متاسفم! خاورمیانه، فروخته شد!
میدانم که دلمان برای خاورمیانه تنگ میشود، میدانم؛ اما چاره چیست؟ در زمین غصبی که نمیشود نماز خواند! خاورمیانه فروخته شد مسلمانان. متاسفم! این خانه دیگر برای ما نیست. |
خبرگزاری فارس؛ حنان سالمی: جهان دقیقا کجاست؟ آیا دانشمندی هست که جواب این سوال را بداند؟ و لطف کند و بگوید ما در کدام کهکشاناش، شناوریم؟ آه، یادم رفت؛ در خاورمیانه، دانشمندان را قبل از رسیدن به سن بلوغ، ترور میکنند! و پشت میز حکومتهایمان، دولتمردانِ کَری را مینشانند که تا زندهاند، صدای خرد شدن استخوانهای غزه را در رحم فلسطین، نخواهند شنید.
حالا خودمانیم و خودمان. گوشت و پوست و استخوانهایی که دیگر با لباسهای برند زارا و فستفودهای چرب و چیلی مک دونالد هم معنایی ندارند و سر هم نمیشوند! خون گرم و سرخ رگهایمان، تبدیل شده به باروت تفنگهای آبپاشِ خاخامهای هارِ مُلک سلیمان! و در جوار دیوار ندبه، کیلویی کشته میشویم! مثل گوشتهای کنسرویِ مورد نیازِ سگهای پنسیلوانیا! در انتقام برجهای دو قلو! و زیر نور نقرهای ماه!
اصلا قیمت هم داریم؟ نمیدانم. دیگر از هیچ برچسب قیمتی مطمئن نیستم، وقتی که اینطور توی قفسههای محصولات تخفیف خورده چیده شدهایم. «ده تا بکُش، بیست تا ببر!» و مگر فرقی هم دارد made in کجای خاورمیانه باشیم وقتی که زنده زنده در مزایده سلاخی غرب فروخته شدهایم؟!
«فلسطین فروخته شد!» «عراق فروخته شد!» «افغانستان فروخته شد!» «سوریه فروخته شد!» «یمن فروخته شد!» و آنچه از ما باقی مانده نیز، در صف انتظاری بلند، برای فروش به خریداران دست به نقدی است که پیشخریدمان کردهاند چون گوشتِ ذبح اسلامیِ ما زیر زبانشان بدجور مزه کرده است!
خب سالهاست که خدا خدا میکردیم به چشم کالا دیده شویم و حالا به فروخته شدن دست رد بزنیم؟ معلوم است که نه. ما مغازههایی فاقد بارکدِ هویتایم! کالاهایی قاچاق! زنهایمان بیصورت شدهاند و مردهایمان بیغیرت! گوشت خوک را با بسم الله میخوریم! دهنهایمان عطر تند لهله میدهد و مغزهایمان رنگ بزک! تاریخ مصرفمان گذشته و نرسیدهایم. باختهایم. و بستهبندیهایمان، در آخرین نقطه خط جهنمِ تمدن، لگدمال شده. هنوز روی برچسب اصالت کالای ما، جای کهنهپوتینِ سربازهای مستی نشسته است که خدا و خرمایمان را با هم خوردهاند! و ما هم پاکاش نکردهایم اما متمدن هم نشدهایم و باید زود فروخته شویم؛ چون هنوز بو میدهیم! بوی زمخت طلای سیاهِ چاههای عمیق خاورمیانه.
یک راه دیگر هم وجود دارد برای گران خریده شدن؛ برای دیده شدن؛ میتوانیم پاک شویم؛ از عنصر ایمان! از عنصر غیرت! از عنصر عزت! از عنصر انسانیت! و از همه مهمتر، از عنصر نفت! و آنگاه که خاکِ وجودمان، بیعنصر شد، آن لحظه که ما دیگر ما نبودیم، و آن روزگار که تمام شدیم، میتوانیم با یک مُشت ریشههای کنده و خشک شدهی فلسطینی و عربستانی و ایرانی و عمانی و لبنانی و کویتی و اماراتی و لیبیایی و عراقی و یمنی و مصری و سوری که لای دلارهای کیفهای چرممان قایم کردهایم، در خاورمیانه، کُشته و در غرب، کاشته شویم!
اصلا دارم صغری را به کبری میبافم چه شود؟! ببخشید شما را خدا. میروم سر اصل مطلب. اینها همه حرف است؛ رونوشتهای ناشیانه یک خبرنگار از شعارهای شبانهی مالکان طاقچهی خانههایی که قرآن را زیر سایه پرچم آمریکا گذاشتهاند تا در روز قدس، به آن استناد کنند!
راستش را بخواهید، دیر رسیدهایم. خیلی قبلتر از روز قدس. بنرها را جمع کنید! لپ مطلب این است: «خاورمیانه فروخته شد خواهران و برادران گرامی!» میپرسید از کِی؟ دقیقاش میشود از آن روزی که عراق را به جان ایران؛ عربستان را به جان یمن و ترکیه را به جان سوریه انداختند. از آن روزی که با سلاحهای شیمیاییشان تکه تکه شدیم و بعد پانسمانهای طبی آلمانیشان خوبمان کرد! یا شاید هم از آن روزی که خیلی دور نیست و در آن، هیجده هزار نفرمان را کُشتند و با آیفونهای چهارده پرومکسِ شیطان بزرگ، از مظلومیتمان استوری زدیم!
باید چمدانهایمان را جمع و جور کنیم؛ صبر صاحبخانه جدیدِ اسرائیلی و آمریکاییمان هم حدی دارد! کمی دست بجنبانید و هر کس هر چه خاطره دارد بیاورد. تعارف نکنید. بالاخره که باید بارمان را ببندیم. بذرها نباید یادمان برود. بذر زیتونِ فلسطین و نخلِ عربستان و رُمّانِ ایران. غرب، هوا سرد است. سوزَش، جان و استخوانسوز است. میدانم که دلمان برای خاورمیانه تنگ میشود، میدانم؛ بالاخره عمری روی این خاک زندگی کردیم، اما چاره چیست؟ در زمین غصبی که نمیشود نماز خواند! خاورمیانه فروخته شد مسلمانان. متاسفم! این خانه دیگر برای ما نیست!
پایان پیام/
در صورت تمایل به مشاهده اخبار استان ها پیشنهاد داریم از طبقه بندی استانی هاب خبری وبانگاه بازدید نمایید.
منبع | خبرگزاری فارس |