Get News Fast

 

روایت معلمی که از مدرسه رفتن می‌ترسید

کوهپایه سرا تا هشتری مسیر صعب‌العبوری دارد، مسیری که چیزی در حدود چهل، چهل و پنج دقیقه زمان می‌برد. پاییز و زمستان که هوا بارانی می‌شود، گل و لای مانده در راه، رفت و آمد را از این هم سخت تر می‌کند. خانم لطفی‌نیا اما شوق تماشای بچه‌های مدرسه «هشتری» را به سختی‌های رفت و آمد ترجیح می‌دهد؛ شوق بچه‌های روستا از یاد گرفتن الفبا و جمع و تفریق.

وبانگاه به نقل از خبرگزاری فارس:

خبرگزاری فارس مازندران ـ کوثر قیصری| کوهپایه سرا تا هشتری مسیر صعب‌العبوری دارد. مسیری که چیزی در حدود چهل، چهل و پنج دقیقه زمان می‌برد. پاییز و زمستان که هوا بارانی می‌شود، گل و لای مانده در راه، رفت و آمد را از این هم سخت‌تر می‌کند. خانم لطفی نیا اما شوق تماشای بچه‌های مدرسه هشتری را به سختی‌های رفت و آمد ترجیح می‌دهد؛ شوق بچه‌های روستا از یاد گرفتن الفبا و جمع و تفریق.

کوهپایه سرا روستایی دنج و آرام است در ۲۵ کیلومتری بابل و از توابع بندپی شرقی. خانم لطفی‌نیا، ۴۵ سال قبل در این روستا به‌دنیا آمد و هم همانجا به مدرسه رفت؛ درست مثل خیلی‌های دیگر در هفت سالگی.

این یعنی همه چیز عادی و طبیعی شروع شد تا آنکه چند ماه بعد، سیلی خوردنش از معلم کلاس اول، او را به قدر کافی از درس خواندن دلسرد کرد و از مدرسه ترساند. پاهایش را در یک کفش کرد که قید خواندن و نوشتن را برای همیشه بزند و دیگر از صد متری مدرسه هم عبور نکند.

* نهضتی که سرنوشت لیلا را تغییر داد

دو سال به همین منوال گذشت، تا اینکه در ۹ سالگی از بزرگترهای محله چیزهایی راجع به آغاز کار یک نهضت جدید شنید. نهضتی که به روستا می‌آمد و به هرکسی که مشتاق بود، خواندن و نوشتن را درس می‌داد؛ برای معلم های نهضت، سن و سال سوادآموزان فرقی نمی کرد. از لیلای ۹ ساله گرفته تا خانم‌های مسن چهل و اندی ساله.

روایت معلمی که از مدرسه رفتن می‌ترسید

لیلا لطفی‌نیا

لیلا که دو سال از درس و کتاب دور بود، با دلگرمی های مادر و پدر در کلاس های نهضت ثبت نام کرد و درس های اول، دوم و سوم را به کمک آموزشیاران نهضت آموخت. حالا دیگر ترسش از درس و مدرسه تبدیل به اشتیاق شده بود، نمره‌های ۲۰، شاگرد اول شدن و به‌به و چه‌چه‌های معلم‌های نهضت و اهالی خانه، هر روز مشتاق ترش می‌کرد.

کلاس چهارم را در مدرسه گذراند و کنار همسن و سال‌هایش؛ پایان سال تحصیلی مدیران و معلمان که کارنامه درخشانش را برانداز کرده بودند، با تعجب دلیل دیر آمدنش به مدرسه را جویا می‌شدند. آنها می‌گفتند: «تابحال کجا بودی؟ می‌دانی اگر در خانه می‌ماندی و هرگز به مدرسه برنمی‌گشتی، استعداد خودت را نابود می‌کردی؟»

لیلا احساس می‌کرد که برگشتنش به مسیر درس و تحصیل را مدیون نهضت سوادآموزی و آموزش یاران صبور و مهربانش است. شاید اگر آنها نبودند، او هرگز خیالِ دوباره درس خواندن به سرش نمی‌زد.

* از نهضت سوادآموزی تا مقطع کارشناسی ارشد

او که در هفت سالگی قید درس خواندن را برای یک تنبیه بدنی زده بود، حالا اما هیچ جوره حاضر نبود، تحصیل را کنار بگذارد. مقطع کارشناسی‌اش را در رشته ی علوم تربیتی دانشگاه دولتی بوعلی همدان گذراند و حالا هم در مقطع کارشناسی ارشد تحصیل می‌کند.

روایت معلمی که از مدرسه رفتن می‌ترسید

خانم لطفی‌نیا و خانواده‌اش در کوهپایه‌سرا

می‌گوید سال‌هاست که ازدواج کردم، فرزندی ندارم اما خیلی خوش شانس هستم که همسرم هم به اندازه پدر و مادرم مرا به ادامه تحصیل تشویق می‌کند.

چیزی نمانده که مدرک فوق‌لیسانسش را در رشته برنامه‌ریزی آموزشی از دانشگاه قائمشهر بگیرد و شاید تا دکتری هم پیش رود. تقریبا در زندگی هیچ چیز برای به اندازه درس گرفتن و درس دادن، لذت بخش‌تر نیست.

خانم لطفی‌نیا می‌گوید: وقتی از مقطع کارشناسی فارغ شدم، به عنوان آموزشیار به نهضت برگشتم تا با درس دادن به سوادآموزان، دین ام را به این نهضت ادا کرده باشم.

مدتی بعد در آزمون استخدامی آموزگاری شرکت کردم و حالا معلم رسمی آموزش و پرورش هستم.

او ادامه می‌دهد: کاش آموزش یاران دیگر هم سریعتر جذب بدنه آموزش و پرورش شوند و وزارت ساماندهی رسمی آنها را هم جدی بگیرد.

* مدرسه هشتری را دریابید

او حالا معلم پایه اول، دوم و سوم ابتدایی مدرسه هشتری است. روستایی محروم از توابع بندپی شرقی که تنها ۳۱ خانواده در کوچه پس کوچه‌های آن زندگی می‌کنند. امرار معاش مردم روستا از بر گاوداری و گله‌داری کوچک‌شان، می‌گذرد. سخت هم می‌گذرد.

خانم لطفی‌نیا می‌گوید: برای خودم چیزی نمی‌خواهم اما ای کاش مسؤولان و خیران به این روستا و مدرسه و بچه‌هایش بیشتر توجه کنند. به خداوندی خدا از دل همین روستاها، از کلاس‌های همین مدرسه‌های محروم و بی‌امکانات، استعدادهای نابی به مملکت‌مان اضافه می‌شوند.

او می‌گوید: امسال ۸ دانش‌آموز دارم. چهار کلاس اولی، ۲ کلاس دومی و سه کلاس سومی. عشق و وابستگی این روزهایم به این ۸ کودکی که تبدیل به فرزندان نداشته‌ام شدد باعث می‌شود، هر روز این مسیر سخت و طولانی را بروم و بیایم. مسیر آنقدر صعب و روستا آنقدر دورافتاده است که حتی خودرویی برای برگشت گیرمان نمی‌آید.

روایت معلمی که از مدرسه رفتن می‌ترسید

دبستان روستای هشتری

*۵۰ هزار بی‌سواد در باسوادترین استان کشور

در ادامه درباره وضعیت سوادآموزی در استان از معاون سوادآموزی اداره کل آموزش و پرورش مازندران حسن تقی‌پور می‌پرسم که وی در این زمیه می‌گوید: مازندران باسوادترین استان کشور است اما همچنان در حدود ۵۰ هزار مازندران، خواندن و نوشتن را نمی‌دانند یا کم می‌دانند.

رقمی که کوچک نیست اما امسال هم حدود ۶ هزار و ۵۰۰ نفر از بی‌سوادان زیر پوشش خدمات آموزشی نهضت سوادآموزی قرار گرفته‌اند. آموزش‌هایی که از چند ماه گذشته شروع شدند و ادامه خواهند داشت.

وی با اشاره به افزایش سن بی‌سوادی از ۱۰ تا ۴۹ سال به حدود ۶۰ سال، بیان کرد:  امسال ۲۶۵ آموزش دهنده به جمعیت نهضت سوادآموزی استان اضافه شده است، بیش از ۶۰۰ آموزش دهنده این روزها در مازندران مشغول آموزش تحصیلات تکمیلی به کم سوادان و بی‌سوادان استان هستند.

پایان پیام/م/ض


در صورت تمایل به مشاهده اخبار استان ها پیشنهاد داریم از طبقه بندی استانی هاب خبری وبانگاه بازدید نمایید.

منبع خبرگزاری فارس
ارسال از وردپرس به شبکه های اجتماعی ایرانی
ارسال از وردپرس به شبکه های اجتماعی ایرانی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

17 − 5 =

دکمه بازگشت به بالا