ماجرای یک کلاس کانکسی با معلم اختصاصی و دانشآموز پروانهای
با 34 سال سابقه خدمت، ۵۵ کیلومتر راه را طی میکند تا در کلاسی کانکسی به دختر مبتلا به بیماری پروانهای درس بدهد؛ شاید محبتی که در این مسیر وجود دارد برای این دانشآموز تکاندهندهتر از درسی باشد که در کلاس میآموزد. |
خبرگزاری فارس، سوسن رحمانی؛ «قنبر» گزارش ما یک معلم است. هر روز ۵۵ کیلومتر راه را طی میکند تا به دانشآموز بازمانده از تحصیل درس بدهد. «یگانه» دانشآموز پایه سوم ساکن روستای ابدال از توابع شهرستان زنجان است که به دلیل ابتلا به بیماری پروانهای، همیشه درد سختی را تحمل میکند.
بیماری پروانهای یک بیماری ژنتیکی است که در آن پوست مانند بال پروانه آنقدر شکننده و آسیبپذیر میشود که با کوچکترین ضربه آسیب میبیند، تاول میزند و کنده میشود.
*قصه از یک بازدید روستایی آغاز شد
ماجرای این معلم و دانشآموز از روزی شروع میشود که قنبر بیات در سمت «راهبر آموزشی و تربیتی ناحیه یک آموزش و پرورش زنجان» برای بازدید از مدارس روستایی راهی روستاهای منطقه میشود و در یکی از این بازدیدهای روستایی به حضور یگانه با بیماری خاصش و نبود معلم برای او پی میبرد. قنبر، ۳۴ سال است که عمر خود را در آموزش دانشآموزان صرف کرده است.
خودش درباره ماجرای شروع این کلاس درس خاص، میگوید: کار من بازدید از مدارس روستایی است؛ اما وقتی تدریس در روستای ابدال به من پیشنهاد شد قبول کردم.
*برپایی کلاس دو نفره در کانکس
آقای معلم هفتهای سه روز برای تدریس به یگانه و همکلاسیاش به روستای ابدال در 55 کیلومتری شهر زنجان میرود.
مدرسه آنها یک کانکس است؛ خودش درباره کلاس درس روستاییشان میگوید: دو دانشآموز در روستای ابدال دارم که در کانکس به آنها درس میدهم، یگانه یکی از آن دو دانش آموز است که مبتلا به بیماری پروانهای است و قبلاً در منزل تدریس میشد. از اول آبانماه برای تدریس در روستا حاضر شدم و در بازدیدی که مسوولان داشتند قرار شد که یک کانکس به عنوان کلاس درس در روستا مستقر شود که ظرف ۴۸ ساعت این اتفاق افتاد.
*کلاس درس پس از بازدیدهای روزانه برپا میشود
آقای معلم توضیح میدهد که مسئولیتی که برای بازدید از مدارس ۵۰ تا ۶۰ روستا دارد همچنان پابرجاست و روزی از یک یا دو مدرسه روستایی بازدید میکند. قنبر میگوید: سعی میکنم تا ساعت ۱۱ بازدید را تمام کنم و سپس راهی روستای ابدال برای کلاس درس دو نفره میشوم. به روستا که میرسم وقت میشود که ۲ تا ۴ ساعت با یگانه و هم تختیاش کار کنم. یگانه به طور دائم برای مداوا به تهران میرود و روزی که نباشد خانوادهاش اطلاع میدهند که مسیرم را به سمت روستایشان تغییر ندهم.
*خدمت در مناطق محروم برایش لذت بخشتر است
آقای بیات ۲۸ سال است که در مدارس روستاهای زنجان خدمت میکند و با دانشآموزان زیادی که معلولیت جسمی، حرکتی مانند مشکل بینایی یا کمشنوایی داشتهاند کار کرده است، خودش میگوید: تا پیشرفت به مدارس روستایی برسد باید با یک سری از محدودیتها دست و پنجه نرم کنیم که به نظرم من طبیعی است؛ اما از نظر من لذت خدمت در مناطق محروم بیشتر است و وقتی نتیجه کار را در مناطق محروم میبینم برایم لذتبخشتر میشود.
*به خاطر دانشآموزانم که چشم انتظارمند
آقای بیات اضافه میکند: حدود 30 سال پیش، اوایل خدمتم اغلب راههای روستایی خاکی بودند و در زمستان چرخهای مینیبوس در برف سنگین گیر میکرد، مجبور میشدم بقیه راه را در سوز سرما تا کمر در برف پیاده طی کنم. آن زمان از ترس اینکه گرگهای گرسنه حمله نکنند دسته تی همراهم برمیداشتم؛ گاهی تا یک و نیم کیلومتر پیاده راه رفتم تا به مقصد برسم؛ اما لذت خاصی داشت چون دانشآموزانم چشم انتظارم بودند. گاهی مجبور میشدم تا آخر هفته در روستا بماندم.
او میگوید: وقتی وارد مدرسه در روستایی میشدم همه پروندهها را زیر رو میکردم تا دانشآموزی به دلایل مختلف از تحصیل باز نمانده باشد.
*آنها که برای خدمت به دنبال دریافت امکانات دولتی بیشتر نیستند
وقتی از او درباره امکاناتی که در اختیارش گذاشته شده، برای مثال برای رفت و آمد به محل تدریس میپرسم، میگوید: همه همکاران ما با وسیله شخصی برای بازدید به روستاها میروند، من هم همینطور و برای تدریس به یگانه و همکلاسیاش هم با وسیله شخصی راهی میشوم.
*مسیری که هیچ وقت از انتخاب آن پشیمون نشد
این مسیری است که قنبر این قصه هیچ وقت از انتخاب آن پشیمون نشده است و اگر زمان به عقب بازگردد باز هم همین مسیر را در پیشمی گیرد.
شکر خدا دانشآموزهای قدیمی ما برای خودشان دکتر یا مهندسی شدهاند یا در شرکتهای معتبر کار میکنند، وقتی آنها را میبینم به کار معلمی افتخار میکنم. دوست دارم موفقیت شاگردانم را ببینم.
پایان پیام/۷۳۰۲۱
در صورت تمایل به مشاهده اخبار استان ها پیشنهاد داریم از طبقه بندی استانی هاب خبری وبانگاه بازدید نمایید.
منبع | خبرگزاری فارس |