اولین شناسنامه چهارمحال و بختیاری به نام چه کسی صادر شد؟
مدیرکل ثبت احوال چهارمحال و بختیاری گفت: نخستین سند هویتی موجود در ثبت احوال استان به نام «آقامحمدحسن شکریان دهکردی» ثبت شده است. |
به گزارش وبانگاه به نقل از خبرگزاری فارس از شهرکرد، تا پیش از سال ۱۲۹۷ بیشتر مردم تولد فرزندانشان را پشتِ قرآن و به تاریخ قمری یادداشت میکردند و خبری از شناسنامه نبود، البته بسیاری از افراد سعی میکردند سال تولدشان را با حادثه مهمی که در آن سال رخ داده به یاد بسپارند. مثلاً اگر از کسی سؤال میشد که چه سالی متولد شدهای؟ احتمالاً میگفت: سال تاجگذاری مظفرالدین شاه یا سال بهتوپ بستن مجلس یا سال وبایی(سالی که وبا آمد)، درباره زمان فوت افراد نیز باید گفت که بهترین وسیله برای ثبت و ضبط، سنگ قبر افراد بود که سال وفاتشان بر روی سنگ حک میشد.
صفحه ابتدایی قرآن کریم؛ شناسنامه کودکان قدیمی
اما در سال ۱۲۹۷ تصمیم گرفته شد، ثبت چهار رویدادِ تولد، مرگ، ازدواج و طلاق قانونمند شود، به همین منظور، ادارهای برای ثبت این رویدادها ایجاد شد، از همین رو نام این اداره را «ثبت احوال اربعه» گذاشتند البته بعدها اربعه حذف شد.
ثبت احوال چهارگانه در سِجِل
در ابتدای امر سندی که این احوال چهارگانه در آن ثبت میشد را سِجِل نامیدند، البته توده مردم آن دوران به اشتباه این سند را سه جلد میگفتند، در حالی که یک جلد بیشتر نداشت، بعدها سِجِل را شناسنامه نام نهادند، ولی هنوز بعضی کهنسالان از سه جلد یا سِجِل یا سجیل در گفتار خود به جای شناسنامه استفاده میکنند.
فامیلیهای مان از کجا آمدند؟
گزینش نام خانوادگی معمولاً تابع چند روش بود که یکی از آنها پیشه نیاکان در یک قوم بود، محل اسکان قوم و نام یا شهرت بزرگ خاندان (پدر، پدربزرگ، جد)، کنیه(ریشه سلسله و نصب) از دیگر شیوههای متداول انتخاب نام خانوادگی بوده است. گاهی هم یک نام خانوادگی بر اساس شغل یا حرفه (زرگری، رنگرزی و…) یا یک ویژگی بدنی یا فیزیکی یا حتی رفتاری (خوشچهره، قهرمان، گوشهنشین و…) انتخاب می شد. اما حرفههایی هم بودند که در آن دوران رونقی داشته و حالا یک عنوان عجیب هستند، مثلا «حمال» (باربر، بارکش) به عنوان یک شغل شناخته می شده و به عنوان فامیل در شناسنامه افرادی در گذشته ثبت شده بود، البته فامیلیهای دیگری هم هستند که « اللهم صل علی محمد و آل محمد» یکی از جالبترین آنهاست.
نظمیهچیها نصرالله ما را صد سال پیر کردند!
عبدالله مستوفی در کتاب «شرح زندگانی من» توصیفی جذاب از چگونگی آمارگیری از ساکنان پایتخت برای صدور سجل احوال روایت میکند: «در کابینه قرارداد وثوق الدوله (به سال ١٢٩٧ خورشیدی)، یک نیمه قانونی، برای آمار و سجل احوال گذشته بود، که هیأت وزرا آن را وضع و تصویب کرده، و نظمیه شهرها مأمور اجرای آن شده بودند. ولی، این تصویبنامه با نداشتن اجبار قانونی، چطور اجرا میشد؟ چیزی نیست که در آن حاجت به قلمفرسایی داشته باشم. همینقدر که خواننده عزیز مأمورین نظمیه نَوَرزیده و بیسواد آنروزها، و مردمان شهری لاابالی آندوره را در نظر آورند، میتوانند، به وزن این آمار از حیث صحت و تطبیق آن با واقع، پی ببرند. اجمالا هرکس هر رطب و یا بسی به دهنش میآمد، به مأمور نظمیه میگفت، و این مأمور هم هرچه دلش میخواست، مینوشت، و عجبتر اینکه، وقتی ورقه سجل، شناسنامه، به دست صاحبش میرسید و میخواست غلطهای شتری آن را ولو از حیث املا اصلاح کند، آقایان نظمیهچیها راضی نمیشدند، که غلطهای ارتکابی خود را هم تصحیح کنند. در همان سال ١٢٩٨، به در خانه ما هم آمدند، چون قبلا خبر کرده بودند چه روزی برای سرشماری به خانه میآیند، من قبلا تاریخ ولادت خود و خانم مستوفی و فرزندان را، با تطبیق سال شمسی و قمری حاضر کردم. روز مقرر که آمدند، ورقه جدول کشیده و دارای همهچیز را ساخته، و پرداخته، تسلیم آنها نمودم. از روی آن آن چه لازم داشتند در ستونهای کتاب خود نقل کردند، و گفتند، هفته دیگر در همین روز ورقههای سجل در کمیسری حاضر است، بفرستید ببرند، روز موعد حاضر نبود، بعد از چندین مرتبه رفتوآمد، بالاخره ورقهها را که دادند، دیدم تاریخهای ولادت را یکسال عقب بردهاند، و در ورقه نصرالله صد سال اشتباه کرده، و ولادت او را در یک هزار و صد و نود و دوی شمسی نوشتهاند. در ورقه دختر دومی هم، هوروش را، به حوروش، تبدیل فرمودهاند. خودم به کمیسری رفتم، توضیح دادم، گفتند ما مأموریم، شش ماه تاریخ ولادت را عقب ببریم، و چون تاریخ روز و ماه ولادت را ذکر نمیکنیم، این است، که برای احتیاط، تاریخها را عموما یکسال عقب بردهایم. راجع به غلط املائی اسم دختر هم گفتند، کتابچه ما نباید قلمخوردگی داشته باشد، بنابراین از اصلاح آن معذوریم و اجمالا زیر بار اصلاح هیچیک از خبطهای خود نرفتند امروز هم املای اسم دخترم، در شناسنامه همان غلط املائی را دارد، و اگر نصرالله به نظام وظیفه نرفته، و در آنجا شناسنامهاش اصلاح نشده بود، امروز یکصد و سی و چند سال قانونی داشت!»
اولین سجل در چهارمحال و بختیاری به نام چه کسی ثبت شده؟
مدیرکل ثبت احوال چهارمحال و بختیاری در گفتوگو با خبرنگار فارس درباره تاریخچه صدور اسناد هویتی در استان گفت: نخستین سند هویتی موجود در ثبت احوال استان به نام «آقامحمدحسن شکریان دهکردی» ثبت شده است.
شناسنامه سنگی دوره هخامنشیان
اگر سری به گنجینه ثبت احوال در حوالی میدان حسنآباد تهران زده باشید، حتما قطعه سنگ چند هزار سالهای را دیدهاید که به عنوان نخستین شناسنامه انسانها ثبت شده است.
شناسنامه سنگی دوره هخامنشیان
برخی تاریخنگاران معتقدند که شناسنامه هر انسان چکیده و مختصری از تاریخ اوست. درست مثل یک تکه سفال هزار سالهای که بدون داشتن شناسههای شناسایی معنا و مفهومی برای آیندگان ندارد، انسان بدون شناسنامه هم مصرفی برای آیندگان ندارد.
کمتر کسی به این موضوع فکر کرده که شناسنامه ثبت شده، چقدر بر سرنوشت انسانها تاثیرگذار است. شناسنامههایی که اهمیت و ضرورتشان در زندگی ماشین زده امروزی فراتر از چند برگ ورق ساده است. بدون وجود این عنصر اساسی زندگی اجتماعی بسیاری از ما دچار اخلال و اختلال میشود. شناسنامهها تنها برگه شناسایی ما نیستند بلکه تاریخ ما هستند که به اصلیترین سوالاتی که هویت ما را میسازند پاسخ میدهند. من که هستم؟ از کجا آمدهام؟ تاریخ زندگیام چیست؟ پدرم؟ مادرم؟ زادگاهم کجاست؟
پایان پیام/
در صورت تمایل به مشاهده اخبار استان ها پیشنهاد داریم از طبقه بندی استانی هاب خبری وبانگاه بازدید نمایید.
منبع | خبرگزاری فارس |