اسرائیل تا الان باخته است؛ هم میدان را هم دیپلماسی را
هفتاد روز از جنگ گذشت و اسرائیل که در میان موج حمایتی آمریکا و اروپا نبرد زمینی را آغاز کرد، بدون موفقیت در میدان نظامی، به قدری در میدان دیپلماسی منزوی شده که نیازمند رأی کشورهایی مثل نائورو، میکرونزی و پاپوآ است. |
گروه بینالملل خبرگزاری فارس – یادداشت – وحید صمدی .
اسرائیل از زمان تأسیس، تاکنون حداقل 9 جنگ بزرگ و چند جنگ در مقیاس کوچکتر داشته. اما ناظران بینالمللی به یاد ندارند که اسرائیل چنین شکست چندجانبهای متحمل شده باشد که در جنگ اکتبر 2023 تا الان متحمل شده است.
این حرف شعار نیست. اگر همه ابعاد شکست را در دو بُعد خلاصه کنیم، باید گفت اسرائیل تا امروز، تا روز هفتادم جنگ، هم در میدان نظامی شکست خورده هم در میدان دیپلماسی و باید منتظر شد و پایان این جنگ را نیز دید.
باخت در میدان نظامی
معادله دو قدرت نابرابر
همین ابتدا قبل از اینکه نیاز باشد جزئیات روند میدانی در طول نوار غزه (که 41 کیلومتر است) را مرور کنیم، باید این نکته را پذیرفت که در جنگ میان دو نیرو با قدرت نامتناسب، قدرت ضعیفتر اگر از بین نرود، یعنی پیروزی شده. به این معنا که یک طرف ارتش کلاسیک و سرتاپا مسلح اسرائیل است که هم تجهیزات و فناوری پیشرفته نوین دارد، هم پشتیبانی هوایی، دریایی و زمینی و هم برخوردار از پل هوایی تسلیحاتی 24 ساعته آمریکاست. در طرف مقابل، یک گروه آزادیبخش مردمی است که نیروی هوایی و دریایی ندارد، سلاح و تجهیزاتش را خودش میسازد و از پشتیبانی هم محروم است. در چنین وضعیتی وقتی قدرت برتر با تمام وجود وارد صحنه میشود و رسماً اعلام میکند هدفش نابودی قدرت ضعیفتر است، اما موفق نمیشود، از نگاه نظامی، یعنی شکست قدرت برتر و پیروزی قدرت ضعیفتر، چون، موجودیت خود را حفظ کرده.
اکنون در میدان نوار غزه، نه تنها حماس موجودیتش بعد از 70 روز در خطر صددرصدی نیست –یا حداقل تا الان چنین ارزیابی وجود ندارد- بلکه به لطف شهر تونلی و راهبرد و تاکتیک جنگی دقیق، موفق شده، دشمن را در زمین غزه زمینگیر کند و ضربات دردناکی به آن وارد کند.
ارتش اسرائیل در یک هفته گذشته در چند محور نبرد، از جمله محله شجاعیه در شرق شهر غزه (شمال نوار غزه) که برای اسرائیل خاطرات بد 2014 را زنده میکند، چندین کمین سخت خورده و حدود 50 کشته داده که تقریبا به یک سوم آن اعتراف کرده. حداقل دو نفرشان فرمانده گردان بودند.
کمین سه مرحلهای در شجاعیه
از جمله شکستهای میدانی فقط به نمونهی روز سهشنبه (روز شصت و هفتم) اشاره میکنیم که در شجاعیه چهار نیروی اسرائیلی کمین میخورند و در یک ساختمان کشته میشوند. یک تیم پشتیبانی و نجات برای کمک به آنان وارد ساختمان میشود. آنها نیز کمین میخورند و کشته میدهند و ارتباط با یک نیرو قطع میشود. فرمانده گردان با ظن اینکه آن یک نفر اسیر شده، خودش با تیم نجات بعدی حمله میکنند اما در عین ناباوری کمین سوم را میخورند و گروه سوم نیز کشته میدهد. این چنین کمینخوردنهایی اگر متعلق به هفته اول جنگ بود، شاید قابل توجیه بود، اما وقتی نیروها بعد از دو ماه جنگ چنین گرفتار میشوند و حداقل دو فرمانده کشته میشوند، یعنی یک جای کار اشکال دارد. به قول وال استریت ژورنال، انتقادها در بدنه ارتش زیاد شده و معنای این انتقادها، این است که روند میدانی، روند بدی دارد.
تلفات نظامیان اسرائیلی از زمان آغاز نبرد زمینی –طبق اعلام رسمی ارتش- تا روز شصتونهم، 116 نفر است (445 نفر از ابتدای جنگ). هنوز هیچ منطقهای از غزه نیز تحت تسلط ارتش نیست. ارتش در طول 41 کیلومتری نوار غزه در چندین منطقه نفوذ کرده اما هیچ منطقهای را به معنای نظامی تحت تسلط ندارد و پاکسازی نکرده است. در یک کلام، دو هدف جنگ زمینی یعنی نابودی حماس (یا حداقل سلب قدرت نظامی حماس و حذف سران آن) و هدف دوم آزادسازی اُسرا، محقق نشده است.
پس نتیجه روند 70 روز جنگ این است که نیروی قویتر (یعنی ارتش اسرائیل) تا امروز ناکام مانده و به بیان بهتر، شکست خورده است. این نتیجه مشخصاً متعلق به جنگ، “تا امروز” است و روند میدانی در فردا یا فرداها مشخص نیست به چه سویی برود و هر لحظه امکان عوض شدن صحنه به سود یکی از طرفین درگیری هست.
باخت در میدان دیپلماسی
مقایسه دو تابلو از وضعیت اسرائیل
در ابتدا همه ابعاد را در دو بُعد خلاصه کردیم: میدانی و دیپلماتیک. اگر همه زیرشاخههای بعد دوم (دیپلماتیک) را جمعبندی کنیم، میشود آن را نیز در دو عرصه تقسیم کرد: عرصه سیاسی جنگ و عرصه افکار عمومی.
برای تبیین اینکه اسرائیل در بُعد دوم نیز شکست خورده، اول، دو تابلو از عرصه سیاسی را نگاه کنیم:
تابلو اول؛ وقتی دنیا هفتم اکتبر را دید و اسرائیل هنوز ضربه را هضم نکرده و سردرگم بود، حمایت بیسابقه غربیها بخصوص چند کشور دوست اسرائیل، به تلآویو سرازیر شد. به تعبیر آلن فِلد عضو موسسه اسرائیلی «شرکای سرمایهگذاری Vintage» (با بیش از سه میلیارد دلار سرمایه)، «سران دنیا حمایت بیسابقه خود را ابراز کردند و پرچم اسرائیل بر فراز مراکز عمومی سراسر جهان برافراشته شد». مقصود آلن این است که جو بایدن رئیس جمهور آمریکا، ریشی سوناک نخست وزیر اسرائیل و اولاف شولتز صدراعظم آلمان برای ابراز همبستگی و حمایت از تلآویو شخصا به اسرائیل رفتند.
تابلو دوم؛ دو ماه از جنگ گذشت. نزدیک به 20 هزار غیرنظامی در غزه قتلعام شدند. (به عبارت دقیقتر، نسلکشی شد). اسرائیل به قدری متهورانه آدم کشت که صدای دوستانش هم در آمد. دوستان اسرائیل از جمله آمریکا و آلمان و انگلیس با زبان دیپلماتیک توصیه کردند، جوری بجنگ و بکُش که بتوانیم حمایت را ادامه دهیم. بیمارستان بمباران شد. محل تجمع آوارگان بمباران شد. مدارس و مراکز متعلق به سازمان ملل که مردم برای در امان ماندن در آنجا تجمع کردند، بمباران شد. لذا دوستان اسرائیل مثل جو بایدن و دیگران در اروپا، از ترس افکار عمومی داخلی و به دلایل مختلف حقوقی و سیاسی، انتقادهای خود را تشدید کردند و امروز شاهد کاهش شدید حمایت دیپلماتیک از اسرائیل هستیم. به تعبیر روزنامه اسرائیلی «کالکالیست»، «امروز به اسرائیل به این چشم نگاه میشود که ساکنان غیرنظامی و ضعیف غزه را میکشد و اسرائیل قاتل فلسطینیهاست». از طرفی دیگر، آنتونیو گوترش دبیر کل سازمان ملل که ابتدای جنگ در سخنی دقیق گفته بود اقدام حماس در هفتم اکتبر «از خلأ نیامد»، برای اولین بار بعد از سال 2006، ماده 99 منشور سازمان ملل را برای توقف جنگ در غزه فعال کرد تا درباره در خطر بودن صلح جهانی هشدار دهد؛ اقدامی که اسرائیل را برآشفته کرد. همانطور که مقایسه این دو تابلو نشان میدهد، اسرائیل، عرصه دیپلماسی را هم واگذار کرده است.
اگر کشورهای ذرهای نبودند!
کاملا روشن است که سطح همبستگی جهانی با اسرائیل در دو سطح سیاسی و افکار عمومی به شکل فزاینده رو به کاهش است. بهترین شاخص در حوزه سیاسی، ترکیب آراء پیشنویس قطعنامه اخیری است که آمریکا در شورای امنیت به نفع اسرائیل وتو کرد. در پیشنویس این قطعنامه که مصر و موریتانی برای متوقف کردن جنگ، ارائه کردند؛ اولاً: درخواست و اصرار آمریکا برای وارد کردن بند محکومیت حماس را رد کردند. ثانیاً: 153 کشور به آن رأی مثبت دادند و فقط 10 رأی منفی به آن داده شد که دو رأی آن خود آمریکا و اسرائیل بودند. 8 کشوری که به آن رأی منفی دادند، یا به عبارت بهتر، رأی به ادامه جنگ دادند، شامل چند کشور ذرهای است که شاید خیلیها اسم آنان را هم نشنیده باشند؛ این هشت کشور موافق اینها هستند: نائورو، میکرونزی، پاپوآ گینه نو، لیبریا، گواتمالا، پاراگوئه، اتریش و جمهوری چک. فقط دو کشور اروپایی در لیست موافقان اسرائیل است و اگر سه کشور ذرهای را نادیده بگیریم، در حقیقت فقط پنج کشور از اسرائیل حمایت کردند. 5 مقابل 153. حتی کشورهایی که در پیشنویس قبلتر که در 27 اکتبر داده شد، رأی ممتنع داده بودند، در این مرتبه، رأی مثبت و به ضرر اسرائیل دادند مثل کانادا، ژاپن، کره جنوبی و استرالیا. در پیشنویس اخیر، کشورهایی مثل بریتانیا، ایتالیا، مجارستان، هلند، لیتوانی، اسلواکی و حتی اوکراین و آلمان رأی ممتنع دادند. یعنی اسرائیل از هر کشور اروپایی، انتظاری نداشته باشد، از آلمان و اوکراین صددرصد انتظار حمایت دارد.
هر چند شورای امنیت با وتو آمریکا راه به جایی نبرد، اما مجمع عمومی روز سهشنبه با همان 153 رأی مثبت، و همان 10 رأی منفی، قطعنامه غیرالزامآور را علیه اسرائیل تصویب کرد. شاید خود قطعنامه ارزش عملیاتی نداشته باشد، اما شاخص خوبی برای نشان دادن کاهش شدید سطح حمایتی از اسرائیل در عرصه دیپلماتیک کنونی است.
اسرائیل افکار عمومی را هم از دست داده تا الان
در سطح افکار عمومی نیز همین است. تظاهراتها در آمریکا، انگلیس، ایتالیا، آلمان، فرانسه و دیگر کشورها ادامه دارد. همین فشارها سبب تغییر مواضع سران آمریکا، انگلیس و دیگر کشورها شده است. تا جایی که بایدن –ولو به دلایل انتخاباتی یا هر دلیل دیگر- لحن خود را در قبال اسرائیل تغییر داده و وزیر خارجه بریتانیا به تلآویو گفته شهرکنشینان افراطی را که امنیت اسرائیل و فلسطین را همزمان به خطر میاندازند جمع وجور کند و گرنه مقامات مسئول اسرائیلی در این پرونده را از ورود به بریتانیا منع خواهد کرد.
آراء مخالف اسرائیل در سطح جوانان مثل دانشگاههای آمریکا یا در شبکههای اجتماعی و فضای مجازی نیز به قدری افزایش یافته که رؤسای چند دانشگاه آمریکا به دلیل مماشات با اعتراضات ضد اسرائیلی بازخواست میشوند یا روزنامه کالکالیست اذعان میکند که «در دو هفته گذشته خیلی از فعالان اسرائیلی در فضای مجازی، همه وقت خود را برای مقابله با فضای ضد اسرائیلی موجود در شبکههای اجتماعی جهانی گذاشتهاند. خیلیها دارند با جدیت برای مقابله با این فضا کار میکنند، اما اینها… در مقابل افکار عمومی جهانی کافی نیست».
بنابراین آنچه اکنون روشن است، شکست میدانی و دیپلماتیک اسرائیل تا روز هفتادم جنگ است؛ شکستی که برای دیدنش، نیاز به هفتاد روز نبود بلکه در همان روز اول یعنی هفتم اکتبر حادث شد و با کشتار حتی کل دو میلیون انسان بیگناه در غزه هم جبران نخواهد شد.
پایان پیام/ص
منبع | خبرگزاری فارس |
|