پشیمانی قاتل از فرار به ترکیه به خاطر ترس از قاچاقچیان انسان
به گزارش وبانگاه به نقل از خبرگزاری تسنیم از مشهد، امیرحسین جوان 18 سالهای که متهم است 8 تیرماه در یک نزاع خیابانی، با چند جوان درگیر میشود و مسعود 32 ساله را با ضربه چاقوی قصابی به قتل میرساند و از صحنه متواری میشود در حالی دستگیر شده که در نقطه صفر مرزی قصد فرار به ترکیه را داشت.
امیرحسین هجده سال و یک ماهه، شامگاه عید قربان با مسعود و دوستانش درگیر میشود و در حالی که قصد زدن مقتول را نداشته و فقط میخواسته خودش را از دست او خلاص کند، اما چاقو به قفسه سینه مسعود خورده و او نقش زمین میشود و به همین راحتی امیر حسین قاتل میشود؛ امیرحسین 18ساله متواری میشود و پس از 33 روز فرارهنگام خروج غیرقانونی از کشور در مرزهای آذربایجان غربی دستگیر میشود.
امیر حسین در گفتوگو با خبرنگاران اظهارداشت:تا کلاس نهم در س خواندم، وقتی کرونا آمد و مدرسهها تعطیل شد، دیگر درس نخواندم و با پدرم به بنایی میرفتم؛ اما چون شیوه ذبح گوسفند را یاد دارم، دو سه روز مانده به عید قربان به کمک یکی از دوستانم میرفتم تا پولی دربیاورم؛ پس از سه روز و سه شب که آنجا بودم، با موتور از محل ذبح به خانه برگشتم. خسته بودم و میخواستم بروم خانه که مسعود دنبالم کرد و من فرار کردم و به خانه رفتم. عصر برای کاری میخواستم بروم شهرک حجت، چون میترسیدم مسعود جلویم را بگیرد، چاقوی قصابی ام را هم با خودم برداشتم.
وی افزود:سوار موتور، در منطقه کشف؛ بودم و میخواستم به شهرک حجت بروم که یکی از دوستانم را دیدم و خواست تا سر شهرک کشف برسانمش،بعد از پیاده کردن دوستم، دوباره مسعود را دیدم و چشم در چشم شدیم؛همین که چشمش به من افتاد یقه ام را گرفت و نگذاشت حرف بزنم. خواستم خودم را از دستش خلاص کنم، چاقو را درآوردم و بازویش را نشانه گرفتم تا یقه ام را ول کند، اما ناگهان دستش را عقب کشید و چاقو به سینه اش خورد و نقش زمین شد و من که ترسیده بودم فرارکردم.
امیرحسین 18ساله گفت: مسعود و دوستانش چندبار مرا زدند یکبار شب چهارشنبه سوری که 30 نفره روی سرم ریختند. از من فیلم گرفتند و وادارم کردند که به خودم فحش بدهم؛ یک بار هم مسعود گفت فلانی گفته من بچه برادرش را زده ام و به همین دلیل مرا میزند درصورتیکه اصلا حقیقت نداشت من از مسعود یکبار شکایت کردم و حکم جلب هم صادر شد اما موقع دستگیری از دست مأمور فرار کرد.
وی ادامه داد: تا موقع دستگیری نمیدانستم که مسعود کشته شده و فقط به خاطر ترسم از مسعود و دوستانش فرار کردم، چون میدانستم به سراغم می آیند و انتقام میگیرند؛ می خواستم به ترکیه بروم پسر عمه ام گفت من برایت 100میلیون پول تهیه کرده ام مرا به فردی معرفی کرد و قرار شد با او از کشور خارج شوم، اما وقتی فهمیدم که اینها قاچاقچی انسان هستند، ترسیدم. چون شنیده بودم که اینها افراد را میکشند برای همین ترسیدم و برگشتم که دستگیر شدم.
امیرحسین با ابراز پشیمانی از اشتباه خودگفت:خیلی پشیمانم و بیشتر هم دلم برای همسر و دو فرزند مسعود میسوزد.
انتهای پیام/282
این خبر در هاب خبری وبانگاه بازنشر شده است