دولتمردانی کوچک در قامت فرماندار
خبرگزاری فارس، شفت؛ حمیدرضا دنیادیده – هفته دولت یادآور ۲ اسوه علم و تقوا، شهیدان محمدعلی رجایی، رئیسجمهور و محمدجواد باهنر، نخستوزیر است که نمونهای از دولتمردان مردمی بودند؛ دولتی پاک و شجاع، دلیر و سیاس، مدیر و مدبر، وحدتبخش و دشمنشکن.
دولت شهید رجایی، دولتی انسان ساخته در مکتب اسلام
دولت شهید رجایی، دولتی انسان ساخته در مکتب اسلام و مدرسه انقلاب بود؛ دولتی بود که افراد جامعه را با رفتار خود به فکر و تغییر رفتار وامیداشت؛ دولت شهید رجایی مینیاتوری از دولت تمدن ساز و الگویی برای حکمرانی در عصر کنونی بود که استمرار چنین روحیه و مکتبی موجب بالندگی و افتخار کشور شده است.
همچون رجاییها در حال ساختهشدن هستند
رخت بستن شهیدان رجایی و باهنر در سال ۱۳۶۰ از دنیا، شروعی برای پرورش دولتمردانی در مکتب انقلاب اسلامی ایران بود، دولتمردانی که طی نسلها، ساختهشدند، به مردم تا حد توان و وسع خود خدمت کردند و همچنان نیز در حال ارائه خدمت به مردم هستند؛ دولتمردانی که اکنون نیز پشت میز و نیمکتهای مدارس ما ساخته میشوند؛ بله ساخته میشوند دقیقاً مثل دانشآموزان کشور ما، استان ما یا همین دانشآموزان شهرستان شفت.
دانشآموزان شفتی، مستعد دولتداری
دانشآموزانی که در سنین پایین خود در مکاتبه با فرماندار شهرستان شفت در پویشی که توسط مهدی نقدی، نماینده عالی دولت در شهرستان با عنوان «اگر من فرماندار بودم…» نشان دادند، بلنداندیش هستند و اهل تدبیر، دلسوز هستند و دغدغه مند؛ درد مردم رنجشان است و نسخهپیچی آنها، گرهگشایی درد جامعه است. در همسانی و برابری با مردم برای خود رتبه و درجه قائل نیستند و هیچ شأنیتی هم برای خود جز نوکری مردم نمیدانند و ندارند!
تمرین فرمانداری با نامه نوشتن دانشآموزان شفتی
مرقومهها، نوشتهها و نامههای آیندهسازان شفتی که در کلاس سوم ابتدایی مدرسه شهید زبانبر شهر شفت با آموزگاری خانم یحیای درس میخوانند، در نوع خود بینظیر است؛ نسخهای جامع برای شهرستان داری است؛ برنامهای است که از هر دانشآموزی، فرماندار میسازد. هماهنگکنندهای مدبر و منسجم و اهل تدبیر که شک فرداها، همینها از بازوان و یاوران قدرتمند خروج شهرستان از محرومیت و عقبماندگی هستند.
دلم نمیآید از نوع نگاه دوراندیش و کاری دانشآموزان ابتدایی شهید زبانبر شفت در نامهشان به فرماندار شهرستان بگویم و به بخشی از نوشتههایشان که تعدادشان هم کم نیست، اشاره نکنم!
اگر فرماندار بودم با قانون پیش میرفتم و از آن سرپیچی نمیکردم
دانشآموزانی همچون محمدرضا بهاری که برای فرماندار شفت در دولت سیزدهم نوشت: «اگر من یک فرماندار بودم، تمام تلاشم را میکردم تا وظایفم را بهخوبی انجام دهم. کوششم را طوری انتخاب میکردم که مثل مردمداری باشد تا در هنگام محبت با من به لباسهایم خیره نشوند. با قانون پیش میرفتم. از آن سرپیچی نمیکردم و هفتهای سه روز با مردم ملاقات میکردم تا از مشکلات شهرستان برایم بگویند. اگر فرماندار بودم سعی میکردم کمتر قول دهم و اگر قولی دادم توانایی انجامش را داشته باشم و زیر آن قول نزنم.»
اگر فرماندار بودم هرروز به وضعیت دو اداره رسیدگی میکردم
یا بنا بر نوشته آرشا فزونی که برای فرماندار شفت از قانون مداری، نظم در امور و نظارتهای واقعی نوشت: «اگر فرماندار بودم منظمترین فرد در بین کارمندان و در بین روسای ادارات و ارگانها بودم. اگر فرماندار بودم هفته حداقل ۲ روز را بهطور منظم و مستمر بدون هیچگونه بدقلی و کوتاهی برای ملاقات مردمی میگذاشتم و هیچ در هیچ روزی آن را تعطیل نمیکردم. اگر فرماندار بودم هر بعدازظهر را برای بررسی وضعیت ۲ تا ۳ اداره قرار میدادم و از مسئولین آن ادارات گزارش کار و وضعیت میگرفتم. اگر فرماندار بودم هرروز هفته را به یک بخش اختصاص میدادم و از بخشدار بعدازظهر در جلسه فرامیخواندم تا وضعیت مشکلات بخش را بررسی کنیم و از پیشرفت طرحها و پروژهها گزارش وضعیت بگیرم. اگر فرماندار بودم به بهانه انجام امور خرید کارهای روزمره زندگی هرروز گشت و بازرسی نامحسوس انجام میدادم و کمتر به همراه خبرنگاران و اعوانوانصارم به بازرسی میرفتم.»
اگر فرماندار بودم به مردم روستا و فقرا کمک میکردم
یا نامهای که ابوالفضل حاجتی برای فرماندار شفت نوشت و در آن با اشارهای به ظرفیت بینظیر جوانان، ذکر کرد: «اگر من یک فرماندار بودم به مردم شهر و روستا کمک میکردم. به فقیران و نیازمندان کمک میکردم. اگر من فرماندار بودم با جوانان منتخب جلسه برگزار میکردم و نظر آنها را برای آبادانی شهر به کار میبردم. اگر فرماندار بودم بیشتر برای بازدید مردم روستا میرفتم و تشویقشان میکردم برای محصولشان. اگر فرماندار بودم به همهجا سر میزدم تا ببینم مردم چه مشکلاتی دارند. اگر من فرماندار بودم قولی که میدادم حتماً انجام میدادم چون حدیثی داریم از امام معصوم که خوشقولی از نشانههای مؤمن است.»
اگر فرماندار بودم کمتر قول میدادم و به زیارت قبور شهدا میرفتم
یا محمدطاها کاظمزاده که برای نماینده عالی دولت در شفت با اشاره به جانفشانیهای شهدا و خون پاکی که برای حفظ نظام و کرسیهای مسئولیت ریخته شده بود، مرقوم کرد: «اگر فرماندار بودم سعی میکنم کمتر قول دهم و اگر قولی دادم توان انجامش را داشته باشم. اگر فرماندار بودم هر هفته به زیارت قبور مطهر شهدا میرفتم که بدانم موقعیتم را مدیون چه کسانی هستم و خودم را گم نکنم و در مسیری که آنها خواستم قدم بردارم. اگر فرماندار بودم سامانه پیامکی برای ارتباطات مردمی راهاندازی میکردم تا مردم از طریق این سامانه مشکلات را به من منتقل سازند. اگر فرماندار بودم برای نماز مغرب و عشا در مساجد حضور میافتم و حداقل دو ماه در ماه نماز جمعه شرکت میکردم.»
اگر فرماندار بودم در محلات حاضر میشدم تا از نزدیک مشکلات را ببینم
یا دانشآموزی مثل ابوالفضل بخشی که برای نقدی نوشته بود: «اگر من یک فرماندار بودم برای بهترین شدن شهرم بیشتر تلاش میکردم. برای حل مشکلات شهر در محل حاضر میشدم و مشکلات مردم را از نزدیک میدیدم. اگر من یک فرماندار بودم در جلسه مردمی با مسئولان، وقتم را در اختیار روستاییان میگذاشتم تا با آنها در مورد کوچه یا مشکلاتی که دارند صحبت کنم و بتوانم به آنها کمک کنم. من اگر شهر یا استان در دستم بود نظارت بیشتر داشتم و تا مردم مشکلات کمتری داشته باشند. بیشتر در کنار مردم بودم.»
اگر فرماندار بودم به شهرداری اعلام میکردم پارک محیط بازی کودکان است
یا کسی مثل ابوالفضل نوروز نژاد که برای فرماندار شفت از درد و دل بسیاری از شهروندان شفتی نوشته بود و در آن مطرح کرده بود: «اگر من یک فرماندار باشم در طول دورههایی که در فرمانداری خواهم بود کارهای زیادی برای مردم شهرم میکردم که در رفاه زندگی کنند. مثلاً اول به شهرداری اعلام میکردم که پارک محیط بازی کودکان است تا درست کنند که کودکان شهرم در روزهای تعطیلشان بازی کنند و شاد باشند یا میگفتم خیابانها را پر از چراغهای رنگی بزنند تا شهر زیبا داشته باشیم.»
اگر فرماندار بودم، مردمی بودم، مغرور نمیشدم و اهل رانت هم نبودم
یا مثل دانشآموزی که اسمش بر روی برگه مشخص نبود اما جملات زیبایی برای فرمانداری شفت نوشته بود؛ «اگر فرماندار بودم سعی میکردم همدل و همزمان مردم باشم و خود را با بالاتر از مردم ندانم. به مشکلات مردم گوش میکردم و برای رفع مشکلات تلاش میکردم. فرماندار بودن کار آسانی نیست چون پذیرفتن مسئولیت به این سنگینی کار هرکسی نیست. باید به شغل پایبند باشی. با مردم صادق باشی. باید در کنار مردم باشم و خودم را گم نکنم و در مسیری که آنها خواستند قدم بردارند. فرماندار بودم منظمترین فرد در بین کارمندان بودم. با مردم ملاقات میکردم و به مشکلات شهر و محل آنها گوش میکردم و به آنها قول میدادم تا مشکلات آنها را بررسی کنم. فرماندار باشم هیچوقت خودم را نمیگیرم و مغرور نمیشوم بلکه با مردم با مهربانی و خوشرویی رفتار میکنم. فرماندار بودم قانون را ملاک کار قرار میدادم و از هیچگونه رانت دولتی و غیردولتی نه استفاده میکردم و نه به کسی میدادم. تمام توانم را برای از بین بردن مشکل به کار میگرفتم و به گفته خود عمل کنند. انشاءالله.»
اگر فرماندار بودم سری به کوچه شهید خوشسیرت میزدم
و یا مثل امیرطاها دشتپیما که برای فرماندار شفت نوشته بود: «من اگر فرماندار شهرستان شفت بودم یک سری کوچه خوشسیرت میزدم و مشکلات مردم کوچه خوشسیرت، نگاه میکردم و جاده کوچه خوش زیرت را بزرگ میکردم تا ۲ تا ماشین بتوانند از بغل هم رد شوند. هیچ سرویس مدرسهای به کوچه خوشسیرت نمیآید چون جاده خوبی ندارد و بچههای کوچه خوشسیرت وقتی صبح میخواهند بروند مدرسه باید کنار یا سر کوچههای فرعی بمانند تا ماشینها از بچهها را رد شوند. من این کار برای بچههای خوب کوچه خوشسیرت انجام میدهم.»
از لابهلای نوشتههای دانشآموزان سوم ابتدایی شهید زبانبر شفت برای نماینده عالی دولت در شهرستان، مردمی بودن، توجه به ارزشها و در نظر گرفتن شهدا در انجام کار، بین مردم بودن، دغدغه حل مشکلات مردم داشتن، نظارت میدانی و بهدوراز هیاهو، وعده پوچ ندادن، توجه به ظرفیتهای روستایی، استفاده از جوانان، تزکیه نفس، امانتداری و مسئولیتپذیری تنها بخشی از دغدغههایی است که در خطاب به فرماندار شهرستان مطرحشده و بسیار زیبا و قابلتأمل است.
مردمی سازی دولت با مشارکت همگانی و فعالانه همه گروهها
مشارکت همه گروههای فعال جامعه در مردمی سازی دولت، یکی از راهبردهای مهم و محوری دولت مردمی سیزدهم است که در جایجای کشور میتوان ردپایی از آن را دید و آن را تحسین کرد. مشارکتی که سود و نفعش در کوتاهمدت، میانمدت و یا درازمدت مستقیماً به مردم خواهد رسید و موجب توسعه و پیشرفت میشود.
سهشنبه مردمی، فرصت برای رویارویی دانشآموزان دغدغه مند با فرماندار شفت
یکی از نقاط برجسته دولتهای طی سالهای اخیر، برپایی میزهای خدمت در سهشنبههای مردمی است که تقریباً در همهجا نهادینه شده و نکته جالب دیگر اینکه امروز بهعنوان یکی از سهشنبههای ملاقات مردمی به دعوت فرماندار شفت، همان دانشآموزان سوم ابتدایی شهید زبانبر شفت که برای فرماندار دغدغههای شهرستان داری را مطرح کرده بودند، خود همتراز با مدیران در پشت میزهای مسئولیت بهعنوان امانتداران بیتالمال نشستند و نظارهگر نوع رفتار و کردار مدیران شدند و در پایان ملاقات، راهکارهای پیشنهادی خود را بهصورت شفاهی و کتبی به نقدی، فرماندار شفت ارائه کردند.
دایر شدن میز خدمت دولت در کوچه با درخواست یک دانشآموز
نکته قابلتوجه دیگر اینکه با توجه به نامه یکی دیگر از دانشآموزان شفتی که به پارهای از مشکلات کوچه شهید خوشسیرت این شهر دغدغههایی را مطرح کرده بود، فرماندار شفت در واکنش به درخواستش که خواهان حضور فرماندار در کوچه بود، میز خدمت جهادی مدیران و مسئولان شفت را به کوچه مذکور برد.
رویدادهای این ماهها در فرمانداری شفت که در مسیر تحولخواهی، تغییر بنیادی و خدمت به مردم است و رخدادهایی که امروز دانشآموزان ابتدایی شاهد آن بودند، بسیار نزدیک با همان مکتبی است که شهید رجایی بهعنوان نماد دولتمرد تراز انقلاب اسلامی آن را پایه نهاد و پرورش نسلها را درگرو تربیت انسان ولو با فروختن لباس تن دانست؛ تربیت انسانها و مدیرانی که زاییده نمیشوند و خودرو نیز به وجود نمیآیند بلکه باید با تعلیم و پرورش دادن آنها را مسئول، امانتدار، خدمتگزار، مدیر و مدبر ساخت.
حکمرانی جهادی و پرورش مدیر از ضروریات نظام آموزشی است
سبک حکمرانی جهادی و پرورش مدیر در نظام اسلامی از مبانی جداییناپذیر در نظام آموزشی است که مشارکت همهجانبه مردم در این مهم بهویژه نسلهای پایه بسیار در تحقق آن مثمر ثمر است و استمرار آن در درازمدت ایران بزرگ را به نقطه مطلوبی خواهد رساند؛ انشاءالله.
پایان پیام/۸۴۰۰۸
این خبر در هاب خبری وبانگاه بازنشر شده است