Get News Fast

 

نقش عشقِ هوش مصنوعی بر رویای افسانه

۲ ساعت بیشتر از شروع کارش نگذشته بود که نفسش را با صدا بیرون داد و به پشتی صندلی تکیه داد. برق چشمانش را می‌دیدم.کمی جلوتر رفتم و به صفحه نمایش خیره شدم. دهانم باز ماند، بی‌نظیر شده بود. همان فرش رویاهایم بود همان چیزی که ماه‌ها از این شهر به آن شهر رفته بودم و هنوز پیدایش نکرده بودم.

خبرگزاری فارس چهارمحال و بختیاری؛ نرجس سادات موسوی| پشت سیستم نشسته بود و مدام خط‌های عجیب و غریب می‌کشید. یاد دوران دبیرستان خودم افتاده بودم که باید رسم می‌کشیدم؛ یک شبانه‌روز با خط‌کش و مداد به جان کاغذ می‌افتادم و آخر سر کاغذ شده بود پر از رد مداد و چروک‌هایی که حاصل عرق دست بود. فردا روزش هم نگاه‌های مستاصلی که به خانم معلم داشتم تا آن رسم چرک و شلخته را بپذیرد و نمره بدهد.

نقش عشقِ هوش مصنوعی بر رویای افسانه

از کار افسانه خانم در عجب مانده بودم، ۲ ساعت بیشتر از شروع کارش نگذشته بود که نفسش را با صدا بیرون داد و به پشتی صندلی تکیه داد. برق چشمانش را می‌دیدم.کمی جلوتر رفتم و به صفحه نمایش رایانه خیره شدم. دهانم باز ماند. بی‌نظیر شده بود. همان فرش رویاهایم بود همان چیزی که ماه‌ها از این شهر به آن شهر رفته بودم و هنوز پیدایش نکرده بودم. افسانه خانم خوب فهمیده بود پس پرده ذهنم چه می‌گذرد. این علم جدید هم عجب چیز عجیب و غریبی است. البته اهل فنش را هم می‌خواهد. مثلا اگر من پشت این سیستم بنشینم حسابی دست و پایم را گم می‌کنم اما خانم دکتر ماشاءالله همه فن حریف است اصلا مگر می‌شود فرزند این آب و خاک بود و تا این حد کار بلد نبود.

آوازه کار خانم دکتر خیلی وقت بود در همه جا پیچیده و همین آوازه ما را به اینجا کشانده بود، او هم بلافاصله بعد از شنیدن حرف‌هایم دست به کار شده و خیلی سریع مرا به خواسته‌ام رسانده بود هیچ فکرش را هم نمی‌کردم در این زمان کم، چنین طرحی بزند.

طراحی فرش در سریع‌ترین زمان ممکن

اما حالا مهارت و سرعت افسانه خانم شوکه‌ام کرده بود. بچه‌سال که بودم مادربزرگم دار قالی داشت و فرش می‌بافت. رج به رج سریع گره می‌زد و نقش‌ها یکی پس از دیگری نمایان می‌شد و مادرم اما آن طرف‌تر برای مادربزرگ نقشه کپی می‌کرد. مثل امروز نبود که نقشه و طرح فراوان باشد؛ چندتا طرح داخل روستا بود و هر کس نیاز داشت باید طرح را برای خودش کپی می‌کرد و این کپی کردن طرح یک ماه و شاید بیشتر زمان می‌برد. روی همین تصور با خودم می‌گفتم اگر کپی کردن یک نقشه یک ماه زمان بخواهد خلق یک طرح جدید حتما ماه‌ها طول می‌کشد اما حالا در سریع‌ترین زمان ممکن به چیزی که می‌خواستم و حتی بهترش رسیده بودم.

نقش عشقِ هوش مصنوعی بر رویای افسانه

خودم را به صندلی خانم دکتر چسباندم هاج و واج مانده بودم عجب چیزی شده بود بی آنکه فکر کنم پرسیدم کار سختیه؟ چطوری یاد گرفتید اینقدر قشنگ طرح بزنید؟

با خوش‌رویی و لبخندی که به لب داشت با نگاه محبت‌آمیزی گفت: این قصه سر دراز دارد…

طراحی گل و مرغ میان کتاب‌های کنکور

-سال آخر دبیرستان بودم و درگیر و دار کنکور. همه خانم دکتر صدایم می‌کردند و حتم داشتند که من پزشک قابلی خواهم شد. اما از همان روزها فکر و خیالم به سمت هنر پرمی‌کشید. گاه‌گداری میان درس خواندن به خودم می‌آمدم و می‌دیدم جای نوشتن فرمول‌های شیمی و فیزیک نقاشی کشیده‌ام و برای خودم طرح زده‌ام.

زمان ثبت‌نام کنکور بی آنکه بخواهم برای کسی توضیح دهم کنکور هنر هم ثبت‌نام کردم و از قضا رشته طراحی فرش آن هم دانشگاه اردکان یزد قبول شدم. تقریبا می‌توانم بگویم کسی از قبولی من در این رشته خوشحال نبود چون همه اطرافیان فکر می‌کردند این رشته همان کار کپی نقشه‌هاست که همه انجام می‌دهند اما من ته دلم خوشحال بودم و در دلم قند آب می‌شد. اول از همه فرش بود که مرا تا عرش اعلی می‌برد. نگاه کردن به آن همه رنگ و نقش مرا دیوانه می‌کرد. از بچگی همیشه کناردست بافنده‌ها می‌نشستم و با خیال خودم خشت‌هایی که متولد می‌شد را بررسی می‌کردم. بعد از آن هم شهر یزد بود که مرا در تصمیمم مصمم‌تر کرده بود تا دل از رویای پزشک شدن و رشته تجربی بردارم و راهی شهری شوم که هنر را دوست دارند.

افسانه‌ای با افسانه‌های بی‌انتها

هر چه بیشتر پیش می‌رفت من بیشتر به کارم علاقه‌مند می‌شدم و روزها در کوچه پس‌کوچه‌های اردکان قدم می‌زدم و طراحی می‌کردم. سال‌های دانشگاه مثل برق و باد رفت و افسانه خام و کوچک حالا افسانه‌ای شده بود با افسانه‌هایی بی‌انتها.

اما پایان تحصیلات و بازگشت به شهرکرد خیلی خوشایند نبود. هر چه در آن چهار سال یاد گرفته بودم و طراحی کرده بودم متناسب با فرش‌های همان بوم و منطقه بود. اما هنر بانوان چهارمحال و بختیاری و طرح‌هایی که به فرش تبدیل می‌شد با طرح‌های یزد و اصفهان و شیراز متفاوت بود. اما من آدمی نبودم که بخواهم دست بکشم و کارم را کنار بگذارم. در شهرکرد می‌گشتم و طرح‌های بافته‌شده را بررسی می‌کردم. خشت‌هایی که بی‌نظیر بودند اما انگار چیزی کم داشتند. با یکی از تجار فرش صحبت کردم و این شد که کارم را شروع کردم.

طرح‌ها جان می‌گیرند

نقشه‌ها را بررسی می‌کردم و با دانشی که فراگرفته بودم طرح‌ جدید می‌زدم. اولین طرحی که زدم و به مرحله اجرا رسید طرح قالی چهارباغ بود که با نقوش شکسته و نیمه‌گردان ترکیب کرده بود و حسابی نظر همه جلب شده بود.

نقش عشقِ هوش مصنوعی بر رویای افسانه

اولین طراح فرشی در استان چهارمحال و بختیاری بودم که به صورت آکادمیک در این زمینه کار می‌کردم و همین باعث شد اتحادیه فرش استان از من دعوت به همکاری کند.

نرم‌افزار و سیستم در اختیارم بود و همین باعث شده بود سریع‌تر کار کنم و از طراح‌های سنتی، پیشی بگیرم. آن سال‌ها ۱۰۰ طرح جدید کار کردم که به مرحله اجرا رسید. دیدن طراحی‌هایم زمانی که به فرش تبدیل می‌شدند شوری وصف‌ناشدنی در من ایجاد می‌کرد.

طرح‌هایی که من می‌زدم و خانم‌های استان با دستان هنرمندشان گره به گره می‌بافتند قیمت نهایی فرش‌هایشان را بالا برده بود و حالا در مقابل زحمتی که می‌کشیدند مزد بیشتری دریافت می‌کردند و همین خودش انگیزه بزرگی برای من بود.

نقش عشقِ هوش مصنوعی بر رویای افسانه

کم‌کم این رشته را ادامه دادم و موفق شدم به دکترای پژوهش هنر و هیات علمی دانشکده هنر و علوم انسانی شهرستان فارسان و دانشگاه شهرکرد برسم و مسیری را که پیمودم و تجربیاتی را که فرا گرفتم در اختیار دیگران بگذارم.

سفر در زمان

سفر به شهرهای مختلف ایران و آموزش طراحی فرش و نوشتن کتاب و مقالات مختلف همه برایم شیرین و جذاب بود اما باز فکری سلول‌های مغزم را قلقلک می‌داد. قدم برداشتن یک گام جلوتر از بقیه مردم و زندگی در آینده‌ای که به زودی فرا می‌رسد.

-یاد برنامه کودک ساعت برنارد افتادم. خنده‌ای روی لبم نشست و بی‌اختیار پرسیدم: خانم دکتر مگه شما ساعت زمان دارید که در آینده زندگی کنید؟

-ترکیب طراحی فرش و هوش مصنوعی باعث شده فرش‌هایی مطابق ذائقه مردم در ایران و کشورهایی که فرش دستباف به آن صادر می‌شود، طراحی کنم. اندازه‌ها، رنگ‌ها و طرح‌ها را یک قدم جلو رفته‌ام.

طراحی فرش با هوش مصنوعی

-یعنی شما می‌خواهید هوش مصنوعی را وارد دنیای طراحی فرش کنید؟

– اینکه محصولات را طبق ذائقه مشتری تولید کنیم فروش بیشتر می‌شود و سود بیشتری عاید فرش‌بافان. برای نمونه طبق این طراحی با هوش مصنوعی مردم در آینده نزدیک اقبال بیشتری به فرش مربع پیدا می‌کنند و اگر بافندگان ما از الان این فرش‌های مربع را ببافند شانس بالایی برای فروش فرش‌هایشان دارند.

نقش عشقِ هوش مصنوعی بر رویای افسانه

تمام مدتی که خانم دکتر با من صحبت می‌کرد دستش مشغول بود. داستان زندگی‌اش که تمام شد صفحه دسکتاپ را سمتم چرخاند و گفت موردپسندتون هست؟

هر چه از زیبایی طرح تعریف و تمجید می‌کردم کم بود. هاج و واج مانده بودم؛ آب در کوزه و ما تشنه لبان می‌گردیم.

نقش عشقِ هوش مصنوعی بر رویای افسانه

حالا من خودم را آدم مهمی می‌دانستم چرا که با بانویی هم‌کلام شده بودم و گزارش زندگی‌ و کارش را می‌نوشتم که یکی از موفق‌ترین بانوان سرزمینم بود و قرار بود کاری بکند کارستان و آوازه‌اش چندین سرزمین آن طرف‌تر هم بپیچد.

نقش عشقِ هوش مصنوعی بر رویای افسانه

پایان پیام/ ۶۸۰۳۵


این خبر در هاب خبری وبانگاه بازنشر شده است

 

منبع : خبرگزاری فارس
ارسال از وردپرس به شبکه های اجتماعی ایرانی
ارسال از وردپرس به شبکه های اجتماعی ایرانی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

8 + 4 =

دکمه بازگشت به بالا