«پری» پرستار پُر ستاره؛ ما کجا و پرستاران غزه کجا؟
پری حجی پرستار مازندرانی و مادر سیداسماعیل نصرالله نخبه کنکوری میگوید: دلم این روزها پیش مادرها و پرستارهای غزه است، همه فکر و ذهنم آنجاست که آنها چکار می کنند؟ واقعا سختی کارم در مقابل آنان صفر است. |
خبرگزاری فارس مازندران- زهرا طاهری پرکوهی|لابهلای اخبار، برخی از خبرها حالمان را عوض میکند اصلا دلمان را خوش میکند، با خودمان میگوییم مگر داریم؟ مگر میشود مادری که خستگی را خسته کند، مادری که شببیداریهایش و خستگیهایش در مقابل عشقش به مادری و پرستاری هیچ میشود!
آری همان مادر معروف، همان مادری که هر وقت از کارهای فرزندمان خسته شدیم تنها فکر کردن لحظهای به ایثار و فداکاریاش برایمان بس است…
مادری که هم در خانه و هم در بیمارستان پرستار است مادری که اول کارهای فرزندش بعد هم رسیدگی به بیماران برایش اولویت دارد؛ قصه عشق سید اسماعیل به تحصیل و روایت عاشقانههای مادری که دست از تمام قیل و قال زندگی برداشته و تمام وقت خود را معطوف به فرزند خود کرده است.
*عاشقانههای یک مادر پرستار
۱۸ سال است خانم حجیزاده کتابها را ورق میزند و با فرزندش دروس را مرور میکند شاید یک آن خوابش ببرد شاید یک آن از فرط خستگی بخواهد بر سر فرزندش فریاد بکشد، شاید بخواهد از کارها دست بکشد برود گوشهای برای خودش استراحت کند شاید شاید و شایدها دیگر؛ اما نه این مادر یاد گرفت که پرستاری کند و بخندد، همراهی و پرستاری کند.
با فکر کردن به این مادر پرستار ناخودآگاه اشک پر حسرت مهمان چشمانهایم میشود، ای کاش میتوانستم حتی برای لحظهای هم که شده حال خوبش را درک کنم حال خوبی که حسرت مادران سرزمینم شده و همه به حالش غبطه میخورند، ای کاش و ای کاشهایی که در دلهای همه مانده ..
روز پرستار بهانهای شد تا به سراغ خانم پری حجیزاده برویم، پرستاری که شبانهروز مشغول پرستاری است، روزهایش پرستاری از فرزندش سیداسماعیل و شبها در بیمارستان..
گویی الفبای مهربانی را از بَر است، هم مرهم روی زخم میگذارد هم دست و پای پسرش میشود قصه فداکاریاش، روز و شب نمیشناسد.
حتی حس همکلام شدن با این مادر و پرستار نمونه لذتبخش است، بهعبارتی مغز انسان سوت میکشد وقتی این همه ایثار و گذشت را با هم میبیند.
گرمی از کلامش موج میزند گرمایی که عشق به فرزندش و پرستاری را میتوان لمس کرد، سوالاتی از جنس ایثار چگونه توانستید، مگر خسته نمیشوید، چگونه با بیخوابیها و خستگیها کنار میآیید همه و همه سوالاتی که قبل از مصاحبه مقابل چشمانم رژه میرود اما وقتی با این مادر هم کلام میشوم با گرمای کلامش گویی جواب سوالاتم را میگیرم و از ته دل تحسینش میکنم.
خانم پری حجیزاده پرستار اتاق عمل بیمارستان امام خمینی است از خودش میگوید که ۲۸ سال پرستار است و بهدلیل علاقه زیاد وارد حرفه پرستاری شده است.
*میگویند، بازنشسته شوم؛ اما نمیتوانم
وی اضافه میکند: حتی اخیرا باتوجه به شرایط پسرم همه به من میگویند بازنشسته شوم، اما باوجود اینکه زمان شیفت دلم برای پسرم تنگ میشود اما نمیتوانم، چون کارم را دوست دارم.
پرستاری شغلی است که از بچگی دوست داشتم؛ چون وقتی به مردم میتوانم خدمت کنم حس خوبی به من میدهد، اینکه فرزندی متولد میشود، روحم تازه میشود و انرژی میگیرم.
*از کارم لذت میبرم
این پرستار نمونه میگوید: حس اینکه میتوانم به بیماران روحیه دهم، حس زیبایی است و با هیچ چیز نمیتوانم، عوض کنم؛ به این دلیل که بیماران در اتاق عمل استرس دارند و وقتی صحبت میکنیم استرس بیمار کمتر میشود و همین باعث شده از کارم لذت میبرم.
زمانهایی مثل سال تحویل، عید فطر، عید قربان، تاسوعا و عاشورا و یا زمان افطار و سحر باوجود اینکه روزه هستیم اما در اتاق عمل هستیم همین که به مردم خدمت میکنیم، لحظههای شیرینی است و همینها برایمان لذتبخش و خاطره میسازد.
*در کنار پسرم بودن خواب را از چشمانم میگیرد
زمانهایی شده طلوع صبح و روشنی روز را میبینیم ولی همچنان در اتاق عمل هستیم ولی وقتی همکاران به منزل میروند، استراحت میکنند اما من به عشق پسرم نمیتوانم بخوابم، البته بودن در کنار پسرم سیداسماعیل خواب را از چشمانم میگیرد که حس قشنگی است.
*روزها پرستاری از سید اسماعیل؛ شبها خدمت در بیمارستان
خانم حجیزاده ادامه میدهد: از زمانی که سیداسماعیل به دنیا آمد به خاطر رسیدگی به پسرم شیفتهایم را به شب تغییر دادم، چون روزهایم با پرستاری از سیداسماعیل و شبهایم به خدمت در بیمارستان خلاصه شده است.
باتوجه به کمخوابیها شاید به لحاظ جسمی فشار خون گرفتم، بارها شده تا فردا شب نتوانستم حتی نیم ساعت استراحت کنم اما حس مادری آنقدر قشنگ است که نمیتوانم توصیف کنم.
وی میگوید: وقتی از سرکار به منزل میآیم سیداسماعیل گاه و بیگاه از من تشکر میکند که باوجود خستگی به من میرسی اما همین حس مادری و کنار فرزندم بودن جبران تمام کمخوابیهایم میشود.
از خستگیهای پرستاری بهتر است حرفی نزنم اما میخواهم از ایثار همکارانم تشکر کنم که واقعا دارند زحمت میکشند و دقت کار برایشان مهم است و اینکه واقعا چون دوست دارند، خستگیهایشان میچربد.
حس خیلی خوبی دارم اصلا خسته نمیشوم چون خودم را با هر شرایطی وقف میدهم و احساس نمیکنم مشکلی هست و با این مشکلم هم کنار میآیم نمیخواهم مسائل را بزرگ جلوه دهم همینطور هم برایم بهتر پیش میرود.
*ما کجا و پرستاران غزه کجا؟!
سخنان پایانی این پرستار اشاره به حال و روز این روزهای فلسطین و مردم غزه است که داغ دلمان و تمام فکر و ذکرمان شده و میگوید: دلمان پیش مادرها و پرستارهای غزه است، همه فکر و ذهنم آنجاست که آنها چکار می کنند واقعا سختی کار من در مقابل کار آنان صفر است.
پایان پیام/۸۶۰۳۴/م
در صورت تمایل به مشاهده اخبار استان ها پیشنهاد داریم از طبقه بندی استانی هاب خبری وبانگاه بازدید نمایید.
منبع | خبرگزاری فارس |