پرپر شدن 13 پرستوی مهاجر و داغی که تسکین نمییابد +فیلم
به گزارش خبرگزاری فارس از شیراز، چهارشنبه، چهارم آبان سال 1401، گنبد و بارگاه حرم احمد ابن موسی(ع) در میان جمع زائران میدرخشید، همچون همیشه، پرابهت و باشکوه.
زائرانی از شیراز و شهرهای دیگر کشورمان که برای سبکبالی و روحنوازی به آستان شاهچراغ مشرف شده بودند.
با گامهایی که هنوز به انعکاس نجوای زمین گوش نسپرده، صحن را طی کردند تا به سمت ورودی ضریح برسند، اما انگار واقعهای در راه است… واقعهای تکاندهنده که هر موجود آگاهی را غمزده و دردمند میکند، میرود و تا مغز استخوان نفوذ میکند.
آنجا جمعیت زائران ایستاده و اذن ورود خواندند، مقابل ضریح از هر چه و هر که، میان آنها و آقا شاهچراغ فاصله می اندازد، چشمپوشی کردند و دقایقی فکر و ذکر خود را معطوف به عظمت امامزاده جلیل القدری نمودند که به زیارتش آمده بودند.
گاه اجابت فرا رسید و نوای اذان مغرب، صحن و سرا را فرا گرفت، زائران با هدایت خادمان حرم به سمت شبستان امام خمینی-محل نماز جماعت- رفتند.
ناگهان صدایی نامتعارف و عجیب، فضا را پر کرد، گویی غریبهای به حریم نمازگزاران وارد شده بود. غریبهای از جنس ابلیس. مسلح بود و بیهدف به سمت زائران شلیک میکرد
صدای شلیک گلوله با صدای شیون زنها و فریاد مردها درآمیخت و کودکان معصوم را هاج و واج کرد.
دقایقی بعد، تعدادی مرد و زن و کودک نقش بر زمین شده بودند و تعداد دیگری مجروح. خون شهدا، چادر نماز و رحلها را گلگون کرد.
ضریح دلشکسته شد و پا به پای زائران گریست. انگار دل ضریح هم از این حادثه تروریستی، به درد آمد.
آرتین یتیم شد و هنوز به روزهای بدون پدر، مادر و برادر عادت نکرده است و علیاصغر کودکی نکرده، پرپر گشت، حرم شاهچراغ داغدار شد
پیکر زخمیها و شهدا به حیاط حرم منتقل شد، قیامتی برپا بود، خبر مانند بمب ترکید و اطراف حرم غلغله شد، عکاس و خبرنگار بود که برای ثبت تاریکترین حادثه آن روزها وارد حرم میشد و خبرگزاری فارس اولین روایت از وقوع حادثه را به رشته تحریر دراورد، نام عنصر داعش را منتشر کرد و روایتهای متعددی از شهدا، مجروحان و شاهدان عینی ماجرا نوشت.
حامد بدخشان، آن ابلیس تروریست، همان روزهای اول به دلیل جراحتهای وارده توسط نیروهای امنیتی در بیمارستان مسلمین شیراز به هلاکت رسید و تلاشهایی که از همان ابتدا برای شناسایی عناصر بعدی آغاز شده بود پنج روز بعد به نتیجه رسید و محمد رامز رشیدی که با ضارب در ارتباط مستقیم بود و با دستور گرفتن از عوامل اصلی داعش از طریق اپلیکیشن تلگرام، بدخشان را هدایت میکرد به دام افتاد و پس از آن سه نفر دیگر نیز دستگیر شدند.
تشکیل دادگاه و اعلام حکم عاملان جنایت
پس از چندی، جلسات دادگاه یکی پس از دیگری برگزار شد و در نهایت روز ۲۸ اسفند 1401 احکام متهمین این پرونده صادر شد.
متهم رامز رشیدی، متهم ردیف اول پرونده حمله تروریستی به حرم حضرت شاهچراغ(ع) با اقرار به عضویت در گروه تروریستی داعش و قبول مشارکت همکاری مستقیم با عامل اصلی حمله تروریستی به حرم حضرت شاهچراغ(ع) به توضیح نحوه همکاری در این عملیات تروریستی پرداخت.
رئیس کل دادگستری استان فارس درباره احکام صادره این متهمان گفت: دو تن از عاملین حادثه تروریستی حرم مطهر شاهچراغ (ع) به اعدام محکوم شدند.
با اتمام رسیدگی به پرونده عاملین حادثه تروریستی حرم مطهر شاهچراغ (ع) و در مهلت قانونی، احکام مجازات متهمین این پرونده در شعبه اول دادگاه انقلاب اسلامی شیراز صادر شد.
رئیس کل دادگستری استان فارس با اعلام این مطلب از محکومیت دو تن از متهمان اصلی این پرونده به اعدام در ملاء عام خبر داد و گفت: اتهام این دو متهم معاونت در افساد فی الارض، بغی و اقدام علیه امنیت کشور بود.
دیدار با رهبری معظم، داغداران را تسکین داد
یک ماه و نیم پس از حادثه ، خانواده شهدای شاهچراغ(ع) با رهبر معظم انقلاب با خانواده شهدای حرم دیدار کردند.
ایشان همچون همیشه مانند پدری مهربان به درد دل خانوادههای شهدا گوش کردند و فرمودند که حادثه حرم شاهچراغ باید همچون حادثه عاشورا همیشه زنده بماند و کار رسانهای قوی بر روی این واقعه انجام شود.
شهدایی که در حرم پر کشیدند
در این حادثه دلخراش و تکاندهنده، 13 تن شهید و 26 تن مجروح شدند. از میان شهدا، سه تن از اعضای یک خانواده بودند، خانواده سرایداران که پدر ، مادر و پسرشان آرشام در این حادثه شهید شدند و فرزند خردسال آنها که شاهد این حادثه تروریستی بود نیز مجروح شد.
یک خانواده، سه شهید و یک جانباز خردسال
عباس اسماعیلی، در وصف شوهرخواهر خود، شهید علیرضا سرایداران گفت: این شهید ۳۰ سال از عمر 49 ساله خودش را روی دریای بابالمندب با دزدان دریایی مبارزه کرد و در تنب کوچک و بزرگ و جزیره ابوموسی به دفاع از مرزهای آبی کشور مشغول بود و چند ماه به چند ماه فرزندانش را نمیدید.
اسماعیلی اضافه کرد: کمتر از یک سال بود که بازنشسته شده بود و به وطن خود، شهر شیراز برگشته بود، وی مردی فهمیده، آرام، مردمدار، متخصص و دلسوز بود و واقعا لیاقت شهادت را داشت.
وی ادامه داد: خواهرم(شهیده زهرا اسماعیلی) هم بسیار صبور، نجیب، مهربان، فداکار و البته قوی بود و یک عمر در دیار غربت، برای فرزندانش هم پدر بود و هم مادر. او به خاطر شغل همسرش، سال ها در بندرعباس زندگی میکرد و تازه به شیراز آمده بودند.
اسماعیلی در مورد تعداد افراد خانواده سرایداران، گفت: خواهرم سه فرزند داشت، یک دختر ۲۱ ساله و دو پسر ۱۱ و ۵ ساله، که دخترشان دانشجو و عقد بسته است و در تدارک برگزاری مراسم عروسی او بودند و آرشام و آرتین هم ذوق و شوق عروسی خواهر را داشتند اما صد حیف که شادیشان دیری نپایید و در مقابل چشمان آرتین، تیر دشمن، قلب پدر و چشم مادر را به خون آغشته ساخت و جان برادر را گرفت.
آموختن او را خوشحال میکرد
معلم آرشام، این دانشآموز شهید را این گونه توصیف کرد: آرشام فعال و بسیار علاقه مند به آموزش بود، آموختن او را خوشحال میکرد و با شوق و انگیزه درس را دنبال میکرد.
معلم، مهربانی، ادب و متانت آرشام را زبانزد و الگوی دیگر دانش آموزانش خوانده و اظهار داشت: او نماینده کلاس ما و عاشق کمک کردن به همکلاسی هایش بود، هر کجا که کسی به کمک نیاز داشت چه درسی و چه غیر درسی میدانست که میتواند روی آرشام حساب کند.
وی اضافه کرد: در صحبت با این دانش آموزم اصلا احساس نمیکردم که با یک پسر 12 ساله در ارتباط هستم و حقیقتا آرشام گلی بود که گلچین شد.
جوان نخبهای در میان شهدا
شهید سید فریدالدین معصومی، جوان بود و تحصیلکرده دو دانشگاه معتبر نیوزلند در رشته مهندسی مکانیک. یک مدل رباتماهی پیشرفته را در دوران تحصیلش اختراع کرده بود و مقالات علمیاش در چندین مجله و کتاب بینالمللی به چاپ رسیدهبود.
با همین افتخارات، میتوانست بعد از تمامشدن دکترایش در اروپا یک زندگی مرفه و بدون دغدغه را شروع کند اما تصمیم گرفت برگردد و کنار مردم وطنش، برای حل شدن مشکلات کشور بجنگد؛ آخر هم در مأموریتی برای خدمت به مردم، آسمانی شد.
او نقش اثرگذاری در تکمیل و راهاندازی طرحهای برق و انرژی در کشور داشت و برای پیگیری ساخت نیروگاه 913 مگاواتی سیکل ترکیبی در منطقه ویژه اقتصادی لامرد به شیراز سفر کرده بود.
جوانی متدین و با قرآن مانوس، همچنین خادمیار حرم مطهر رضوی نیز بود. برادر شهید نقل کرده: ماه صفر، رفتیم کربلا بعد به نجف؛ روز آخر فرید رفت حرم که نماز بخواند. وقتی برگشت جملهای به من گفت که با یادآوریاش، یکه میخورم. فرید گفت: خوب کربلایمان را هم آمدیم؛ دیگر وقت شهادت است.
آزادهای که شهید شد
شهید محمدولی کیاسی روز چهارشنبه ٤ آبانماه برای همراهی دخترش که دانشجوی دانشکده پزشکی است، از مرودشت به شیراز سفر کرده بود که بعد از تعطیلی دخترش و قبل از حرکت به سمت مرودشت تصمیم به زیارت گرفت.
پسر شهید کیاسی با بیان اینکه مادر بزرگم در قید حیات است و تصمیم گرفته شده که پس از مراسم تشییع، پیکر پدرم به شهرستان انتقال داده شود، گفت: پدرم ۶ سال در جبهههای جنگ بود و چند سال به اسارت درآمد، پس تصمیم گرفته شد تا پیکرش به مرودشت منتقل شده و در کنار دوستان و همرزمانش به خاک سپرده شود.
کیاسی تاکید کرد: خون شهدای زیادی تقدیم این انقلاب شده و دشمنان بدانند به این راحتی و با ریختن خون مردم بیگناه راه به جایی نمیبرند.
علیاصغر، کودکی نکرده پرپر گشت
خردسالترین شهید حرم شاهچراغ، علیاصغر گویینی، 8 ساله و اهل سیرجان است.
پدرش او را این چنین توصیف کرده است: علی اصغر یکی از ساکت ترین بچه های طایفه بود. خوش قلب، خوش اخلاق و به قول روستاییها، خوش فرمان بود. اگر پدربزرگ و مادربزرگ به او می گفتند کاری انجام بده، هنوز حرف آنها تمام نشده بود که آن کار را انجام می داد. او نه از روی ترس بلکه به خاطر احترامی که برای پدربزرگ و مادربزرگش قائل بود، کاری را که به او سپرده بودند انجام می داد.
اهورا نیز این رفتار را از برادرش یاد گرفته بود. او درک و فهم بالایی داشت. اگر وسیله ای نیاز داشت و می دانست شرایط فراهم کردنش را ندارم، حرفی از خرید آن به میان نمی آورد. وقتی می دانست در توانم هست میگفت: بابا من فلان چیز را لازم دارم.
علی اصغر همیشه می گفت من می خواهم قهرمان شوم. با دشمنان بجنگم و دزدها را دستگیر کنم. پول هایشان را بگیرم و به نیازمندان بدهم. تا آن چه را دزدها از مردم به سرقت برده اند به صاحبان آنها بازگرداندم.
فهمیدههای حرم شاهچراغ(ع)
در حادثه تروریستی حرم، سه دانشآموز شهید شدند که یکی از انها شهید محمدرضا کشاورز، ۱۵ ساله و محصل در پایه دهم بود.
شوهرخواهر شهید گفت: شهید محمدرضا کشاورز که از ناخوش احوالی مادر خود اندوهگین بود، از مادر درخواست آرامش کرد و گفت که امروز شفای او را از احمدبن موسی(ع) میگیرد و برای عرض حاجت به بارگاه احمدی و محمدی راهی شد.
او ادامه داد: دقایقی بعد از فاجعه تلخ تروریستی با محمدرضا تماس میگیرند و پس از عدم دریافت پاسخ، نگران راهی حرم میشوند و در آنجا با مسیرهای مسدود و جمعیت عظیم مردم و حضور نیروهای امنیتی روبه رو میشوند، بعد از اطلاع گرفتن از حال نوجوانشان راهی پزشک قانونی شده و خبر تلخ و گوار شهادت محمد رضا را می شنوند.
وی با بیان اینکه شهید محمدرضا کشاورز، نوجوانی با درک و فهیم بوده گفت: شهید کشاورز باتوجه به کم سن و سال بودنش درک بالایی داشت و هیچگاه اجازه نمیداد پدر و مادرش به خاطر او به دردسر بیفتند و ویژگی های بارز اخلاقی وی باعث شده بود او را همانند معلم خود بدانم.
مردمدار و معتقد
یکی از شهدای حرم، شهید بهادر آزادی شیری بود. دخترش به مرام پدر اشاره کرده و گفت: پدرم در مردمداری بی نظیر و خلق و خوی نیکوی او زبانزد اهل محل بود، هر کس به خانه او می آمد مثل فرزندان خودش را ارج می نهاد.
شهید آزادی شیری، شکستهبند (بیتال) بود و در کارش مهارت خاصی داشت. به طوری که از استانهای دیگر برای مداوا نزد او میآمدند.
دختر شهید با اشاره به شغل پدرش بیان کرد: برخی از بیماران از استان های تهران، اصفهان و سیستان و بلوچستان و… نزد پدرم می آمدند و او برای مداوا با روی گشاده و شکیبایی، به بهبودی آنها کمک میکرد.
خادم حرم، شهید حرم شد
حسنعلی پورعیسی که برای انجام نوبت خدمتش روز قبل از حادثه از گیلان به شیراز آمده، درست کنار ضریح در حالی که برای نجات جان زائران تلاش می کرد به خون غلتید و برای همیشه در حرم ماندگار شد.
شهادت خادمان حرم از جانکاه ترین اتفاقات حادثه هولناک تروریستی شیراز است. وقتی با دست خالی، باید سپر و پناه مردمی می شدند که هراسان به هر گوشه می گریزند.
حسنعلی پور عیسی که عمری را در خدمت به زائران حرم رضوی و احمدی گذرانده بود، مظلومانه در جوار ضریح حضرت احمد بن موسی (ع) در حالی که تلاش می می کرد مردم را از خطر دور کند، به شهادت رسید.
شوق پرواز
شهید مجتبی ندیمی از آن دسته جوانان عاشقی بود که روح بلند خود را با معارف اسلامی صیقل داده و با قرآن و عترت پیوندی ناگسستنی برقرار کرده بود.
شاید بتوان راز شهادت او را در پیاده روی اربعین امسال جست و جو کرد، آنجا که با شوق مادرش که توان پیمودن این مسیر را نداشت، با ویلچر از نجف راهی کربلا نمود.
پایان پیام/ن
این خبر در هاب خبری وبانگاه بازنشر شده است