Get News Fast

 

کار جهادی از روستاهای محروم ایران تا کلان‌شهرهای برزیل

همراه با خانواده در زمستان برای تبلیغ عازم یکی از شهرهای سردسیر شدیم وقتی به محل تبلیغی رسیدیم چنددقیقه‌ای مبهوت شدیم خیلی از خانه‌هایی که می‌رفتیم امکانات زیادی نداشت اما آنجا فقط یک قطعه موکت در یک اتاق پهن بود به همراه چند پتو، یک بخاری و یک اجاق‌گاز کوچک روی زمین، یادم هست تمام مدتی که آنجا بودیم فقط یک وعده‌غذای گرم خودیم، آن‌هم از نذورات مردمی بود که داخل مسجد توزیع می‌کردند و مابقی، نان و پنیر و برخی مواقع، کنسرو بود.

خبرگزاری فارس از قم _ اعظم ربانی: واژه جهاد با رسالت‌های طلبه گره خورده است و نمی‌شود طلبه باشی و با این واژه زندگی نکنی؛ زمان و مکان نمی‌شناسد و شوق رسیدن به قرب الهی راحتی، خوشی و استراحت را از تو می‌گیرد و چه شیرین است این جهاد و روبرو شدن با سختی‌ها.

کم نیستند مردانی که در خلوت خود با خدای خویش، عهدی جانانه در خدمت به خلق بستند و تا پای جان، بر سر پیمان خود ایستاده‌اند؛ آنانی که  مرامِ یتیم‌نوازی و کمک به نیازمندان را از مولای خود امیرالمؤمنین علی(ع) آموختند و با سربند “یا زهرا”، کریمانه چون امام مجتبی(ع) در طریق الحسین(ع) قدم می‌نهند تا مقدمه‌ای باشند برای ظهور امید دل‌ها.

جهادگرانی که روز و شب نمی‌شناسند و خدمت به دین و قرآن را وظیفه‌ی خود می‌دانند و در این مسیر، زن و فرزندان خود را نیز همراه نموده‌اند؛آنان ‌همان بسیجیانی هستند که پیر و مرادشان می‌گفت: “در این دنیا افتخارم این است که خود بسیجی‌ام” و خَلف صالحش امام خامنه‌ای بسیاری از پیشرفت‌های کشور را مرهون همین تفکّر بسیجی می‌داند و می‌فرماید: “بسیجی یعنی علی که تمام وجودش وقف اسلام بود.”

سوژه امروز خبرگزاری فارس، معلّم قرآن کریم، طلبه‌ای بسیجی، مدیری جهادی، آموزگاری دلسوز، پژوهشگری باسابقه و سربازی خستگی‌ناپذیر برای نظام و انقلاب است که نیمی از عُمرش را صرف فعالیت‌های جهادی، فرهنگی و آموزشی نموده است.

گفتگوی فارس با حجت‌الاسلام احمد قادری را در ذیل بخوانید:

* سلام‌علیکم، ضمن تشکر از فرصتی که در اختیار ما گذاشتید، لطفاً خودتان را معرفی کنید و بفرمائید که فعالیت‌های فرهنگی را از چه زمانی آغاز کردید؟

علیکم السلام، با عرض تسلیت به مناسبت فرارسیدن ایام شهادت حضرت صدیقه کبری، فاطمه زهرا(س)، احمد قادری هستم، طلبه حوزه علمیه قم، ۳۸ ساله که فعالیت‌های آموزشی و فرهنگی را از ۸ سالگی که کلاس دوم دبستان بودم، با تشکیل کلاس قرآن برای دانش‌آموزان در مسجد محل شروع کردم.

* لطفاً از میزان تحصیلات حوزوی و تخصص خودتان بگویید.

پس از اتمام دروس پایه ۱۰ حوزه، وارد مرکز تخصصی شیعه‌شناسی تحت اشراف آیت الله مکارم شیرازی شدم و مقطع سطح سه حوزه را در آنجا گذراندم؛ همچنین دوره‌های مربوط به نماز را در مرکز تخصصی نماز، تحت اشراف حجت‌الاسلام‌والمسلمین محسن قرائتی پشت سر گذاشتم و در اعزام‌های مرکز، جهت تدریسِ مباحث نماز در دانشگاه‌ها، حوزه‌های علمیه، ادارات، سازمان‌ها و مدارس شهرهای مختلف کشور، همکاری داشتم.

* بر اساس شناختی که از شما داریم، زبان خارجی هم کارکرده‌اید؛ لطفاً در این خصوص توضیح دهید.

رهبر انقلاب اسلامی در سال ۱۳۷۸ در ابتدای یکی از دروس خارج خود، فرمودند: “طلاب باید حداقل یک ‌زبان زنده دنیا را فرا گیرند.” این جمله‌ی ایشان به بنده انگیزه داد تا سراغ زبان‌آموزی بروم و اساساً جزو وظایف طلبگیِ خودم بدانم.

* آشنایی با زبان‌های اسپانیایی، انگلیسی، چینی و پرتغالی

بحمدالله پس‌ازآن، طی دوره‌های مختلفی با زبان‌های اسپانیایی، انگلیسی و چینی آشنا شدم؛ اما بیشترِ اهتمام خود را صرف تعلیم زبان پرتغالی کردم و در مرکز جامعه المرتضی علیه‌السلام، این زبان را فرا گرفتم.

* یکی از ویژگی‌های بارز شما، اهتمام‌تان در خصوص فعالیت‌های تبلیغی – جهادی است. لطفاً به صورت مشخص بفرمائید از چه زمانی دغدغه‌ی این کار در شما ایجاد شد؟

از خدا می‌خواهم که اخلاص در کار جهادی را به من هم عنایت کند؛ واقعاً اگر مانند دوران دفاع مقدس، تفکّر و روحیه‌ی جهادی و بسیجی در کشور ما تقویت شود، بسیاری از مشکلات اقتصادی و فرهنگی، حل خواهد شد.

کار جهادی از روستاهای محروم ایران تا کلان‌شهرهای برزیل

در جواب سؤالتان باید بگویم ریشه‌ی این کار، به همان دوران نوجوانی من باز می‌گردد، این روحیه با ازدواج من با همسرم که خودشان از بانوان جهادی هستند، تقویت شد.

در سال ۱۳۸۸ پس‌ازآنکه جهت تلبّس به لباس ویژه‌ی سربازی امام زمان ارواحنافداه، خدمت رهبر عزیز انقلاب اسلامی رسیدم، رسماً همچون دیگر طلاب، وارد فضای تبلیغیِ کشور شدم و در حال حاضر، حدود ۱۵ سال است که به فعالیت‌های تبلیغی – جهادی اهتمام دارم و به این مهم به‌عنوان یک وظیفه، افتخار می‌کنم.

* با این توضیح، لطفاً در خصوص فعالیت‌های خود در مناطق مختلف بگویید؟

در این ۱۵ سال، به شهر‌ها و روستاهای زیادی برای تبلیغ و فعالیت جهادی رفته‌ام که حدود ۷۰ درصد آن، به‌اتفاق خانواده بوده است؛ پیگیری امورات معنوی که پایه‌ی کار بوده، مثل برگزاری نماز جماعت و مراسم دعا و توسل، برگزاری فعالیت‌های فرهنگی و مناسبتی، پرسش و پاسخ به شبهات، ارتباط تربیتی با کودکان، نوجوانان و جوانان، آموزش احکام و قرآن، پیگیریِ فعالیت‌هایِ عمرانی همچون ساخت‌وساز، تعمیر و بازسازی منازل و خلاصه سعی در برطرف کردن مشکلات و مرتفع کردن دغدغه‌های هم‌میهنانم را همیشه داشته‌ام.

کار جهادی از روستاهای محروم ایران تا کلان‌شهرهای برزیل

در این امر، همه‌ی اعضای خانواده مشارکت داشته‌اند؛ حتی دخترم که حافظ تعدادی از جزءهای قرآن کریم است، برای دختران ‌هم‌سن‌وسال خود، آموزش حفظ جزء سی قرآن کریم داشت و پسر کوچکم در کارهای جزئی‌تر مثل بسته‌بندی اقلام برای بسته‌های معیشتی و پخش آنها کمک می‌کند؛ در حقیقت این کارها به زندگی ما نور، معنویت و نشاط می‌بخشد و اساساً گروه جهادی شهید محمدرضا شفیعی از درون خانواده‌ی چهار نفره ما متولد شد.

* با توجه به اینکه شما زبان خارجی کارکرده‌اید، آیا تاکنون جهت فعالیت‌های فرهنگی – جهادی، سفر خارج از کشور هم داشته‌اید؟ در ایران اسلامی به کدام‌یک از استان‌های کشورمان سفر کرده‌اید؟ آیا هزینه و مخارج سفر را خودتان پرداخت می‌کنید یا حوزه علمیه تقبّل می‌کند؟

سؤال خوبی است و شاید ذهن بخشی از مردم جامعه‌ی ما را به خود مشغول کرده باشد. اولاً بحمدالله در طول سال‌های خدمت، به شهرها و روستاهای مختلف استان‌های خراسان رضوی، کرمانشاه، اصفهان، چهارمحال و بختیاری، خوزستان، مرکزی، یزد، تهران، قم، همدان، قزوین، زنجان، ساری و… در مناسبت‌هایی چون: تعطیلات تابستان، ماه مبارک رمضان، دهه اول محرم، دهه آخر صفر، ایام فاطمیه و مقاطع زمانی دیگر، به صورت مجردی و خانوادگی سفر کرده‌ام و با درد و رنج مردم، از نزدیک آشنا شدم.

سفر خارجی هم که فرمودید، بله داشته‌ام و مدتی جهت انجام امور تبلیغی، در برزیل اقامت داشتم. ثانیاً همه‌ی مخارج این سفرها، به صورت شخصی پرداخت شده است و اساساً هیچ دوره‌ی زمانی، حوزه علمیه بابت اعزام‌ها، پولی به طلبه‌ها پرداخت نکرده است؛ به نظرم ذکر این مطلب در اینجا ضروری است که اگر نظر بعضی‌ها این است که امثال ما طلبه‌ها در موسم‌های تبلیغی، بناست از جیب مردم ارتزاق کنیم و آن‌ها هم موظف‌اند به ما پول بدهند و از ما حمایت کنند، بنده معتقدم ما باید بدون هرگونه چشم‌داشت، وظیفه‌ی خودمان را انجام دهیم و خداوند هم رازق ما و خانواده‌‌ی ماست.

می‌خواهم در یک جمله عرض کنم که ما به‌جای اینکه در ماه محرم، خرج یک سال‌مان را جمع کنیم، همه‌ی سال، جمع می‌کنیم و در مُحرّم و فاطمیه، به عشق اهل‌بیت(ع) خرج می‌کنیم. البته این موضوع، از یک‌سو قابل‌تحسین است که طلابِ جهادی و پُرتلاش، به وظیفه‌ی ذاتی و طلبگیِ خود، در همه‌ی شرایط، پایبند هستند و از یک‌سو، کم‌توجهی مسئولان امر را برای دستگیری از طلبه‌هایی که عُمر خود را در این مسیر صرف نموده‌اند، می‌رساند.

* در مقابل مسجد، مسجد را پیدا نمی‌کردیم!

رهبر عزیز انقلاب اسلامی فرمودند: “اولویت حوزه‌ها تبلیغ است.” در همه‌ی دوره‌ها این‌جور بوده امّا در دوره‌ی ما بالخصوص، تبلیغِ دین، اهمیت مضاعف دارد؛ زیرا در دوره‌ی ما، تشکیل سازمانِ سیاسیِ مدیریت کشور در شکل محتوای اسلامی انجام‌شده که بی‌نظیر است.

لذا لازم است تا مسئولین امر، در این خصوص، با اهتمام بیشتری نسبت به قبل، با مسئله برخورد کنند.

* لطفاً در خصوص خدماتی که در مناطق مختلف انجام داده‌اید، کمی توضیح دهید.

توفیق الهی بود که تابه‌حال، واسطه‌ی خدمت به مخلوقات خدا شده‌ایم، بله فعالیت‌های متعدّدی انجام شد که هرکدام دلیل و داستان خاص خود را دارد؛ مثلاً یادم هست که روز اولی که به‌اتفاق خانواده، به یکی از روستاهای غرب کشور رفتیم، خیلی گشتیم تا مسجد را پیدا کنیم، با اینکه طبق آدرس، دُرست آمده بودیم؛ اما محل موردنظر را پیدا نمی‌کردیم؛ تا اینکه درنهایت متوجه شدیم که ما جلوی درب مسجد هستیم؛ اما متأسفانه به خاطر اینکه آن مسجد تابلو و نشانه‌ای نداشت، نمی‌دانستیم که جلوی درب مسجد هستیم. نه از دیوارهای مسجد معلوم بود که مسجد است و نه اساساً از زاویه‌ی بیرون، حال و هوای مسجد داشت!. همان‌جا تصمیم گرفتیم به یاری خدا و برای آبادانی خانه خدا، قدمی برداری.

کار جهادی از روستاهای محروم ایران تا کلان‌شهرهای برزیل

بحمدالله با پیگیری و مساعدت مردم، هم دو گلدسته‌ی طلایی برای آن مسجد خریداری و نصب شد و هم تابلویی برای سر درب مسجد، به نام مبارک حضرت صاحب‌الزمان ارواحنافداه نصب شد.

از دیگر اقداماتی که در همان مسجد انجام شد، خرید و نصب دستگاه دیجیتال و هوشمند اذان‌گو، رنگ‌آمیزی و جذاب‌سازی دیوارهای داخلی و بیرونیِ مسجد، شعارنویسی بر روی دیوارها، خرید صندلی نماز برای افراد سالمند، اصلاح کف‌پوش صحن مسجد، تهیه بسته‌های غذایی و سرکشی به نیازمندان، برپایی کلاس‌های عقاید، قرآن و احکام برای کودکان و نوجوانان، برپایی‌ سفره‌های افطار و اکرام عمومی، تهیه کمد جوایز، برگزاری افطاری دانش‌آموزی (ویژه دانش آموزان چهار روستای هم‌جوار در یکی از مدارس شبانه‌روزی  آن روستا) و… بود.

* کارآفرینی در یک روستا

در یکی دیگر از روستاهای کشور که ایام ماه مبارک رمضان آنجا بودیم، خاطرم هست که مردم بسیار متدین، مؤمن و مذهبی ساکن بودند و علاقه‌ی زیادی هم به روحانیت داشتند؛ به حدّی نسبت به ما محبت داشتند که حتی برای وعده‌های سحری هم از ما قول می‌گرفتند که دعوتشان را قبول کنیم و به میهمانی‌ آن‌ها برویم؛ اما مشکلی که این روستا داشت، عدم مکان ثابت و مشخص برای اسکان و استقرارِ روحانی و عالِم، به‌عنوان رهبر فکری و معنویِ روستا بود و همین امر سبب می‌شد که روستا، خالی از روحانی مستقر باشد؛ البته اهالی روستا می‌گفتند که هرازگاهی، یک طلبه‌ به آنجا می‌رود؛ اما ناچار باید به خانه‌ی یکی از اهالی برود و آنجا مستقر شود.

کار جهادی از روستاهای محروم ایران تا کلان‌شهرهای برزیل

 

با خود و خدای خود تصمیم گرفتیم به هر طریقی که می‌شود، برای عالِم روستا، خانه‌ای بسازیم و درنهایت با مشورت گرفتن از اهالی و بزرگ‌ترها و با بهره‌گیری از نیروی جوانان، دست‌به‌کار شدیم و بحمدالله ساخت خانه عالم را آغاز کردیم و مدتی بعد، این هدف نیز به ثمر نشست و از ابتدای دهه ۹۰ تاکنون، همه‌ساله روحانی به صورت ثابت در روستا مستقر هست.

از دیگر اقدامات انجام‌شده برای آن روستا، احداث آبدارخانه، وضوخانه و سرویس بهداشتی برای مسجد، ساخت آشپزخانه کنار مسجد (باهدف ایجاد کارآفرینی در روستا)، تعویض فرش‌های فرسوده‌ی مسجد با نو، رنگ‌آمیزی داخلی و شعارنویسی دیوارهای بیرونی مسجد، تهیه و نصب تابلوی بزرگ و مزیّن به تصاویر شهدا برای ورودی روستا، نام‌گذاری کوچه‌های روستا به نام شهدا و بزرگان، اجرای خط‌کشی جاده چهار کیلومتریِ ورودی روستا که متأسفانه به علت نداشتن روشنایی در شب، بسیار خطرناک و عامل تصادفات جاده‌ای بود.

* مگر برنامه‌هایی که در روستاها و مناطق مختلف اجرا می‌کنید، چه ویژگی‌ای دارد که فرزندان و بزرگ‌سالان را به خود جذب می‌کند؟

این در حقیقت نشانه‌ی لطف خدا و اعتماد و احترام مردم به روحانیت شیعه است. طبیعتاً اخلاق مبلّغ دین باید به‌گونه‌ای باشد که هم بتواند جوانان و نوجوانان را جذب کند و هم با بزرگ‌سالان، ارتباط بگیرد.

یکی از نکاتی که ما مقیّد به آن هستیم، حضور ما به صورت خانوادگی است، یعنی غیر از برنامه‌هایی که به صورت مشترک برای آقایان و خانم‌ها برگزار می‌شود، بنده در جمع برادران حاضر می‌شوم و برای آنان برنامه دارم و همسرم هم برای دختران و خانم‌ها برنامه دارد، نکته‌ای که لازم است اینجا عرض کنم اینکه همسران طلاب لازم است تخصص‌های لازم را برای تبلیغ دین بیاموزند تا در مسیر ترویج دین، بازوی مشورتی و اجرایی خوبی برای شوهر خود باشند.

کارهایی که معمولاً ما انجام می‌دهیم تا آن جذابیت لازم را داشته باشد مثل: آموزش احکام دین با نمایش و بازی، آموزش وضو و تیمّم به صورت عملی، آماده کردن کمدی پُر از جایزه نه‌فقط مخصوص کودکان؛ بلکه برای بزرگ‌سالان، اهدای رساله مراجع معظم تقلید به مقلّدان آن‌ها، مراسم جزءخوانی قرآن کریم، اجرای مسابقات مختلفی چون نقاشی، نامه‌ای به امام زمان (عج)، اذان، حفظ سوره‌هایی از قرآن و فعال کردن جوانان در کارهای عمرانی.

* گفتید که فعالیت‌های شما در قالب گروه جهادی شهید محمدرضا شفیعی انجام می‌شود، لطفاً در این خصوص هم توضیح دهید.

بله، با شروع بیماری کرونا و از اواخر سال ۱۳۹۸ که برخی فعالیت‌ها و سفرهای تبلیغی، تحت الشعاع این بیماریِ همه‌گیر قرار گرفت، ما فعالیت‌هایمان را به سَمت رسمی شدن بردیم و تحت عنوان گروه جهادی و خیریه شهید محمدرضا شفیعی، ثبت کردیم؛ علّت نامگذاری این فعالیت‌ها به نام این شهید بزرگوار، علاقه‌‌ای بود که به صورت خانوادگی به این شهید پیدا کردیم.

هم اکنون این گروه جهادی در “ستاد امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر” و “بسیج سازندگی استان قم”، رسماً ثبت شده است.

* در این گروه جهادی چه فعالیت‌هایی را انجام دادید؟

همان‌طور که عرض کردم، پس از شروع کرونا، سفرهای تبلیغی ما کمتر شد و در شهر مقدّس قم، به تداوم فعالیت‌ها پرداختیم؛ اجرای برنامه‌های متعدّد فرهنگی – اجتماعی و برگزاری جشنواره‌ها و سوگواره‌های مختلف در مناسبت‌های ملی و مذهبی، بخشی از این برنامه‌ها هست که به برخی اشاره می‌کنم:

کار جهادی از روستاهای محروم ایران تا کلان‌شهرهای برزیل

سه دوره برپایی جشنواره مردمی “بصیرت کریم” هم‌زمان با میلاد امام حسن مجتبی(ع)، سوگواره “امام خمینی (ره) شاگرد مکتبیِ امام صادق(ع)”، سوگواره مردمی “سرباز زهرا، سردار دل‌ها” به مناسبت شهادت حضرت زهرای مرضیه(س) و سالگرد شهادت سردار سلیمانی، سوگواره “کریمِ غریب” به مناسبت شهادت امام حسن مجتبی(ع)، چهار دوره سوگواره مردمی “حدیث عشق” (مجالس عزاداری دهه آخر صفر به مدت ۱۰ روز)، یادواره شهدای همنام امام رضا(ع) هم‌زمان با سالروز شهادت امام رضا(ع) یادواره شهدای منطقه خضر نبی(ع) در تقارن سالروز شهادت امام کاظم(ع) و روز شهید، برپایی سه مرحله از ویژه‌برنامه‌های “عصرهای قرآنی” شامل قرائت جزءخوانی قرآن کریم در روزهای ماه مبارک رمضان در بوستان، اولین جشنواره “محلّه‌ی امام رضایی‌ها” در ایام دهه کرامتاولین جشنواره “سادات محله‌ی ما” در عید بزرگ غدیر، اولین جشنواره “نشاط انقلابی” شامل برپایی ۱۰ برنامه شاد و خیابانی در بوستان‌های شهر قم به مدت ۱۰ روز، در ایام دهه فجر، برپاییِ اولین نمایشگاه “بهشت کرامت” به شکل ایجاد بازارچه‌ای از محصولات و هنرهایِ دستیِ مددجویان کمیته امداد و بهزیستی در دهه کرامت به مدت ۱۰ روز، برپایی دو مرحله سوگواره تجسّمی چادرِ خاکی در ایام فاطمیه به مدت یک هفته، شرکت در طرح شهید عجمیان جهت رنگ‌آمیزی و جذّاب سازیِ مدارس و… .

* شروع برنامه‌های تبلیغی حاصل تفاهم فکری با همسرم بود

در اینجا لازم است عرض کنم جرقه و شروع تمام برنامه‌ها، حاصل تفاهم فکریِ بنده و همسرم بود‌ و حقیقتاً با دستانی خالی، با توکّل به یاری خداوند مهربان، کارها شروع شده و به نتایج ارزشمندی هم رسید؛ من معتقدم که نباید برای به دست آوردن امکانات، دست روی دست گذاشت و اقدامی نکرد، بلکه به گفته شهید طهرانی مقدم، فقط انسان‌های ضعیف به‌اندازه امکاناتشان کار می‌کنند؛ لذا کار نباید متوقف شود و باید با قوّت و جدیت کار، پیگیری شود؛ چون این وظیفه‌ی ماست.

هر کس در هرجایی که قرار دارد می‌تواند آنجا را مرکز و نقطه شروع و آغاز بداند، البته با استمداد از حضرت ولی‌عصر ارواحنافداه و داشتن روحیه جهادی و نترسیدن از مشکلات و موانع موجود در سر راه، اگر این اتفاق رقم خورد، قطعاً هر کس به‌نوبه‌ی خودش اقدامات فرهنگی بزرگ و تأثیرگذاری انجام داده است.

* غیر از فعالیت‌های فرهنگی، چه اقدامات دیگری در این گروه جهادی انجام می‌دهید؟

در حقیقت قبل از تشکیل گروه جهادی، بنده و همسرم در قالب خیریه، امورات را پیگیری می‌کردیم و پس از ثبت رسمیِ گروه، عبارت خیریه همچنان ماند؛ در این سال‌ها، فعالیت‌های اجتماعیِ متعدّدی به‌عنوان خیریه انجام شد، کارهایی چون: خرید چندین دستگاه آبگرمکن، اجرای لوله‌کشی آب سرد و گرم، ساخت سرویس بهداشتی و حمام، مشارکت در تکمیل و مرمت خانه‌های نیمه‌کاره  نیازمندان، خرید و نصب کابینت آشپزخانه، خرید و اهدای چند دستگاه ویلچر، اهدای کولرآبی، پرداخت کمک‌هزینه درمان، اهدای لوازم‌التحریر، چندین مورد تهیه و اهدای بخشی از جهیزیه عروس شامل ظروف و سرویس قابلمه چُدن، سرویس چینی، وسایل برقی، پرده، ساعت دیواری و…، همچنین در چند مورد، افرادی که زیارت امام رضا(ع) و حضرت معصومه(س) را تجربه نکرده بودند، به مشهد و قم اعزام کردیم تا طعم شیرین زیارت باصفای رضوی و فاطمی را بچشند.

 

کار جهادی از روستاهای محروم ایران تا کلان‌شهرهای برزیل

* اشاره ای داشتید که مدتی در برزیل بودید، لطفاً برخی از مهم‌ترین اقدامات تبلیغی – فرهنگی خود را در ایام اقامت در برزیل، نام ببرید.

در برزیل، شبانه‌روز درگیر کارهایِ فرهنگی و جهادی بودم و بحمدالله فعالیت‌های متعددی انجام شد؛ اموری چون: ایجاد ایستگاه صلواتی نزدیک خیابان اصلی – به مناسبت میلاد امام مجتبی(ع)، ایجاد ایستگاه صلواتی هم‌زمان با سالروز میلاد امیرالمؤمنین علی(ع)، چند نوبت سخنرانی در کلیسا با موضوع مشترکات اسلام و مسیحیت، حضور و سخنرانی در برنامه زنده تلویزیونی، حضور و سخنرانی در برنامه زنده رادیویی.

* اجرای برنامه در مدارس برزیل

از دیگر برنامه‌هایم هم بازدید و سرکشی از خانه سالمندان، برپایی جلسات قرائت قرآن کریم و سفره افطار برای معدود مسلمانانِ منطقه، حضور در مدارس ابتدایی و متوسطه جهت اجرای برنامه دانش‌آموزی، اجرای برنامه دانش‌آموزی در کلیسا و… .

* شاید برای مخاطبین این مصاحبه جالب باشد که فعالیت‌های دانش‌آموزی در خارج از کشور داشتید و به مدارس در برزیل سر می‌زدید؛ این موضوع، نشان از اهتمام شما به تبلیغ دین در بین این قشر اثرپذیر است.

لطفاً از اهمیت این کار بگویید و اینکه آیا در ایران ‌هم کار دانش‌آموزی داشته‌اید یا خیر؟

بله ارتباط با دانش آموزان، یکی از مستمرترین فعالیت تبلیغی بنده بوده و هست؛ بیش از ۱۵ سال است که به صورت برنامه‌ریزی شده، در مدارس مختلف دولتی و غیردولتی، با دانش‌آموزانِ مقاطع پیش‌دبستانی تا متوسطه دوم، حشرونشر داشته‌ام و درس‌هایی چون قرآن، حفظ قرآن کریم، تفکر، مطالعات اجتماعی و سبک زندگی را برای بچه‌ها تدریس کرده‌ام و با مساعدت مدارس، طرح‌هایی چون: “نماز آنلاین”، “نماز جماعت آنلاین”، “قرائت نور” و “کافه گفت‌وگو” را اجرا نموده‌ام.

کار جهادی از روستاهای محروم ایران تا کلان‌شهرهای برزیل

معتقدم که کار با کودک و نوجوان، همانند کاشتن بذری است که در آینده ثمرات و محصولش نصیبمان خواهد شد و این را از کلاس درس امیرالمؤمنین علی(ع) که به امام مجتبی(ع) آموزش می‌دادند، آموخته‌ام که “إنّما قَلْبُ الحَدَثِ کالأرضِ الخالِیةِ ما اُلقِیَ فیها مِنْ شیءٍ قَبِلَتْهُ، فبادَرْتُکَ بالأدبِ قبلَ أن یَقْسُوَ قلبُکَ و یَشتغِلَ لُبّکَ” یعنی دل نوجوان، همچون زمین خالى است که هر چه در آن افکنده شود مى‌پذیرد؛ ازاین‌رو، من پیش از آن‌که دلت سخت و فکرت مشغول شود، به تأدیب و تربیت تو پرداختم.

به نظر من هر چه در این سنّ، حواسمان به کودکان باشد و آن‌ها را به مسیر دُرست راهنمایی کنیم، در آینده، جامعه کمتر با معضلات اجتماعی سروکار خواهد داشت.

* شما در سؤال قبل از دو طرح “نماز آنلاین” و “کافه گفت‌وگو” نام بردید. لطفاً در این خصوص هم توضیح دهید.

با شیوع ویروس کرونا در کشور و تعطیلی سراسری مدارس در کشور، فعالیت‌های تبلیغی ما نیز به ظاهر تعطیل شد؛ اما با توجه به اینکه شخصاً تدریس مجازی و آنلاینِ بعضی از دروس را با دانش آموزان داشتم، سعی کردم تا در زمان اذان، درس را به صورت موقّت و در زمان بسیار کوتاه تعطیل کنم، تا هم خود و هم دانش آموزان، نماز اول وقت را با عنوان “نماز آنلاین” اقامه کنیم.

در گام بعدی در ایام کرونا، طرح “نماز جماعت آنلاین” را نیز عملیاتی کردیم، بدین ترتیب که هنگام اذان، کلاس درس به صورت موقّت و کوتاه تعطیل می‌کردیم و با کادر اداری و اساتید مجتمع در نمازخانه، با رعایت مسائل بهداشتی، نماز جماعت را اقامه و دانش آموزان در خانه، از طریق فضای مجازی با این نماز جماعت، نماز خودشان را به صورت فُرادی، همراهی می‌کردند.

در خصوص “کافه گفت‌وگو” که هم اکنون هم در حال اجراست، باید عرض کنم که در راستای اجرای فرمانِ جهاد تبیینِ مقام معظم رهبری، با هماهنگیِ صورت گرفته با مدرسه، دانش‌آموزان در ساعات مشخصی از روزهای هفته، با حضور در مکانِ برگزاری “کافه گفت‌وگو”، سؤالات و شبهات خود را مطرح می‌کنند و در حین صرف چای و در فضایی صمیمانه، به بحث و گفت‌وگو می‌پردازند و پاسخ سؤالات خود را دریافت می‌کنند.

* به‌عنوان مطلب آخر، لطفاً یکی از خاطرات خود را از سال‌های تبلیغی بفرمائید.

کار جهادی از روستاهای محروم ایران تا کلان‌شهرهای برزیل

در مسیر تبلیغی، خاطرات زیاد است، اما به‌عنوان نمونه یادم هست در زمستان برای تبلیغ عازم یکی از شهرهای سردسیر بودیم؛ قبل از سفر همسرم باید از دانشگاه چند روزی مرخصی می‌گرفت، وقتی دانشجویان دیگر فهمیده بودند که ایشان پیگیر چند روز مرخصی هستند و علّت را متوجه شده بودند با طعنه و کنایه گفته بودند به بهانه‌ تبلیغ دین، مسافرت و خوش‌گذرانی شما همیشه به راه هست! اما نمی‌‌دانستند که ۹۰ درصد مناطقی که ما برای تبلیغ می‌رفتیم، امکانات معمولی هم نداشت.

* چند دقیقه‌ای مبهوت امکانات خانه بودیم

وقتی به محل تبلیغی رسیدیم، چنددقیقه‌ای مبهوت شدیم، خیلی از خانه‌هایی که می‌رفتیم، امکانات بسیار کمی داشت، اما آنجا هیچ نداشت. تنها یک قطعه موکت در یک اتاق پهن بود به همراه چند پتو، یک بخاری و یک اجاق‌گاز کوچک روی زمین، یادم هست تمام مدتی که آنجا بودیم، فقط یک وعده‌غذای گرم خودیم که آن‌هم از نذورات مردمی بود که داخل مسجد توزیع می‌کردند و مابقی، نان و پنیر و برخی مواقع، کنسرو بود.

همسرم عکسی از محل اسکان برای آن دانشجویان ارسال کرد که البته ایشان باور نکردند؛ به عقیده من، همسر یک طلبه اگر بخواهد واقعاً در مسیر تبلیغ پشتیبان و همراه باشد باید سختی‌های زیاد این مسیر را تحمل کند، سختی‌هایی از جنس عشق که اکثر همسران طلاب نیز همین ویژگی رادارند.

* از فرصتی که در اختیار ما گذاشتید سپاسگزارم، امیدوارم در این مسیری که انتخاب نموده‌اید، ثابت‌قدم باشید.

خواهش می‌کنم. «هذا من فضل ربی» من هم از زحمات شما به‌عنوان یک رسانه‌ی تمام انقلابی که در خدمت به نظام و انقلاب، شبانه‌روزی تلاش می‌کند و همین‌طور بابت انتشار و انعکاس اخبار، مصاحبه‌ها و فعالیت‌هایِ جهادی، سپاسگزارم؛ مأجور باشید.

پایان پیام/۷۸۰۳۴/ض


در صورت تمایل به مشاهده اخبار استان ها پیشنهاد داریم از طبقه بندی استانی هاب خبری وبانگاه بازدید نمایید.

منبع خبرگزاری فارس
ارسال از وردپرس به شبکه های اجتماعی ایرانی
ارسال از وردپرس به شبکه های اجتماعی ایرانی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

هفده + 4 =

دکمه بازگشت به بالا