یوسف گُمگَشته به خانه خوش آمدی
پس از پایان سالهای تلخ فراغ و رسیدن به روز موعود و شیرینی وصل، لحظاتی همصحبت مریم چگینی خواهر شهید مدافع حرم «الیاس چگینی» شدیم و از او در مورد زندگی پر خیر و برکت برادر شهیدش جویا شدیم. |
به گزارش وبانگاه به نقل از خبرگزاری فارس از قزوین، ۸ سال از روزی که بار سفر بست تا به عنوان مدافع حرم عازم سوریه شود، می گذرد. همچون پرستویی سبکبال، پرواز را تا بی نهایت هستی و آغوش خدا انتخاب کرد و به سوی دیار عشق و سرمنزل رستگاران پر کشید.
دخترش ۸ ساله بود که نوای خداحافظی از خانواده را برای رسیدن به آرمانی بلند سر داد و حال پیکر پاک و مطهرش پس از سالها غربت و بینشانی در خاک وطن آرام میگیرد.
۸ آبان در صفحه تاریخ زندگی او درخشش دیگری دارد چراکه آغازگر ورود در مسیری الهی و آسمانی است و اینک پس از سپری شدن ۸ سال فراغ و دوری، همزمان با برگزاری هشتمین یادواره گرامیداشت یاد و خاطرهاش، قدم بر خاک وطن گذاشته و با استقبال گرم هم میهنانش، میهمان هشتمین اختر تابناک امامت و ولایت میشود تا به غم هجران و چشمانتظاری خانواده و دوستدارانش پایان دهد و عرض ارادتی داشته باشد در پیشگاه غریب الغربا حضرت علی ابن موسی الرضا(ع).
منزل به منزل نزدیک میشود تا در نهایت دیار مینودری، مزین به عطر دلانگیز حضور سراسر نور و معنویت او شده تا استقبال گرمی از سرباز قهرمان وطن داشته باشند.
در لحظات انتهایی سالهای تلخ فراغ و رسیدن به روز موعود و شیرینی وصل، لحظاتی همصحبت مریم چگینی خواهر شهید الیاس چگینی شدیم و از او در مورد زندگی پر خیر و برکت برادر شهیدش جویا شدیم.
خواهر شهید مدافع حرم الیاس چگینی در پاسخ به اولین سوالم اینگونه سخنانش را آغاز کرد: “به نام الله پاسدار حرمت خون شهیدان، یاری دهنده مظلومان و درهم کوبنده مستکبران”.
از او در مورد چرایی شروع صحبتهایش با این جمله پرسیدم که پاسخ داد: فکر میکنم کلاس پنجم دبستان بودم که یک روز معلم خواست تا انشایی بنویسم و من از الیاس برای نوشتن کمک گرفتم و برادر این جمله را یاد داد و گفت اگر انشایت را با این بیان شروع کنی قطعا نمره خوبی خواهی گرفت. امروز هم به یاد درسی که در گذشته از الیاس آموختم خواستم سخنانم را با این جمله آغاز کنم.
وی با اشاره به اینکه ما ۴ خواهر و ۴ برادر بودیم، ادامه میدهد: با وجود اینکه الیاس دو سال از من کوچکتر بود اما هوش و ذکاوت بالایی داشت و همیشه کمکرسان اعضای خانواده به ویژه پدر و مادرمان بود.
خواهر شهید در مورد ویژگیهای برجسته برادر شهیدش میگوید: بسیار شوخطبع، مهربان و اهل صله رحم بود همچنین از نیازمندان دستگیری میکرد و در این میان من رابط او برای رساندن کمک به افراد کمبرخوردار بودم.
وی که گویی خاطرات برادر شهیدش را در ذهن مرور میکرد؛ ادامه داد: ماه رمضان بود و ما به باغ او رفته بودیم که درختان هلوی بسیاری داشت. به من گفت همه جعبه هلوها را داخل ماشین بگذارید منتها ۱۵ تا ۱۶ جعبه از میوههای درشت و باکیفیت را اختصاصی برای من کنار بگذار. با شگفتی از او پرسیدم الان ماه رمضان است و من میدانم که تو کم خرج هستی. اینهمه میوه را برای چه میخواهی؟ که او پاسخ روشنی نداد و فقط لبخندی زد.
خواهر شهید چگینی افزود: پس از اینکه جعبه میوهها آماده شد به من گفت در این ساعت از روز کوچهها کمی شلوغ است. لطفا صبر کن تا خلوت شود تا بعد با هم برویم. دو ساعتی از ظهر گذشته بود که میوهها را داخل ماشین گذاشته و به راه افتادیم. وقتی به داخل روستا رسیدیم گفت این جعبه میوهها را به خانوادههای دارای بچه کوچک، خانوادههایی که باغ ندارند یا خانوارهای نیازمند تحت پوشش کمیته امداد که میشناسی تحویل بده. به او گفتم الیاس اما تو گفتی که این میوهها اختصاصی برای خودت هست. در پاسخ گفت خب برای خودم هست دیگه. خلاصه میوهها را به درب منازل خانوادهها بردیم و در حالیکه کوچهها خلوت بود بین افرادی که خواسته بود پخش کردیم. در پایان از او پرسیدم برای خودت میوه نگه نداشتی؟ که گفت، میوههایی که پای درخت افتاده یا کمی شل بوده و ترک دارد را برمیدارم. الان ماه رمضان است و میوه زیاد خورده نمیشود بگذار تا کسانی که درخت میوه ندارند از آن بهرهمند شوند.
الیاس همیشه برای آخرتش کار میکرد
وی خاطرنشان کرد: پس از شهادت برادر به یاد حرفها و رفتار آن روزش افتادم که گفته بود میوهها را اختصاصی برایم کنار بگذار. الیاس از همان روزها برای آخرتش کار میکرد.
خواهر شهید با اشاره به کارهای معنوی شهید الیاس چگینی تاکید کرد: هر وقت به الیاس میگفتم فلان شخص نیازمند است و احتیاج به کمک دارد دستش را داخل جیبش میکرد و بدون اینکه پولهایش را بشمارد به من میداد به او میگفتم الیاس نمیشماری ببینی چقدر است؟ گفت نه نیازی نیست و همیشه بیمنت برای دستگیری از نیازمندان اقدام میکرد.
وی عنوان کرد: دوستانش برایمان تعریف میکردند که الیاس وقتی از سر کار برمیگشت میتوانست از راه میانبر که نزدیکتر است به خانه بیاید اما از مسیر اصلی و ایستگاه امیرآباد میآمد تا ساعت دو بعدازظهر در خلوتی خیابان که ماشینی وجود ندارد اگر مسافر و پیادهای دید سوار ماشینش کند و او را هم به خانه برساند و به کسانی که میخواستند کرایه بدهند میگفت فقط سه صلوات محمدی بفرستید.
پدرم گفت مطمئنم الیاس عاقبت بخیر میشود
خانم چگینی با اشاره به احترام فراوان برادر شهیدش به پدر و مادر گفت: یک سال زمستان خیلی سختی بود و با کمبود نفت در روستا مواجه شدیم. الیاس یک کرسی در خانهاش درست کرد و مادر و پدرم را به خانه خودش برد. در اتاق خواب کرسی و در حال، بخاری گذاشته بود. دقیق نمیدانم دو یا سه ماه در منزلش از آنان نگهداری و پذیرایی کرد. وقتی پدر خدا بیامرزم به خانه خودش بازگشت گفت من رفتارهایی از الیاس دیدم که مطمئنم عاقبت بخیر میشود.
وی خاطرنشان کرد: الیاس مقید به نماز اول وقت بود و در هر شرایطی نمازش را اقامه کرده و دیگران را هم به خواندن نماز اول وقت سفارش میکرد همچنین بسیار ولایتمدار و مطیع محض فرمایشات مقام معظم رهبری بود.
خواهر شهید مدافع حرم الیاس چگینی بیان کرد: دو فرزند الیاس موقع اعزام او به سوریه کوچک بودند. یکی از همکاران او گفته بود چرا به سوریه میروی؟ تو فرزند دو سال و نیمه داری که تازه یاد گرفته بابا صدایت کند. دخترت «فاطمه» هم بابایی است. فرزندانت را میخواهی به چه کسی بسپاری و بروی؟ الیاس با قاطعیت گفته بود، فکر میکنی تو که در ایران هستی فرزندانت را خودت نگه میداری. من فرزندانم را به خدا میسپارم و مطمئنم آینده خوبی خواهند داشت. دوستش میگفت این سخن الیاس درس بزرگی برای من بود.
سرچشمه راهی که برادرم انتخاب کرد از حضرت زینب(س) و امام حسین(ع) بود
وی با اشاره به زمان اعزام برادر شهیدش به سوریه ادامه داد: الیاس چند باری اسمش را برای اعزام به جبهه نوشته بود اما اسم او در نیامده و بسیار ناراحت شده بود و برای برادر بزرگترش حاج اصغر چگینی که بازنشسته سپاه بود گلایه کرد که چرا اسم من درنیامده، حتما حضرت زینب (س) مرا نطلبیده است. تا اینکه یک روز حاج اصغر به خانه الیاس رفته و گفته بود مژدگانی بده که اسمت برای سوریه درآمده است که بسیار خوشحال شده بود.
خواهر شهید بیان کرد: سرچشمه راهی که برادرم انتخاب کرد از حضرت زینب(س) و امام حسین(ع) بود البته ما خاک پای آن بزرگواران نمیشویم اما رگه های عشق و محبت به ائمه معصومین در وجود همه ما نهادینه شده است.
به دلم برات شد که این آخرین نگاه مان است
وی عنوان کرد: هرگز فکر شهادتش را نمیکردم اما مادرم میگوید وقتی الیاس را از کوچه راهی کردیم چند باری برگشت و نگاه کرد و من به دلم برات شد که این آخرین نگاه مان است و او دیگر برنمیگردد تا اینکه تقریبا دو هفته تا ۲۰ روز پس از اعزامش از طریق برادرمان حاج اصغر متوجه شهادتش شدیم.
خواهر شهید مدافع حرم الیاس چگینی از حال و هوای روزی گفت که از پایان فراغ و هجران پس از ۸ سال خبر میداد: بالاخره یوسف گمگشته ما به خانه بازمیگشت. بسیار خوشحال بودیم که چشم انتظاری مادر پیرمان به پایان رسید. مادری که هر روز دعا میکرد خدایا تا زندهام فرزندم را به آغوش من باز گردان. خدا را شاکریم که حالا با بازگشت او به وطن، جایی هست که میتوانیم در زمان دلتنگی به کنارش برویم و با او درد و دل کنیم.
وی در پایان با اشاره به وصیت برادر شهیدش گفت: نماز اول وقت، ولایی بودن و رعایت حجاب سه توصیه مهم شهید است که بسیار به آن تاکید کرده و همواره پیرو خط رهبری بود.
پایان پیام/
در صورت تمایل به مشاهده اخبار استان ها پیشنهاد داریم از طبقه بندی استانی هاب خبری وبانگاه بازدید نمایید.
منبع | خبرگزاری فارس |