Get News Fast

 

روایتی از شهدای خلبان مازندران| از کشوری که یک کشور بود تا خلعتبری که خاک پوتین هم نداد

«مسعود آب‌آذری» پژوهشگر، نویسنده و فیلم‌ساز دفاع مقدس از دیار شهید احمد کشوری با بیش از ۳ دهه سابقه که به ثبت و تولید محتوا از شهدا و رزمندگان هوانیروز مازندرانی می‌پردازد، به خاطرات جالبی از شهدای خلبان اشاره می‌کند.

خبرگزاری فارس مازندران ـ زری طاهری پرکوهی| اولش از یک تحقیق درسی شروع شد، دبیر تاریخ مأموریت داده بود تا اطلاعاتی از شهید «احمد کشوری» جمع‌آوری کرده و در قالب مقاله ارائه دهند، مسعود نخستین نفری بود که دستش را بالا گرفت و به آقا معلم خاطر جمعی داد.

تحقیقات درباره شخصیت، نحوه زندگی و شهادت شهید خلبان احمد کشوری به پایان مقاله ارائه شد اما مظلومیت و مهجوریت شهید در ذهنش ثبت شد تا جایی که در سال ۱۳۷۷ به پژوهش درباره زندگینامه خلبانان مظلوم هوانیروز علاقه‌مند شد و پایش به این عرصه باز شد، برای پژوهشش جامعه هدفی به‌نام خلبانان رزمنده و شهید ارتش جمهوری اسلامی انتخاب کرد.

روایتی از شهدای خلبان مازندران| از کشوری که یک کشور بود تا خلعتبری که خاک پوتین هم نداد

پژوهش‌های مسعود آب آذری که اهل شهر کیاکلای شهرستان سیمرغ است سال‌ها به طول انجامید پس از آن موفق به چاپ اولین کتاب خود باعنوان «عبور از نهایت» در سال ۱۳۸۵ شد، پس از آن کتاب‌های «چای آخر»، «خانه کوچک با گردسوزی روشن»، «مردی با عطر شالی شهدای گیلانی هوانیروز»، «سلحشور چهل و یکم»، «ابراهیم در آتش»، «جام بلیک» و غیره را به چاپ رساند.

اما وی قانع نشد و به ساخت مستند از نوشته‌هایش که حاصل سال‌ها پژوهشش است روی آورد تا جایی که در حال حاضر تولید ۱۸ مستند و هشت کتاب و پژوهش‌های فروانی را در کارنامه دارد.

مسعود آب آذری ۴۲ ساله پژوهشگر، نویسنده و فیلم‌ساز دفاع مقدس حدود سه دهه است که در حوزه دفاع مقدس به ثبت و ضبط آثار و خاطرات برجای مانده از شهدا و ایثارگران هوانیروز می‌پردازد.

او مدرک کارشناس جغرافیا، ارشد برنامه‌ریزی شهری و دکترای مدیریت عالی کسب و کار را دارد و فعال حوزه فرهنگی اجتماعی است.

آب آذری معتقد است که در حال حاضر همه ما دچار سوهاضمه فرهنگی شدیم، شجاعت، دلاوری و مظلومیت‌های شهدا و ایثار خانواده‌های آنان را در سنگر پشتیبانی، از خاطر برده‌ایم.

روایتی از شهدای خلبان مازندران| از کشوری که یک کشور بود تا خلعتبری که خاک پوتین هم نداد

وی در گفت‌‌وگو با فارس خاطرنشان کرد؛ که صدام همه محاسباتش را برای حمله به ایران و رسیدن یک هفته‌ای به تهران دقیق و حساب شده انجام داده بود اما هوانیروز را در محاسباتش فراموش کرد، ما خلبانان رشیدی از نیروی هوایی مازندرانی را تقدیم ایران کردیم.در حقیقت مازندران به خاطر دوری از جنگ رشته کوه البرز و دریای مازندران کمترین آسیب را در جنگ دید اما از تمام استان‌های مرزی به‌جز خوزستان بیشتر شهید داد، آن هم شهدایی که با عقلانیت به جنگ رفتند، ناخواسته و یا در منزل به از دنیا نروند، نخبه‌هایی که در فتح نبردهای گوناگون پیش‌قدم بودند.

در حالی که خودشان از منطقه جنگی دور بودند در شرایطی که مردم به‌خاطر حمله ناگهانی صدام در حال فرار از جنگ بودند شهید کشوری به همراه خانواده در ایلام مستقر شد و جلوی رژیم تا دندان مسلح عراق ایستاد و دشمن را سرجایش نشاند.

آب‌آذری می‌گوید؛ «شهید کشوری به‌تنهایی یک کشور در منطقه ایلام بود کبری وقتی بلند و وارد منطقه‌ای می‌شود با استفاده از تاکتیک راکت، توپ بیست میلیمتری و موشک آن منطقه را تبدیل به جهنم می‌کند، این شهید به‌عنوان افسر عملیات و لیدر تیم عملیات در هوانیروز در ایلام بود که در روزهای مظلومیت و غربت وارد آن منطقه شد و گسترده ترین مرز که ۴۳۰ کیلومتر مرز مشترک عراق با ایلام را فرماندهی کرد؛ در آن روزها این استان نیروی چندانی نداشت، هلیکوپترهای هوانیروز بلند شد و با رزم بی‌امان خودشان ایلام را تبدیل به گورستانی از تانک‌ها و پیاده نظام های دشمن تبدیل کرد و از بین برد.»

روایتی از شهدای خلبان مازندران| از کشوری که یک کشور بود تا خلعتبری که خاک پوتین هم نداد

وی در این زمینه ادامه می‌دهد؛ آن روزها با دستور و جسارت خودشان ایستادند و مرز را حفظ کردند نیروهای منسجم ارتش در مقابل نیروهای عراقی ایستادند، در این میان ما شهید خلعتبری را از رامسر داشتیم، یکی از بهترین خلبانان اف فور دنیا کسی که در سال ۲۰۰۶ مجله‌های دانشکده‌های آمریکا از او به این عنوان یاد کرده بودند.

او یکی از نابغه@های نیروی هوای ارتش جمهوری اسلامی بود که در عملیات مروارید که در آذر ماه ۱۳۵۹ بر علیه ایران انجام شد به همراه عباس دوران نیروی دریایی عراق را به‌طور کامل نابود کرد و به شکارچی ناوهای اوزا معروف شد و به خاطر مهارت خاصش در استفاده از موشک ماوریک به نام حسین ماوریک شناخته شد.

شهید خلعتبری در وصیت‌نامه خود تاکید کرد که «از ذره‌ای خاک وطنم به کف پوتین سرباز بعثی دشمن چسبیده باشد آن را با خونش در خاک وطنم می‌تکانم و نمی‌گذارم ذره‌ای از این خاک باارزش را با خود ببرد و اگر ارزشمندتر از جانم هدیه‌ای داشته باشم حتما به این مردم خوب تقدیم می‌کنم.»

روایتی از شهدای خلبان مازندران| از کشوری که یک کشور بود تا خلعتبری که خاک پوتین هم نداد

اما وی امروز از اینکه مسؤولان فراموش کرده‌اند چرا شهرستان سیمرغ به این نام معروف شد گلایه دارد، چرا که مراد از سیمرغ در واقع شهید احمد کشوری است، سیمرغ تعبیر نمادین شهید کشوری و پرنده نمادین اوست، اینکه یازده سال شهرستان شد، یازده سطر از قهرمان ملی و اسطوره جهانی ایشان کسی ننوشتن و صحبت نکردن و از استاندار مازندران خواستار توجه ویژه و خروج از مظلومیت و عقب‌افتادگی‌های این شهرستان شد.

پایان پیام/۸۶۰۴۸/م/س


این خبر در هاب خبری وبانگاه بازنشر شده است

منبع : خبرگزاری فارس
ارسال از وردپرس به شبکه های اجتماعی ایرانی
ارسال از وردپرس به شبکه های اجتماعی ایرانی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

20 + 6 =

دکمه بازگشت به بالا