آسمان همدان به عطر شهادت معطر شد
خبرگزاری فارس_ همدان: عملیات رمضان را یادتان هست؟ عملیات پیچیده و بغرنج تابستان سال ۶۱، در بحبوحه تابش سوزان عالم تاب آفتاب و تیغ تیز تیرماه اروند و کارون و ربنای ماه رمضان.
یادتان هست؟ هزار و ۵۰ رزمنده بیقرار گردانهای خندق و فتح و نصر را، همانهایی که تکستاره آسمان دلشان نسخه شهادت بود میان ولوله دفاع.
یادتان هست؟ کرور کرور رزمنده همدانی رمضان به بغل خود را به عملیات رمضان رساندند و با زبان روزه دوش به دوش، دوش آتش دشمن تن با تانک تاختند و شب التماس را به روز رخصت دوختند.
ای جماعت، یادتان هست؟ زیر هرم گرمای اهواز، از زمین و آسمان آتش میبارید، پاتک پشت پاتک بعثیها اوج میگرفت و تیربارها، خمپارهها، توپخانه، تانکها و همه و همه زمین و زمان را هدف میگرفتند.
یادتان هست؟ پی حمله بیامان دشمن خاکریزها در آسمان میرقصید و زمین و زمان با هم میلرزیدند و رزمندگان صحنههای بازی گرفتن مرگ را یادگاری میکردند، یادتان هست؟
مثل باران بهار بر سرشان آتش میریخت و دمی یا مژهای یا حتی نفسی امان نمیداند و با آخرین قطرهها میتاختند و سرطان پاتک دشمن را نسخه میکردند.
یادتان هست؟ رخ در رخ شهادت میدان کمین و مین به آغوش میکشیدند و بیمحابا ایستادگی معنا میکردند. یادتان هست لحظه به لحظه جام شهادت مینوشیدند و رهسپار آسمان میشدند و خیلیهایشان بنای آمدن نداشتند.
حالا از میان باران آتش و خیل شهید و اروند و دژ خودی و دشمن مهمان آمده، از همان رمضان با زبان روزه به بحبوحه تابستان ۱۴۰۲ مهمان آمده است.
۳۵ ساله است و بینام و نشان، ولی آمده تا بار دیگر یاد رمضان و حاج قاسم و شهید همدانیها را زنده کند، آمده که بگوید، نبودید میان همهمه دشمن و تاخت و تاز تانک و نفربر بعثیها اما دمتان گرم که امروز هستید.
دمتان گرم که امروز شانه به شانه هم هستید و هیمنه دشمن میشکنید و زیر پاتک دشمن شانه خالی نمیکنید، دمتان گرم که با اسلحه آگاهی، ضرب و زور تصنعی دشمن را به هیچ میانگارید و دمتان گرم که پشت شهدا ایستادید.
آری از شرق بصره، دیوار به دیوار الله اکبرهای فریاد شده و خونهای فواره شده مهمان آمده و دارالمومنین و دارالمجاهدین را معطر کرده به عطر شهادت.
فرزند غیور این دیار بازگشت تا دستمریزادی بگوید به ایستادگی و اقتدای بی حد و حصر مردم پای خون شهدا، شهدایی که جام به دست رقصیدند و بالیدند و باریدند و ستاره آسمان شدند.
الحق که مردم همدان هم سنگ تمام گذاشتند برای استقبال از فرزند جوان و غیرتمندشان، سیلی آمدند که نگو و نپرس، خیلی که همهمه دشمن شکستند و پاتکها جواب دادند.
به قاعده همه بعثیها، نه اما بیشتر از این حرفها آمدند و باشکوه هر چه بیشتر تابوت شهید جوانشان را بدرقه و تجدید بیعت کردند و گلزار شهدای همدان را آراستهتر.
شعار دادند و صدای کوچه باریک گلویشان را فریاد کردند و اشک ریختند و مادرانه و پدرانه پای جوانشان نشستند و یک دل سیر درد دل کردند و دست آخر تمنای شفاعت از دلشان گذشت.
شهید گمنام مهمان شده، در عملیات بزرگ رمضان زیر باران آتش دشمن در سال ۶۱ به شهادت رسیده و امروز مهمان کهن یار همدانا شد.
پایان پیام/۸۹۰۳۳/
این خبر در هاب خبری وبانگاه بازنشر شده است