صدا میزند که با تعجب دیدم فرمانده تیپ حاج حیدرپور است.
وی گفت: حیدرپور با لباسهای خیس وارد شد و نشست و فورا بساط چای را برایش آماده کردم تا دوتایی فیلمها را مرور کنیم.
سردار سرلشکر شهید دکتر حاج سیفالله حیدرپور نشسته در حال صحبت با حاج رمضان پیروز در نهر بوفلفل مبنی بر این که بچهها تجهیز هستند یا نه
در همین حین وقتی حاج حیدرپور خواست لباسهای خیس خود را تعویض کند از من خواهش کرد مطلبی را برای کسی تعریف نکند مگر این که روزی حیدرپور شهید شود.
مطلب این بود که بدن شهید حیدرپور از ترکش دشمن تکهتکه بود و آن شهید والامقام نمیخواست کسی از رزمندگان بدن وی را ببیند و به گونهای ریا نشود.
سردار سرلشکر شهید حیدرپور عملیات والفجر هشت واقع در نهر بوفلفل
اما خاطره سردار جانباز شهید محمد لطیففر در عملیات والفجر هشت هم خواندنی است.
لطیففر که یک پای خود را در جبهه از دست داده بود همدوش برادران بسیجی و پاسدار در عملیاتها شرکت میکرد.
منطقی میگوید: در عملیات والفجر هشت یادم میآید که به لطیففر گفتیم به دلیل حجم سنگین عملیات به پشت جبهه برگردد و به نوعی او را همراه خود نبردیم.
ایستاده از راست رسول آسویار، جانباز شهید محمد لطیففر، زندهیاد مجید کریمی، سردار جعفر کریمی، عدالتمند و خواجوی. نشسته از راست شهید پرواز، و سایر برادران رزمنده
در حین درگیری با دشمن بودیم که دیدم کسی لنگان لنگان از دور به طرف ما میآید از او پرسیدیم محمد چگونه خودت را رساندی که با مزاح گفت؛ یک قایق دربستی گرفتم و آمدم.
به گزارش فارس؛ استان کهگیلویه و بویراحمد در هشت سال دفاع مقدس با فرزندان غیور خود چنان درخشید که تا همیشه تاریخ شجاعت و ایثار و دلاورمردی آنها از یاد نخواهد رفت استانی که در هر نقطهای از جنگ چه در جنوب و چه در کردستان و غرب حضور داشت استان خط شکن نام میگرفت.
پایان پیام/
این خبر در هاب خبری وبانگاه بازنشر شده است