به بهانه درگذشت “مارعلی”/ خداحافظ مادر فرزندان روحالله + فیلم و تصاویر
جنگ تحمیلی که شروع شد پای مادر علی هم به میدانهای خدمتِ پشت جبهه باز شد و شهادت پسرش رحیم هم ذرهای خلل در این جهاد شبانهروزی ایجاد نکرد، اماجنگ هم که تمام شد مادر علی باز در صف اول خدمت بود. |
به گزارش وبانگاه به نقل از خبرگزاری تسنیم از دزفول، وقتی مادر شهیدی فوت میکند و به فرزند شهیدش میپیوندد و خبرش رسانهای میشود؛ موجی از غم و اندوه روی سر شهر سایه میاندازد و فوجفوج اشک توی گردی چشمها حلقه میزند و بغضی عجیب راه گلوی مردمان را میبندد؛ چون خبر فوت یک مادر شهید برای ما ایرانیها صرفا خبر فوت یک مادر نیست؛ بلکه هجوم اخبار و خاطرات ریز و درشت و تلخ و شیرین و دریا دریا اشک و بغض 8 سال دفاع مقدس است که جلوی دیدگان تک تک مردم شهر رژه میرود. حالا اگر این مادر شهید یکی باشد مثل مادر شهید رحیم سوارسیم در دزفول که ماجرا حتی کمی متفاوتتر هم میشود؛ مادری که خودش زودتر از فرزند پایش به جبهه باز شد و در تمام طول جنگ تحمیلی حتی یک روز را بدون خدمت به رزمندگان در میدانهای مختلف به شب نرساند؛ مادری که حتی پس از جنگ و تا همین چند روز پیش که در بین ما بود، در صف اول خدمت به انقلاب و ایران و نظام و مردم ایران بود.
مادر شهید والامقام رحیم سوارسیم را بسیاری از مردم خوزستان و بویژه دزفولیها خوب میشناختند، البته نه با عنوان رسمی مادر شهید سوارسیم، یا به نام خودش، بلکه به عنوان “مارعلی”. توی دزفول «مارعلی» صدایش میکردند و مارعلی در گویش دزفولی یعنی «مادرِ علی» و این سنت دزفولیهاست که مادر را با نام پسر بزرگش صدا کنند، برای همین کمتر کسی تاکنون اسم و فامیلش را شنیده بود. البته خودش همیشه میگفت: «من مادر شهید رحیم سوارسیم هستم».
.
قد کوتاهش در مقابل بلندای عظمتش به چشم نمیآمد و چروکهای صورتش وقتی آمیخته به لبخند میشد، پیش از آنکه پیریاش را به رخ بکشد، بیشتر سرزندگیاش را نشان میداد.
در دوندگی برای کارهایی که رنگِ خدا دارد، کمتر کسی به پای او میرسید. تَر و فرز بود و زِبر و زرنگ و در مقابل انرژی و خوشزبانیاش، جوانان هم کم میآوردند. از خادمیاش در آستانه متبرکه سبزقبا بگیر تا نماز جمعه و دعای کمیل و راهپیماییها و تجمعات مذهبی؛ همیشه در صحنه بود و از آن صف اولیهایی که انقلابی بودنش را به هیچ قیمتی معامله نکرده بود.
کمتر کسی در این شهر بود که مارعلی را با آن چفیه گره خورده دور گردن و روی چادرش نشناسد، هرچند خیلیها نمیدانستند که مادر شهید است. دوران دیده بود و فراز و نشیبهای زیادی در کتابچه زندگیاش حک شده بود. با سختیهای زیادی جنگیده و کم نیاورده بود. از تنگدستیها و تلخیهای دوران کودکیاش که بگذری، دست و پنجه نرم کردنش با تلخیهای روزگار از آنجا اوج گرفت که شوهرش؛ تنها تکیهگاهش او را با 4 پسر قد و نیم قد، تنها گذاشت تا با زحمت و خون دل و نان حلال بزرگشان کند.
مارعلی در صف اول جنگ
جنگ که شروع میشود، مارعلی کارهای خانه را میسپارد به پسرش «رحیم» و خودش یک تدارکاتچی بینظیر میشود؛ میشود شیرزنی که از هر مردی مردتر است.
از صبح علیالطلوع تا زمانی که شب سایهگستر میشود، در حال دوندگی و فعالیت است؛ از سبزی پاک کردن و غذا پختن و بستهبندی نان و کنسرو برای رزمندگان که آمیخته به اشک و گریه است، اگر بگذری، کارهای خارقالعادهای در کارنامهاش میدرخشد؛ گاهی سر از بیمارستان در میآورد و میشود امدادگر و پرستار و گاهی سر از منطقه جنگی درمی آورد و گاهی هم لباسهای خونی رزمندگان را چنگ میزند …
میگفت:«ماشین ماشین پتو برایم میآوردند! ماشین ماشین آورکت و لباس خونی رزمندگان را میریختند روی دستم!» و او با آن جثه ضعیف آنچنان تَروفرز و تمیز کارش را انجام میداد که همه گمان میکردند ماشین لباسشویی دارد، بیخبر از اینکه «مارعلی» اولینبار است که نام ماشین لباسشویی را میشنود و خبردار میشود که چنین وسیلهای هم اختراع شده است.
مارعلی آورکتها و پتوها و لباسها را اول خوب میخیساند و بعد با لگد به جانشان میافتاد. لابهلای لباسها و پتوهای خونی، گاه انگشت و گوشت و پوست رزمندهها را پیدا میکرد و آنگاه شستوشوی لباسها همراه میشد با پسزمینه موسیقی بلند گریههای دردناکش؛ کارش که تمام میشد، او میماند و لباسهای خونی خودش، اما پودر رختشویی را که بسیج به او داده بود کنار میگذاشت و با «فابر»های خودش رختهایش را میشست که مبادا دستی به بیتالمال برده باشد.
سفارش رحیم است که گریه نکنم
وقتی ما برای آخرین بار سراغ مارعلی رفتیم، 34 سال از شهادت پسرش گذشته بود؛ با این حال اسم رحیمش را که میآوردی یا وقتی بر زبان خودش جاری میشد، بغض میکرد و قطرات اشک بین چشمهایش طواف میکرد، گرچه جاری نمیشد؛ میگفت:«سفارش رحیم است که گریه نکنم!»…
اگر چرتکه بیندازی، میبینی بیش از آنکه در خانه بوده باشد، در بسیج و محافل مذهبی و انقلابی خدمت کرده است؛ حتی فروردین 64 وقتی خبر شهادت رحیم 19 سالهاش را در جزیره مجنون میخواهند به او بدهند، خانه نیست.
آمارش را که میگیرند، میفهمند بسیج است؛ میگویند: «رحیم زخمی شده . . » و مارعلی با لبخندی تلخ میگوید: «زخمی نشده! شهید شده! دیشب خودش در خواب خبر شهادتش را داد و محل دفنش را هم نشانم داد». بعد هم بدون آنکه خمی به ابرو بیاورد، میگوید : «مالِ خدا… راهِ خدا. . .» غسل پسرش هم که تمام میشود، دو رکعت نماز میخواند و آنجاست که زینب(س) زیر بغلهایش را می گیرد… میگوید: حضرت زینب به من صبری داده که هنوز که هنوز است کاسهاش لبریز نشده است.
از آن روز به سفارش پسرِ شهیدش رو در روی مردم اشک نریخته است؛ جز یک بار در تشییع شهدا که دلش را با فریادهای جگرسوزی خالی میکند و همان شب، رحیم در خواب از او گله میکند و آن روز، بارِ اول و آخرِ ضجههای «مارعلی» میشود.
مارعلی از آن زمان میشود اسوهای مثالزدنی، نه برای زنان و دختران که حتی برای مردها. آرمانها و عقایدش نه تنها کمرنگ نشده، بلکه صیقل خورده است و آیینهوار بین آدمهای دور و برش تکثیر میشود. یک انقلابی تمامعیار و به معنای واقعی، شیرزنی میشود که از هر مردی، مردتر است. زیر و بمهای روزگار و مجموعه سختیها و رنجها، او را ذرهای از انقلابی بودن دور و پشیمان نمیکند، گرچه بعضی از دردها بدجور آزارش میدهد؛ دردهایی از جنس فراموشی رحیم و رحیمها و گله از آدمهایی که راه رحیمش را نرفتند و قدری برایش آزاردهنده بوده که در گفت و گو با ما هم نمیتواند این شکایت را بر زبان نیاورد.
خداحافظ مادر فرزندان روح الله…
«مارعلی» همان «مارعلی» چهل سال پیش بود؛ وسط میدان، ردیف اول، صف اول، نه از آن صف اولیهایی که صف اولی بودنشان برای نام و نشان و ریا و عکس و دوربین است. «مارعلی» زن است؛ اما مردتر از هر مردی پرچم ولایت رهبر معظم انقلاب را به دوش کشیده و آرزویش نفس کشیدن در حکومت عدل مهدوی بود، گرچه تقدیر چیزی جز این برای او میخواست. مارعلیِ رزمندگان هشت سال دفاع مقدس دو روز پیش از بین ما رفت؛ آنهم درست زمانی که پیکر مطهر شهدای گمنام را آوردند؛ در روز شهادت حضرت زهرا (س) …
مادر شهید والامقام «رحیم سوارسیم» معروف به (مارعلی) روز یکشنبه مصادف با شهادت حضرت زهرا(س) دار فانی را وداع گفت و به فرزند شهیدش پیوست.شهید رحیم سوارسیم متولد1345 بود و در 27 فروردین 1364 به شهادت رسید و مزار مطهرش در گلزار شهدای بهشت علی دزفول زیارتگاه عاشقان است.
انتهای پیام/735/.
در صورت تمایل به مشاهده اخبار استانها پیشنهاد داریم از طبقه بندی استانی هاب خبری وبانگاه بازدید نمایید .
منبع | خبرگزاری تسنیم |