Get News Fast

 

حاشیه نگاری| شفاعت مان کن، به حرمت آخرین نامی که لحظه شهادت به زبان آوردی…

پیرمرد روحانی ایستاده درون قبر، دستش را به دیواره‌ قبر می‌گیرد و همانطور که از قبر بیرون می‌آید آرام زیرلب زمزمه می‌کند؛ به حرمت آخرین اسمی که لحظه شهادت نام بردی، دستگیرمان باش و شفاعتمان کن!

فاطمه قاسمی_ فارس، نیشابور؛ زندگی را هر طور بگیری، همانطور پیش می‌رود! وِردِ زبانت که بی‌بی‌ دو عالم باشد، زندگی‌ات، مرگت و حتی مزارت فاطمی می‌شود، پیرمرد سرش را به گوش پسربچه نزدیک می‌کند و می گوید: خسته شدی بغلت کنم مغز بادامم! پسرک تا دهنش را باز می‌کند نفسش ابری می‌شود که در دم بخار شده و در آسمان خاکستری و دلگیر، محو می‌شود، خسته نشدم، بقیه‌اش را بگو! شهید، زندگی را چطور گرفته بود بابابزرگ؟ حضرت فاطمه مزار چه شکلی داره پدربزرگ؟

 

 

سنگ قبرش شبیه سنگ قبرِ مادربزرگ سیاهه یا شبیه سنگ قبرِ دایی علی سفیده؟ پیرمرد، کلاه را تا بیخ گوش‌های پسربچه پایین می‌کشد؛ بابابزرگ قربونت بره! شهید گمنام مزار دارد اما مادرش، پدرش و شاید دختری که چشم انتظارش بود تا شهید بیاید و عروسی شان سر بگیرد، مکانش را نمی‌دانند. مثل مادرمان زهرا(س) که مکان مزارش پنهان از عاشقانش است. عجله نکن پسرم، تا چشم به هم بزنی مرد بزرگی می‌شوی و آن وقت می‌بینی عاشق که باشی، عشق مثل ریسمانی تو را می‌کشاند سمت معشوق، مثل شهیدان گمنام که عاشق مادرمان زهرای اطهر بودند.

شفاعت مان کن…

حاشیه نگاری| شفاعت مان کن، به حرمت آخرین نامی که لحظه شهادت به زبان آوردی...

 

پیرمرد با فشار جمعیت پیرمرد هراسان از افتادن نوه‌اش زیر دست و پای جمعیتی که هر لحظه تعدادشان بیشتر و بیشتر می‌شود نوه‌اش را بلند می‌کند، روی شانه‌هایش می‌گذارد و از بین جمعیت به گوشه پیاده‌رو می‌رود. چیزی تا رسیدن به دانشکده کشاورزی نیشابور نمانده، همانطور که با عجله از لابه‌لای انبوه مردانی که کلاه‌هایشان را تا زیر ابرو پایین کشیده و بینی و دهنشان را زیر شال گردن‌های سیاه و رنگی پنهان کرده‌اند و زنانی که چادرهایشان را سفت گرفته‌اند تا اسیر دست بادهای پاییز نشود، می‌گذرم. صدای فریاد پیرمردی با دستار سبز بر سر، توجهم را جلب می‌کند پیرمرد تصویر ۱۱ شهید دلاور فراجای راسک را رو به آسمان گرفته و ناله سر می‌دهد: مادر پهلو شکسته‌، شر دشمنان را از کشورمان کم کن! ام ابیها فرزندانمان را در پناه فرزندت صاحب عصر و زمان مهدی موعود حفظ بفرما‌. صدای پیرمرد در پس صلوات و دعای فرج، جمعیت گم می‌شود. زودتر از بقیه به محل تدفین شهید گمنام می‌رسم. پیرمرد روحانی ایستاده درون قبر، دستش را به دیواره‌ قبر می‌گیرد و همانطور که از قبر بیرون می‌آید آرام زیرلب زمزمه می‌کند؛ به حرمت آخرین اسمی که لحظه شهادت نام بردی، دستگیرمان باش و شفاعتمان کن! 

نام رسول الله به جای درد و فریاد

حاشیه نگاری| شفاعت مان کن، به حرمت آخرین نامی که لحظه شهادت به زبان آوردی...

 

روحانی که از قبر بیرون می‌آید می‌پرسم: شما می‌دانید آخرین اسمی که شهید لحظه شهادت نام برد، چه بود، روحانی همانطور که عبای‌خاکی را روی شانه‌هایش مرتب می‌کند با دستش به نوشته جلوی تابوت شهید گمنام که روی دستان جمعیت به ما نزدیک می‌شود، اشاره می‌‌کند و می‌گوید: نوشته را بخوانید شهید گمنام ۱۸ ساله، عملیات خیبر جزیره مجنون که با رمز “یا رسول الله(ص) ” شروع شد. عملیاتی که فرمان قاطع امام خمینی(ره) سرنوشت عملیات را تغییر داد. وقتی امام راحل فرمودند: جزایر حتما باید نگه داشته شوند، هر طور که شده است. بعد از فرمان امام راحل رزمندگان اسلام با گوشت و پوستشان خون دادند تا جزیره مجنون را حفظ کردند و دشمن را شکست دادند. شهید همت و شهید باکری در عملیات خیبر به شهادت رسیدند. من سال ۶۲ نوجوان طلبه‌ای بودم که با التماس و خواهش به منطقه عملیاتی خیبر رفتم. یادم می‌آید همراه با گروه امدادگر کنار هر رزمنده‌ زخمی از تیر گلوله و یا ترکش خمپاره می‌رفتیم به جای ناله و بی‌قراری از قطع عضو یا دریده شدن بدنش نام رسول الله(ص) و ائمه اطهار را می‌برد. 

مادر و پدر شهید گمنام اجازه نماز میت می دهند

حاشیه نگاری| شفاعت مان کن، به حرمت آخرین نامی که لحظه شهادت به زبان آوردی...

 

تنها نه در عملیات خیبر که از نزدیک شاهدش بودم‌. بچه‌ها در هر عملیاتی وقت شهادت اسم ائمه اطهار و بیشتر از همه حضرت زهرا را می‌بردند. اشک در چشمان روحانی حلقه می‌‌زند اما گریه نمی‌کند با گلوی پربغض می‌گوید: مطمئنم همین ۱۱ شهید هم زمان شهادت نام مادرمان زهرا را به زبان آوردند. با رسیدن پیکر شهید، زمان خواندن نماز میت، روحانی می‌گوید رسم است زمان خواندن نماز میت جوان از پدر و مادرش اجازه می‌گیرند.

حاشیه نگاری| شفاعت مان کن، به حرمت آخرین نامی که لحظه شهادت به زبان آوردی...

 

امروز برای اقامه نماز شهید ۱۸ ساله گمنام از امیرالمؤمنین و فاطمه زهرا اجازه می‌گیریم. جمعیت تشییع کنند خیلی سریع در صف‌های منظم رو به قبله قامت می‌بندند. روحانی در حال رفتن به جایگاه امام جماعت است در حالیکه سعی می‌کند چشمان بارانی‌اش را از نگاه کنجکاوم پنهان کند آرام برایم می‌گوید: راه رسیدن به خدا در گرو توسل به فاطمه طاهره(س) است.

پایان پیام/


در صورت تمایل به مشاهده اخبار استان ها پیشنهاد داریم از طبقه بندی استانی هاب خبری وبانگاه بازدید نمایید.

منبع خبرگزاری فارس
ارسال از وردپرس به شبکه های اجتماعی ایرانی
ارسال از وردپرس به شبکه های اجتماعی ایرانی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

هشت + یازده =

دکمه بازگشت به بالا