روایت خبرنگار بوشهری از سوی دیار عاشقان+عکس
خبرگزاری فارس – بوشهر، محمدرضا تنو: سفر به کربلا نوشتن ندارد، فقط دیدن دارد، برای نوشتن درباره سفر به کربلا باید قلم را به دل داد نه به دست، چراکه سخنی که از جان بر آید، بیگمان بردل نشیند.
فراهم آوردن مقدمات سفر کربلا دست هیچ کسی به جز صاحبخانه نیست، او که میهمانش را بطلبد همه زمین و زمان را بهم میدوزد و میبندد و میسازد تا خوانده شده را به محل خواهان بکشاند. وقتی که صاحبخانه اجازه تشرف میهمان را میدهد، زمین و زمان دست به دست هم میدهند تا موانع از سر راه برداشته شده و میهمان گام در راه میهمانی بردارد.
سوی دیار عاشقان
اولین سفرم نمونه عینی و ملموس یک دعوت عاشقانه بود چرا که قبل از آغاز سفر هیچ وسیلهای برای رفتن پیدا نمیشد تا جایی که ناامید از همه درهای بسته شده، فقط از خود صاحبخانه درخواست کردم که اگر لایق دیدارم خود موانع را بردارد، تماس گرفتم با ترمینال و بلیط تهیه کردم چون وسایل زیادی به همراه داشتم دوربین، لپ تاپ و… برای تصویربرداری از مواکب و زائر ایرانی گفتم یا امام حسین که بعد از ۲۰ دقیقه از همکاران و خادمان ستاد توسعه و بازسازی عتبات عالیات استان بوشهر تلفنم زنگ خورد گویا حاج رحمان راهی کربلا بود و اینجا بود بزرگی امام حسین(ع) را فهمیدم و ما به سمت شلمچه بدون هیچ مشکلی و در بهترین ساعت ممکن فراهم آمد و با توکل به اسم اعظم پروردگار سفر خود را از شلمچه به سمت دیار عاشقان، «کربلا» آغاز کردیم.
تلاطمها، پیچ و تابها و ترافیکهای جاده را تا مقصد به نیتی که در دل داشتیم، تحمل کردیم و در پایانه مرزی شلمچه در شهر مرزی شلمچه سفر ما در درون کشور به پایان رسید. از صبح روز سفر دل توی دلم نبود. دلشوره و بیقراری با هم عجین شده بودند… تپشهای قلبم در پایانه مرزی شلمچه بالاتر رفته و در طول سفر به اوج رسیده بود. چه هیجان ناب و غریبی.
اینجا خیلیها خودشان را پیدا میکنند
مدام از خودم میپرسیدم اگر گم بشوم چه؟ اگر شلوغ باشد و در جمعیت دیگر نتوانم همراهانم را پیدا کنم چه میشود، اولین بار که چشمم به حرم افتاد چه بگویم؟ نکند کسی را یادم برود، نکند نتوانم حرفم را بزنم…
یکی از همسفران که نگرانیام را دید گفت: نگران نباش، در کربلا کسی گم نمیشود، آنجا خیلیها تازه خودشان را پیدا میکنند.
همه از خاطرات پیاده رویشان حرف میزدند و من هیچ تصویر واقعی از کربلا نداشتم. شهر نجف را که به سمت کربلا ترک میکردم حس و حال عجیبی فضای نجف را در بر گرفته. حال دیگر مانند روز اول سفر همه با یکدیگر پچ پچ نمیکنند بلکه هر کسی در حال و هوای خودش است یکی ناله میکند یکی زیارت عاشورا میخواند، یکی نیز بهت زده به این سو و آن سو مینگرد.
الی طریق الحسین(ع)
فاصله ۸۰ کیلومتری بین نجف تا کربلا با حال و هوایی خاص طی میشود و این حال و هوا به قدری جو را فرا گرفته که کسی معطلیهایی که تعداد زیاد ایستهای بازرسیها عامل آن هستند را متوجه نمیشود. نزدیک شدن به کربلا و مشاهده بارگاه حرمین شریفین این حس را قوت میبخشد و زائران بیاختیار از جا بر میخیزند و هر یک به نحوی اظهار ارادت میکند.
پس از ورود به کربلای معلی و استقرار در یکی از مواکب استان بوشهر یعنی موکب بیت الزهرا (س) شهرستان دیر دل تو دل زائری نیست و همه برای رفتن به حرم لحظه شماری میکنند.
بعد از مدتها استاد عزیزم را در کربلا دیدم کسی که سالها است در کربلا موکب دارد، وارد محل موکب شدم پشت خیمهگاه امام حسین(ع) زائران در حال استراحت بودند، حاج حسین را دیدم که داشت زائران را راهنمایی میکرد، از پشت سر دست گذاشتم بر شانه حاج حسین و برگشت چنان بر آغوش گرفتم انگاری که سالها است او را ندیدهام، بعد یک استراحت راهی حرمین شدم جهت تصویربرداری و کارهای رسانهای که به هر سختی بود این کار را انجام دادم، در نهایت با تمام سختیها و موانع به لطف امام حسین و گنبد نورانی این کار محقق شد.
حال و هوای زائران
زائران با چشمانی گریان وارد حرمی میشوند که سال ۶۱ هجری میدان نبرد عاشورا بوده است و محل نزول ملائک و آنجا که حسین(ع) و زینب(س) روز دشوار و بزرگ عاشورا را تا ظهر با هم سپری کردهاند و بعد از آن زینب(س) و غربت غروب عاشورا مانده است.
پا به حریم حرم امام حسین میگذارم، عظمت و غربت در هم آمیخته و دلها همه میلرزد. احساس میکنم جسم ناتوان خاکیام، تحمل روحم را در آن حال ندارد. سراپای وجودم میلرزد و برای زمانی طولانی حس می کنم روحم از جسمم جدا میشود.
به خود میگویم اگر خدا اشک را خلق نکرده بود، اگر در آفرینش خدا گریه منظور نشده بود، انسان در چنین لحظاتی چه میکرد. ضریح امام حسین(ع) به خاطر وجود دو عزیزش علیاکبر و علیاصغر حال و هوای دیگری دارد. به هر سمت آن که رو میکنی، آتشی در درونت شعله میکشد.
همه آنچه درباره عاشورا شنیدهای اینجا معنا پیدا میکند. کمی دورتر از ضریح امام حسین(ع)، سمت چپ جایی است که به یاد شهدای کربلا نامگذاری شده و همراه او به عروج پر کشیدند.
گوشهای از این حریم نقطه سرخ کربلاست (قتلگاه) به آنجا که میرسی و دستت به شبکه ضریح کوچکی که در آن نقطه برپاست، میرسد، شعلهور شدن را با همه وجودت حس میکنی. همه آنچه درباره شهادت امام حسین و حضور او در قتلگاه برایت روایت شده به یکباره پیش چشمانم روشن میشود.
پیر عاشورا(حبیب بن مظاهر) جزء کسانی است که سعادت همجواری حسین (ع) را پیدا کرده است ضریح کوچکش به روی همه زائران حسین آغوش میگشاید؛ او کسی است که زائران دو بار به وی سلام میکنند! یکی در هنگام ورود و دیگری در هنگام خروج!
بین الحرمین
به آنجایی میرسم که زمانی میدان نبرد عاشورائیان بوده و بعدها به نام بینالحرمین شهرت یافته و امروز خیابانی باصفاست و ردیف درختان سبز نخل و سایه بانهایی که با چراغهای رنگی مزین شده اند. پس از گذر از بین الحرمین وارد حرم ابوالفضل (ع) میشوم. او که نامش یادآور وفا و برادری و عشق است. دستپرورده خانه علی و تربیت شده «امالبنین» که همیشه خودش را کنیز فرزندان حضرت «زهرا» میدانست. پا به حرم که میگذاری ناخواسته آن ادب و احترام برادری چون ابوالفضل در برابر سید و مولایش”حسین (ع) را حس میکنی.
حریم ابوالفضل صفای عجیبی دارد. صفایی که در هیچ واژهای نمیگنجد. سر بر ضریح ابوالفضل(ع) میگذارم در این شلوغی، تنها کاری که از دستم ساخته است راز و نیاز با علمدار کربلاست. بیرون از حرمین شریفین رو به سوی تل زینبیه یادگار لحظههای جگر سوزی که زینب بر فراز تپهای کوچک قتلگاه را نظاره کرده میکنی، مسیری که نگاه اشکآلود زینب حسین(ع) را دنبال کرده و از آنجا شاهد نقطهای است که پاره تنش در آن جان داده است.
قدم به قتلگاه که میگذاری نگاه زینب را از فراز تل زینبیه حس میکنی، اگر چه امروز بین این دو نقطه همه جا ساختمان و خانه و در و دیوار است. اما آنجاست که حس میکنی بند بند بدنت از هم جدا و با تمام وجودت فریاد میزنی.
گویی در طی این سالها با همه فراز و فرودها دشت کربلا دست نخورده باقی مانده است و اکنون بعد از سپری شدن قرنها خدا میخواهد اینگونه عاشورا در یادها زنده بماند.
پایان سفر
پایان سفر ما خیلی سخت بود، دل کندن از این همه بزرگی، در مسیر نجف به کربلا بودیم که یکی از خادمین مواکب گفت چگونه فردا برگردیم، گفتم چرا؟ گفتند روز برگشت است همه درحال گریه هستند داخل را ببین! وارد شدم دیدم تا همه در حال گریه کردن هستند خدایا این چه حال عجیب و غریبی است.
پایان پیام/
این خبر در هاب خبری وبانگاه بازنشر شده است