Get News Fast

 

و تو چه می‌کشی مادر شکیب فلسطینی؟!

مادر صبور فلسطینی! تو چه می‌کشی با آن قلب پر از درد و نگاه پر از غم؟ چه می‌کنی با چشمان معصوم فرزندانت؟ چه می‌کنی با نگاه بچه‌هایی که دیگر مادری ندارند و معلوم نیست تا ساعاتی دیگر قلبی در سینه‌شان می‌تپد یا نه!

خبرگزاری فارس _ همدان، این روزها و شب‌ها هر لحظه تصویر به خون غلطیده کودکان غزه را می‌بینم، با تجسم تن‌ بی‌جانشان به خواب می‌روم و با رد درد لرزه بر اندامشان برمی‌خیزم.

چشم‌هایم را می‌بندم و در هیاهوی سکوت تصور می‌کنم مادری هستم که در تشویش آن پهنه پریشانی سرنوشتم با آوارگی و سرگردانی گره خورده! در کسری از ثانیه وجودم سراسیمه درد می‌شود که اگر چنین بود چه می‌کردم در بی‌پناهی‌ زجر و ضجه بمباران؟ و یا چگونه نان به خون آغشته را از زمین پرترکش برای جگرگوشه‌هایم جدا می‌کردم تا از گرسنگی نمیرند!

اگر فرزندانم، زبانم لال، در آغوشم از عصیان شکستگی و پارگی درد می‌کشیدند و چیزی نبود برای تسکین رنج‌شان، چه می‌کردم؟ چه می‌کردم با نگاهشان که تنها پناهشان بودم؟

اگر با تن خون‌آلود و پای برهنه از ترس و سرما گوشه‌ای کز می‌کردند و نگاهشان روی آوار خانه به هیچ خیره می‌شد در حالی که سوت ممتد بمب‌ و شیون ریزش آوار و پیکرهای پاره پاره شده و چهره‌های ترسیده و گریان به هم می‌آمیخت، آیا می‌توانستم چشم و گوش‌شان را ببندم که نبینند و نشنوند و فقط گرمای آغوشم را حس کنند؟ 

و باز هم فکر می‌کنم و فکر می‌کنم و فکر می‌کنم… اگر برای همیشه دیگر نداشتمشان چه؟! وای خدای من! تصور این یکی دیگر مرگبار است و دیوانه‌کننده!

اما مادر صبور فلسطینی! تو چه می‌کشی با آن قلب پر از درد و نگاه پر از غم؟ چه می‌کنی با چشمان معصوم فرزندانت؟

چه می‌کنی با نگاه بچه‌هایی که دیگر مادری ندارند و معلوم نیست که تا ساعتی دیگر قلبی در سینه‌شان می‌تپد یا نه!

کودکانی که ماجرای اطراف برایشان عجیب است و ترسناک و رعشه‌آور و خود بخشی از این ماجرای خونبار شده‌اند! دردانه‌هایی که شاید کمی دیگر تنها نگاهشان به یادت بماند و مرگ را برایت بی‌معنا کند!.

و اما آنها چه می‌دانند از قهقهه مستانه نژادپرستی و خرافه و عطش قدرت به هر قیمتی! کودکان جهان را اگر کنار هم بگذاری فقط زبان بازی بلدند و لبخند.

نفرین بر دست‌های آلوده به کشتار و کینه که ماهیت این صلح ذاتی را ویران کرده و خشم و انزجار و انتقام را علم! برای خدا آن را در جوار ضحاک در بند ابدی کنید و‌ آینده و امروز را به خاطر کودکان در صلح بخواهید. 

اما چه سود از حرف‌هایم، مادر دردکشیده شکیب فلسطینی! چه سود! آن جا که تن عریان و خونین صلح در یک شب مخوف تاریخی که ستاره داوود در آن روشن بود به صلیب کشیده شد و تمام مادران جهان در کنار آن با نگاهی نگران تنها نظاره‌گر درد تو بودند و کودکانت!

 شرم بر نهادهای پوشالی بین‌المللی و نظریه‌های نوین فرهنگی که صلح جهانی را بشارت می‌دادند اما…!

ننگ بر شما که جهان را در جنگ می‌خواهید و کودکان و زنان بیگناه کشته و زخمی و آواره برایتان تنها اعدادی هستند که بیشتر و بیشتر می‌شوند و وجدان نداشته‌تان بیدار نمی‌شود. نفرین به آیین‌تان که این ننگ ابدی را برایتان زیبا جلوه کرده!

نه شما برگزیده‌اید، نه آن عبارات شیطانی که به سرزمین موعود در خون بشارت می‌دهد حق است. حقیقت، نگاه آن کودکان زخمی است و معصوم، آن خانه‌های ویران، آن دست‌های مقاوم، آن چشم‌های رو به فردا، آن پرچم‌های هنوز برافراشته، آن قلب‌های شکسته و فریادهای نشنیده!

حقیقت آن بی‌پناهی است که تنها پناهش را خدا می‌داند نه قطعنامه‌های پوچ سازمان ملل و نه شعار صلح جهانی توخالی و نه همزبانانی که ادعای هم‌کیشی دارند و یاری!.

آی مادران جهان! کجایید؟ بیایید تا گرد هم آییم و با هم بگرییم شاید سیل اشک‌هایمان دریایی شود و خون این بی‌گناهان را بشوید و خونخواران عالم را در خود غرق کند….

پایان پیام/ ۳۱۴۰


در صورت تمایل به مشاهده اخبار استان ها پیشنهاد داریم از طبقه بندی استانی هاب خبری وبانگاه بازدید نمایید.

منبع خبرگزاری فارس
ارسال از وردپرس به شبکه های اجتماعی ایرانی
ارسال از وردپرس به شبکه های اجتماعی ایرانی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پانزده − یازده =

دکمه بازگشت به بالا