همچنان آشفتگی محسوسی در سیاست منطقهای ایران در قفقاز وجود دارد/ تهران باید به ابعاد نامحسوس پیادهسازی پروژههای مواصلاتی از سوی رقبا بیشتر توجه کند
عفیفه عابدی تحلیلگر مسائل بینالملل در گفتوگو با خبرنگار ایلنا، در خصوص ارزیابی خود از توافق ارمنیهای ساکن قرهباغ و آذربایجان گفت: به نظر میرسد جمهوری آذربایجان از نمایش حمله به ارامنه قرهباغ به اهداف میدانی و سیاسی خود دست یافته است. در بررسی هزینه و فایدههای جنگ احتمالی اخیر قرهباغ برای هر یک از طرفهای اصلی یعنی ارمنستان و جمهوری آذربایجان، باید در نظر داشت ارمنستان حداقل ظاهراً در برانگیختن یک بحران نظامی جدید در این منطقه سودی نمیتوانست داشته باشد. ارمنستان به لحاظ نظامی در برابر رقیب به شدت ضعیف است، نباید انگیزهای برای آتشافروزی داشته باشد. جمهوری آذربایجان با ادعای اقدامات تحریکآمیز ارمنستان در قرهباغ حملات خود را آغاز کرد اما باید این را هم در نظ در نظر داشت که جمهوری آذربایجان ماههاست در این منطقه آرایش نظامی گرفته و تقریبا بطور سمبلیک نیز همزمان با سومین سالرد جنگ ۲۰۲۰ قرهباغ که برای باکو موفقیتآمیز بود، انتظار تحرک نظامی از باکو وجود داشت. در جنگهای قبلی در سال ۲۰۱۶ و ۲۰۲۰ جمهوری آذربایجان در اقداماتی غافلگیرانه توانست مناطقی از قرهباغ را به تصرف خود در آورد. باکو انگیزه، علاقه و توانایی بیشتری برای آغاز و هدایت جنگ و تسلط کامل بر قرهباغ را دارد. با توافق اخیر و پیامدهای منطقهی آن به نظر میرسد باکو به اهداف خود دست یافته است. ایران و روسیه تاکید کردند قرهباغ را جزو خاک جمهوری آذربایجان میدانند. ارمنستان نیز در مواضعی بر پذیرفتن حاکمیت جمهوری آذربایجان بر قرهباغ تاکید کرد. در همین حال اخبار از شرایط میدانی نشان میدهد که بخشی از ارامنه در حال خروج از قرهباغ هستند و این میتواند به پاکسازی قومیتی منطقه به نفع جمهوری آذربایجان کمک کند.
این تحلیلگر مسائل بینالملل در پاسخ به این سوال که چه عواملی باعث شد این توافق به این سرعت رخ دهد، گفت: یکی از مهمترین دلایل توافق آتشبس میان جمهوری آذربایجان و ارامنه قرهباغ مسلماً به دلیل جنگ نامتقارن و تسلیم ارامنه بود. اما واکنشهای بینالمللی به حملات آذربایجان به مناطق ارمنینشین نیز در توقف حملات تأثیرگذار بود.
عابدی در پاسخ به این سوال چه کارهایی باید انجام شود تا صلح در منطقه قفقاز پایدار بماند، گفت: آتشبس و توافق اخیر نمیتواند به معنای پایان منازعه در منطقه باشد. تسط جمهوری آذربایجان بر قرهباغ کوهستانی میتواند به معنای کمتر شدن احتمال جنگ تمام عیار باشد اما مناقشه و آتش بازی در منطقه ادامه خواهد داشت. این منازعه تاریخی است و علاوه بر انگیزههای جغرافیایی، ریشههای فرهنگی و قومیتی دارد. البته یکی از مهمترین عوامل موثر بر جنگهای اخیر علاوه بر ادعاهای تاریخی درباره قرهباغ، معادلات موجود درباره ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک قفقاز برای بازیگران درگیر در جنگ قرهباغ و قدرتهای فرامنطقهای است. این معادلات برای جمهوری آذربایجان و متحدانش به ویژه ترکیه جدی بوده و با تمرکز زیادی دنبال میشود. با تغییر شرایط دوباره و در فضای انفعال بازیگران منطقهای و بینالمللی احتمال دارد باکو مصرانه این برنامه را ادامه دهد. به ویژه اینکه اگر شرایط جدیدی که جنگ اخیر نیز به نفع جمهوری آذربایجان ایجاد کرده، تثبیت شود، شرایط برای ارمنستان سختتر شده و ایروان به لحاظ سیاسی ضعیفتر میشود. در همین حال احتمال بحران داخلی در این کشور و تغییرات رادیکال در جهتگیری سیاست خارجی ایروان وجود دارد.
وی در پاسخ به این سوال که نقش ایران در این توافق چه بود و باید چه رفتاری داشته باشد، گفت: ایران در سال های اخیر متوجه شکل گیری فضای جدید در رقابتهای ژئوپلتیکی و ژئواکونومیکی در قفقازجنوبی شده است. اما متاسفانه هنوز در این منطقه دچار سردرگمی است. شرایط پیچیده منطقه و محدودیتها و محذورات سیاست خارجی ایران موجب اشتباهات تاکتیکی تهران شده است که هزینههای راهبردی داشته و خواهد داشت. مدتهاست گفته میشود ایران باید سیاست منطقهای خود را بازتنظیم کند اما همچنان یک آشفتگی محسوس در سیاست منطقهای ایران در قفقاز وجود دارد. هر چند رابطه تهران و باکو گریزناپذیر است و تنشزدایی ضروری است اما سهلانگاری ایران در برابر سیاستهای متظاهرانه جمهوری آذربایجان نقش مهمی در پیشبرد سیاست توسعهطلبانه جمهوری آذربایجان دارد.
عابدی افزود: تنشزدایی از رابطه با باکو نباید به معنای انفعال در برابر برنامههای بلندمدت جمهوری آذربایجان و متحدانش برای تغییر ژئوپلیتیک منطقه باصد. تجربه نشان داده هر بار ایران سیاست قاطعانهتری از خود نشان داده مانع بروز جنگ شده است. اما هر بار ایران سیاست متوازنی در برابر باکو از خود نشان داده، باکو بدون تعارف برنامههای جنگطلبانه را پیش برده است که پیامدهای سیاسی-اجتماعی و امنیتی کوتاه و بلندمدت برای ایران دارد. جنگهای اخیر نه تنها تضادهای قومی-مذهبی در منطقه را زنده و تشدید کرده است، بلکه امنیت ایران در ابعاد تمامیت ارضی، موقعیت ژئوپلتیکی و ژئواکونومیکی را هم با مخاطره مواجه کرده است.
وی تصریح کرد: به نظرم مانند جنگ ۲۰۲۰، قرار گرفتن ایران در کنار جمهوری آذربایجان نیز هیچ تضمینی برای منافع ایران ندارد. شواهد سالهای اخیر نیز نشان میدهد باکو و همچنین ترکیه در تحریک قومگرایی با ظرافت قابل ملاحظهای فعال هستند. باکو هر زمان اراده کرده از کارت اسرائیل علیه ایران استفاده کرده است. از سوی دیگر بر فرض علیرغم همه چالشها روابط تهران و باکو بسیار پیشرفت کند، اما با وجود سیاست هژمونی جویانه و سلطه طلبانه ترکیه در منطقه، به نظر می رسد آنکارا از روابط مسالمت آمیز ایران و جمهوری آذربایجان هم احساس نگرانی کند و مسیر دیگری برای تخریب این رابطه ایجاد کند. با مداخله ترکیه در قفقازجنوبی، افزایش نفوذ این کشور، فرصتهای سیاسی و اقتصادی برای ایران بیش از پیش محدودتر خواهد شد. مسلماً ترکیه به دنبال تقویت و حفاظت از کریدور شرقی- غربی انرژی است که موقعیت ژئواکونومیک ایران را به شدت متاثر می سازد. در همین حال ایزوله شدن بیش از پیش ارمنستان منجر به هزینههای امنیتی دیگر خواهد شد. با این حال راهبرد مناسب برای ایران، اتخاذ بیطرفی مثبت در جهت برقراری آتشبس و صلح در منطقه و حفظ مناسبات جدی با ایروان است.
عابدی در پاسخ به این سوال که نقش بازیگران خارجی در این منطقه چه طور تعریف میشود، گفت: معمولا در پاسخ به این سوال که چه کشور یا گروهی میتواند عامل تحریک بحران در قرهباغ باشد و یا سود بیشتری از جنگ در منطقه ببرد، از سه کشور نام برده میشود، روسیه، آمریکا و ترکیه. اما در دهه اخیر نقش ترکیه بیشتر شده است. ترکیه به دلایل سیاسی، فرهنگی، تاریخی متحد سنتی جمهوری آذربایجان شناخته میشود. اما مواضع اخیر ترکیه در راستای اهداف کلان راهبردی آنکارا است. ترکیه در قبال جنگ قرهباغ تنها جنبه حمایتی از جمهوری آذربایجان ندارد، بلکه آشکارا با دخالت مستقیم، بخشی از نقشه راه راهبردی خود را دنبال میکند.
وی افزود: انگیزهها و اهداف ترکیه در موضوع قرهباغ را میتوان در چند سطح تحلیل و ارزیابی کرد. اولین نکته مهم که خط مشی کلی سیاست خارجی آنکارا را شکل داده و مسیر حرکت این کشور در بحران سنتی قفقازجنوبی را نیز نشان می دهد انگیزه و تمایل زیاد ترکیه برای بسط عمق استراتژیک در مناطق همجوار است که شامل قفقازجنوبی نیز میشود. چیزی که تقریبا بیش از یک دهه است ناظران با عنوانی چون نوعثمانیگری از آن یاد میکنند. ترکیه در قفقازجنوبی قابل اعتماد نیست. روسها نیز قابل اتکا نیستند. روسیه توانسته بود در سال های گذشته توازنی در منطقه ایجاد کند که هر دو طرف ارمنستان و جمهوری آذربایجان به رابطه بیشتر با روسیه علاقمند باشند و مسکو نقش فعالی در برقراری آتشبس داشته باشد.
این تحلیلگر حوزه سیاستخارجی تصریح کرد: جنگ اوکراین محدودیت های زیادی برای سیاست روسیه از جمله در قفقاز ایجاد کرده است. هر چند قفقاز جزء عرصه منافع ژئوپولیتیک روسیه است و روسیه میداند اگر از قفقازجنوبی غفلت کند، با تهدید امنیتی جدی مواجه خواهد شد. به همین دلیل بی ثباتی و منازعات قرهباغ از چالشهای عمده امنیتی روسیه در این منطقه محسوب میشود. اما با محدودیت های ناشی از جنگ اوکراین و افزایش نفوذ ترکیه و به همین نسبت ملاحظات مسکو در برابر آنکارا، نقش وتوی روسیه در بحران قرهباغ کمرنگ شده است. با این حال به نظر می رسد رایزنی های روسیه در پایان حمالات جمهوری آذربایجان نقش موثری داشت. اما به نظر من توافق احتمالی مسکو و آنکارا در این باره را نباید نادیده گرفت. در مجموع شرایط منطقه ای و بینالمللی احتمال معامله مبتنی بر رقابت و تعامل روسیه و ترکیه در مناطق پیرامون از جمله قفقازجنوبی را افزایش داده است.
وی در ادامه گفت: از سوی دیگر آمریکا و اروپا نیز به دلایل متعدد در شرایط کنونی علاقه ای به جنگ در منطقه قفقاز ندارند. وجه اصلی سیاست آمریکا در قفقازجنوبی، جلوگیری از تسلط روسیه بر منطقه و محدود ساختن نفوذ ایران در این منطقه است. اما با توجه به محدودیت راهبردی آمریکا در قفقاز، با این حال به نظر میرسد در سالهای اخیر آمریکا از شیوه غیرمستقیمتر برای اهداف یاد شده استفاده میکند. به عبارت دیگر حتی میتوان از یک تقسیم کار بین آمریکا، اروپا و اسرائیل برای نفوذ بیشتر در قفقازجنوبی یاد کرد. تامین اهداف آمریکا در قفقازجنوبی مستلزم امکان ارائه ابتکار عمل واشنگتن در مواقع بحرانی است. آمریکا ظاهرا از ارمنستان حمایت بیشتری دارد اما در طرف مقابل نیز از طریق اسرائیل بر جمهوری آذربایجان تسلط دارد.
عابدی در پاسخ به این سوال با توجه به اتفاقات رخ داده و همچنین مواضع ایران چقدر میتوان به بهبود روابط تهران باکو امیدوار بود، گفت: ایران همچنان از الگوی روابط متوازن با قفقازجنوبی پیروی میکند. چنانچه ذکر شد روابط تهران و باکو گریزناپذیر است. ایران علاقمند به توسعه مناسبات با جمهوری آذربایجان در سطوح مختلف سیاسی و اقتصادی و تعریف منافع و امنیت مشترک است. این سیاست درستی است اما مسئله این است که علاوه بر عوامل تاریخی و قومیتی که موجب ادراک تهدید بین دو طرف می شود بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای نیز در این رابطه موثر هستند و بعضا تاثیرشان از وزن روابط دوجانبه بیشتر میشود. با این حال تاکید بر تعامل و افزایش مناسبات به ویژه در سطح برنامه های کلان اقتصادی می تواند به مدیریت موانع و چالش ها و روند گام به گام توسعه روابط کمک کند.
وی در پاسخ به این سوال چه طور میتوان خطر اسرائیل را از منطقه قفقاز دور کرد گفت: باکو که در سالهای اخیر از آمریکا دور مانده، اهداف خود در رابطه با واشنگتن را از طریق اسرائیل تامین میکند مانند مدرنیزه کردن ارتش آذربایجان که بخش مهمی از همکاری های نظامی و امنیتی میان باکو و تلآویو را تشکیل میدهد. در مقابل این خدمات، اسرائیل از موقعیت ژئوپلتیکی جمهوری آذربایجان به ویژه علیه ایران استفاده می کند. در این رابطه باکو باید به درک برسد که تبدیل رقابت باکو-تهران به تقابل تهران-تلآویو در جمهوری آذربایجان، بهرغم ایجاد فرصت هایی برای باکو متضمن تهدیدهایی برای این کشور هم است.
عابدی در پاسخ به این سوال که چقدر احتمال دارد توافق صورت گرفته در ابعاد گسترده تر میان ارمنستان و آذربایجان مطرح شود. در اینصورت وضعیت کریدورهای مورد مناقشه به چه شکل پیش خواهد رفت و ایران باید چگونه در این ماجرا به ایفای نقش موثر در راستای منافع ملی خود بپردازد، گفت: مناقشه و جنگ قرهباغ ریشه های تاریخی نزدیک یک قرن دارد. صحبت از توافق صلح پایدار در این منطقه بر اساس یک پیمان و توافق ساده انگاری مسئله است. شرایط در این منطقه همیشه ناپایدار بوده و به شکل تدریجی تغییر کرده و خواهد کرد. حتی اگر ارمنستان و جمهوری آذربایجان به توافق دست یابند، تحرک هسته.های کوچک قومیتی در منطقه با گرایش های رادیکال تمام نمی شود. این تحرک ها به بدبینی بین دولت ها دامن می زند و آتش بازی های گاه و بی گاه را ایجاد می کند. طرح های اقتصادی در منطقه هم تابع این ناامنی در منطقه است. به نظرم زمانی که درباره کریدورهای اقتصادی صحبت می کنیم این نکته را هم باید در نظر داشته باشیم الزاما این کریدورها با زیرساخت های فنی جاده ای و ریلی و هوایی همراه نیستند. هر چند این شرایط مهم و تعیین کننده هستند اما مسیرهای مواصلاتی هم به شکل تدریجی و گاهی نامحسوس شکل گرفته و رشد می کنند و پدیدار می شوند. در قفقازجنوبی ایران باید به ابعاد نامحسوس پیادهسازی پروژههای مواصلاتی از سوی رقبا بیشتر توجه داشته باشد و در مقابل نیز باید به فکر طرح و اجرایی سازی ابتکارهای جدید با این ویژگیها به نفع خود باشد.
این خبر در هاب خبری وبانگاه بازنشر شده است , در صورت تمایل به مشاهده اخبار سیاسی بیشتر پیشنهاد داریم از صفحه سیاسی ما بازدید نمایید .