Get News Fast

 

گرجستان از درون| پایه‌گذاری اولین انقلاب رنگی- قسمت اول

سازمان‌های غیرانتفاعی که در گرجستان شروع به فعالیت کردند، تجربه مبارزه با مقامات را از همکاران و متولیان کشورهای غربی وام گرفتند یعنی بر اساس شیوه‌های امتحان شده در یوگسلاوی که توسط ایدئولوگ انقلابهای رنگی، جین شارپ توصیه شده بود.

اخبار بین الملل –

به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، دوران 9 ساله حکومت شواردنادزه در گرجستان همواره با فراز و فرودهایی همراه بود. وی که با روی کار آمدن خود در سال 1992 گرجستان را از یک فروپاشی حتمی نجات داد، در ادامه حکومت خود بر این کشور نارضایتی‌های عمده‌ای را در میان جامعه گرجی به وجود آورد.

شواردنادزه در ابتدای فعالیت خود به‌ عنوان رئیس‌ جمهور گرجستان تلاطم‌های اجتماعی در این کشور را به یک سکون نسبی رهنمون ساخت و اقتصاد فروپاشیده این جمهوری تازه استقلال یافته را با سیاست‌های اقتصادی خود که غالباً در استقراض از ایالات‌متحده، کشورها و نهادهای غربی همچون بانک جهانی و اجرایی سیاست‌های اقتصادی تحمیلی این نهادها خلاصه می‌شود به آرامشی موقت رساند.

اما چندین عامل متفاوت از جمله تضعیف جامعه مدنی، سلب آزادی بیان، تنگ کردن فضای سیاسی، فساد اقتصادی گسترده سیستماتیک و از همه مهمتر اعتماد بیش از اندازه به غرب، مجدداً این کشور تازه استقلال یافته را به سوی کودتای دیگر سوق داد.

در ادامه به بررسی اتفاقات منجر به اولین کودتای رنگی در کشورهای اقماری شوروی خواهیم پرداخت.

پایه‌های اولین انقلاب رنگی

صبح روز 23 نوامبر 2003، خیابان های تفلیس بی قرار بود. هزاران نفر از مخالفان شواردنادزه، ساختمان پارلمان گرجستان را محاصره کرده و تهدید کردند که در صورت عدم استعفای داوطلبانه رئیس‌جمهور، به ساختمان حمله خواهند کرد.

رئیس دولت آماده سازش و کناره‌گیری از قدرت بود. در انتخابات پارلمانی همین دو هفته پیش بود که اپوزیسیون از حمایت گسترده رأی دهندگان برخوردار شدند و حامیان سیاسی شواردنادزه اکثریت مطلق خود را در پارلمان از دست دادند.

شواردنادزه اطمینان داد که در صورت متفرق شدن جمعیت معترضان آماده است تا در مورد انتخابات زودهنگام ریاست جمهوری با سران اپوزوسیون گفتگو کند.

کشور "گرجستان" ,

اما فریادها برای اقدام قاطع و استعفای فوری در خیابان‌ها بلندتر شد، تظاهرکنندگان قصد داشتند مرکز تلویزیون و ساختمان وزارت امور داخلی را تصرف کنند. واحدهای پلیس و یگان‌های نظامی یکی پس از دیگری به کنار معترضان رفتند و در کنار آنان قرار گرفتند.

«میخائیل ساکاشویلی»، رهبر نیروهای اپوزیسیون، از حاضران خواست تا تسلیم سخنان رئیس‌جمهور نشوند و «موضوع استعفای شواردنادزه را تا به سرانجام رسیدن دنبال کنند و در آخر این اتفاق عصر همان روز با وساطت وزیر خارجه روسیه ایوانف که به تفلیس سفر کرده بود رخ داد. در آن زمان به نظر می‌رسید بهترین راه برون رفت از وضعیت بحرانی کشور استعفا شواردنادزه و برگزاری انتخابات زود هنگام باشد.

کشور "گرجستان" ,

از کودتا تا انقلاب

انقلاب رز در سال 2003 اولین تلاش موفق برای سرنگونی دولت منتخب قانونی در جمهوری تازه استقلال یافته گرجستان نبود. دومین رئیس جمهور گرجستان، وزیر امور خارجه سابق اتحاد جماهیر شوروی و ایدئولوگ طرح پُرُسترویکا ادوارد شواردنادزه در سال 1992 در نتیجه یک کودتای نظامی در گرجستان به قدرت رسید، حامیان او «زویاد گامساخوردیا» ناسیونالیست رادیکال را سرنگون کردند و تنها یک سال پس‌از آن که به ریاست‌جمهوری رسید، گسترده ترین اختیارات را به خود داد و سرکوب مخالفان سیاسی را آغاز کرد.

رویارویی حاد سیاسی خیلی سریع به یک جنگ داخلی خونین در آبخازیا و اوستیای جنوبی تبدیل شد و در خود گرجستان، درگیری‌های مسلحانه برای چندین سال بین «زویادیست‌ها» و مخالفان «میانه رو» آن‌ها ادامه یافت.

پس از پایان درگیری‌های مسلحانه، کشوری که در یک بحران عمیق اقتصادی قرار داشت، خود را در آستانه یک فاجعه انسانی دید. شواردنادزه که به دلیل تجربه دیپلماتیک خود از نفوذ بالایی در غرب برخوردار بود، برای نجات گرجستان از قحطی و هرج و مرج، مستقیماً برای کمک به ایالات متحده متوسل شد.

درخواست‌های کمک وی شنیده شد و در سال‌های 1992 تا 2001، ایالات متحده بیش از 1.1 میلیارد دلار به گرجستان کمک اقتصادی کرد و همچنین کمک‌های دوره‌ای از سوی اتحادیه اروپا و صندوق بین‌المللی پول صورت گرفت. این کمک‌ها به دولت گرجستان اجازه داد تا از فروپاشی دولت و کشور جلوگیری کند و رئیس‌جمهور به یک ثبات نسبی قدرت دست یابد.

به موازات این دریافت کمک‌ها، همکاری نظامی با متحدان جدید توسعه یافت. گرجستان به برنامه «مشارکت برای صلح» ناتو پیوست و به زودی قلمرو خود را برای تمرینات نیروهای خارجی در اختیار نیروهای ناتو و غرب قرار داد.

تحت کنترل متخصصان و کارشناسان غربی، اصلاحات نظامی آغاز شد که منجر به پاکسازی گسترده سرویس‌های اطلاعاتی و ارتش که غالباً برمبنای ساختارهای شوروی سابق شکل گرفته بود شد. به عنوان مثال، «تدو جاپاریدزه»، سفیر سابق گرجستان در واشنگتن، به عنوان رئیس شورای امنیت گرجستان منصوب شد.

کشور "گرجستان" ,

در پس زمینه تقویت هرچه بیشتر مشارکت دولت گرجستان با ایالات‌متحده، روابط گرجستان با یک شریک استراتژیک دیگر یعنی«روسیه» به طور قابل پیش‌بینی شروع به سردی و وخامت کرد.

مقامات جمهوری اجازه ندادند «بوریس یلتسین» رئیس‌جمهور وقت روسیه از قلمرو گرجستان برای حمله به گروه های مسلح غیرقانونی در چچن که در حال فعالیت برضد منافع روسیه بودند استفاده کند.

در همان زمان، در اکتبر 2001، گرجستان میزبان نیروهای آمریکایی بود تا عملیاتی را علیه القاعده و طالبان در افغانستان پی‌ریزی کنند.

حضور سازمان‌های غیردولتی

در همین دوره زمانی بود که سازمان‌های غیرانتفاعی غربی به گرجستان سرازیر شدند. در اوایل دهه 2000 تعداد افراد تحت استخدام ان‌جی‌او‌ها  به چهار هزار نفر می‌رسید که بخش قابل توجهی از آن‌ها به طور رسمی بنیادها و جنبش‌های غیر سیاسی (آموزشی و حقوق بشری) بودند.

از مهم‌ترین و اثرگذارترین آن‌ها سازمان «کمارا» (به گرجی: «بس است!») بود که با حمایت «جورج سوروس» سرمایه‌دار آمریکایی ایجاد شد. این سازمان در ماهیت و ساختار خود، بسیار شبیه به انجمن صربستان«Otpor!» بود که به نیروی محرکه «انقلاب بولدوزر» در یوگسلاوی و سرنگونی «اسلوبودان میلوسویچ» تبدیل شد.

«موسسه آزادی» و «موسسه جامعه باز» نیز در گرجستان با همان ساختار و سازکار شروع به فعالیت کردند. همچنین ده‌ها سازمان غیردولتی برای نظارت بر انتخابات پارلمانی پیش‌روی به وجود آمده‌اند. این سازمان‌های غیردولتی هستند که نقش کلیدی در سقوط رژیم شواردنادزه خواهند داشت.

کشور "گرجستان" ,

هم «کمارا» و هم سایر سازمان های غیرانتفاعی که در گرجستان شروع به فعالیت کردند، به طور فعال تجربه مبارزه با مقامات را از همکاران و متولیان کشورهای غربی وام گرفتند. آن‌ها فعالیت‌های خود را بر اساس شیوه‌های امتحان شده در یوگسلاوی، که توسط ایدئولوگ انقلاب‌های رنگی، «جین شارپ»، توصیه شده بود، بنا کردند.

در دهه 1970، جین شارپ، استاد دانشگاه هاروارد و جامعه‌شناس آمریکایی، به‌ دقت تمام شیوه‌های غیرخشونت‌آمیز فعالیت‌های اعتراضی موجود در جهان را مطالعه، نظام‌بندی و به وضوح توصیف کرده بود.

تظاهرات و راهپیمایی‌های توده‌ای، تحریم و اعتصاب، تمسخر مقامات دولتی و سیاست‌های اعمالی آن‌ها….. شارپ این گذاره‌ها و بسیاری دیگر از اشکال اعتراض را به تفصیل در اثر معروف خود«از دیکتاتوری تا دموکراسی» که به ده‌ها زبان ترجمه شد و بعدها به نام کتاب مقدس انقلاب‌های رنگی از آن یاد می‌کنند توصیف کرده بود.

روش‌های شارپ که با موفقیت در یوگسلاوی در خلال سرنگونی میلوشویچ آزمایش شد، اساس بسیاری از انجمن‌های سیاسی مدنی در گرجستان را تشکیل داد.

مشکلات اقتصادی

در اوایل دهه 2000، برای بسیاری از مردم و ناظران بیرونی به نظر می‌رسید که کشور توانسته بود از شوک‌های دهه 1990 نجات پیدا کند و با اطمینان وارد مسیر توسعه مدنظر غربی‌ها شود‌.

با این حال، نه کمک‌های مالی آمریکا و نه مشاوره مشاوران غربی به حل مشکلات ساختاری در اقتصاد گرجستان کمک نکرد. دریافت کمک‌های مالی حفره‌هایی در بودجه ایجاد کرد و در نتیجه آن جلوی ردیف مصرف مخارج اجتماعی گرفته شد که این امر به خودی خود باعث ایجاد نارضایتی‌های اجتماعی در بیشتر قشرهای جامعه شد.

از سوی دیگر باید به این نکته اشاره کرد که  اقتصاد گرجستان به شدت به روسیه وابسته بود، روسیه که در آن زمان خود دوره بهبودی و اصلاح اقتصادی را پشت‌سر می‌گذاشت و با بحران‌های اقتصادی بیشماری دست‌و‌پنچه نرم می‌کرد.

وخامت اوضاع زیرساخت‌های اقتصادی شوروی باعث وقفه در کار بسیاری از شرکت‌های گرجی شد و در نتیجه بخش خدمات عمومی به طور کامل به یک سیاه چاله همه کاره برای اقتصاد این کشور بدل گشت.

به عبارت دیگر، تا سال 2003، مشکلات اقتصادی که بر اساس کمک‌های مالی غرب منجمد شده بودند، دوباره زنده شدند. این شرایط به وجود آمده همان‌‌های بودند که زمانی در سقوط قدرت گامساخوردیا نقش داشتند و در حال حاضر همان مشکلات به برگ برنده اصلی مخالفان در مبارزه با شواردنادزه تبدیل شدند.

گزارش: مهدی تبریزی

ادامه دارد…

انتهای پیام/

 

منبع خبرگزاری تسنیم
ارسال از وردپرس به شبکه های اجتماعی ایرانی
ارسال از وردپرس به شبکه های اجتماعی ایرانی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

چهار × 4 =

دکمه بازگشت به بالا