جانبازی که در جوار حاج قاسم آسمانی شد
پدر شهید رضا مداح: خدا را شکر میکنم که لباس مقدس سربازی تنش کرده بود و در راه خدا شهید شد. البته رضا جانباز هم بود، چند وقت پیش در درگیری با اشرار در زهکلوت کرمان مجروح شد، قسمتش بود در جوار حاج قاسم شهید شود. |
وبانگاه به نقل از خبرگزاری فارس:
خبرگزاری فارس کرمان _ یاسین اسفندیارپور: یک هفته از حادثه تروریستی گذشت، روزهای تلخ و خونینی که موجب شد یک کشور در عزای فرزندان کرمان بنشیند و برای مظلومیتشان گریه کند. شهرستان بافت نیز در این شوک تاثر برانگیز ماتم زده شد و جوانان گلگون کفنش را به آغوش کشید و تا عرش بدرقه کرد.
یکی از آن جوانان سرافراز، پلیس شجاع، رضا مداح بود، که با شهادتش در جوار فرمانده سلحشور مقاومت، کمر خانوادهاش را شکست و یک شهر را غمزده عروج خود کرد.
دادخدا مداح پدر شهید رضا مداح از شهدای حادثه تروریستی کرمان
دادخدا مداح پدر این شهید والامقام در گفتوگو با خبرنگار فارس در بافت اظهار داشت: «رضا متواضع، فروتن و اهل تقوا بود، او اشتیاق شدیدی به خاندان پیامبر(ص) داشت و به عشق آقا ۲ بار سفر پیادهروی کربلا رفته بود.
امسال به رضا گفتم من از نظر جسمی توانایی ندارم که سفر کربلا بیام، گفت: خودم مرخصی میگیرم و باهم میریم.
در پیادهروی کربلا رضا مرا روی دوشش میگذاشت
وقتی رسیدیم و پیاده به سمت حرم آقا میرفتیم، زمانهایی دست من را میگرفت و زمانهایی هم من را روی دوشش میگذاشت.
رضا خیلی شجاع و نترس بود، زمانی کربلا رفت که داعش در عراق بود. در عین اینکه شجاعت و ابهت داشت، مهربان بود، برای همه دلسوز بود اگر میدید کسی نیاز به کمک دارد کار خود را رها میکرد و به او کمک میکرد.
خدا را شکر میکنم که لباس سربازی اسلام را پوشیده بود
خدا را شکر میکنم که لباس مقدس سربازی تنش کرده بود و در راه خدا شهید شد. البته رضا جانباز هم بود، چند وقت پیش در درگیری با اشرار در زهکلوت کرمان مجروح شد، قسمتش بود در جوار حاج قاسم شهید شود.
روزی که رضا تک و تنها کاروان اشرار را متوقف کرد
یکی از صحنههای شجاعتش در همان روزی بود که جانباز شد، تک و تنها کاروان اشرار را متوقف کرده بود. دغدغه رضا امنیت کشور بود، همیشه در هر حوزهای که میتوانست برای مردم مفید باشد وارد میشد و در آن فعال بود.
رفتارش نشان میدهد آرزوی شهادت داشت
او هیچ وقت به من نگفت اما از رفتارش متوجه میشوم که جایی در دلش آرزوی شهادت داشته و سالها با همین آرزو زندگی کرده است.
رضا خاک و وطنش را عاشقانه دوست داشت، جوانان کشورش را دوست داشت، اگر خطایی میکردند و رسیدگی به آن را برعهده میگرفت، همیشه سعی میکرد آنها را متنبه کند، هیچ وقت کاری نکرد که جوان خطا کار از دین و انقلاب و اسلام زده شود.
روز حادثه به من گفتند رضا مجروح شده، زاهدان بودم و بلافاصله حرکت کردم آمدم وقتی رسیدم، رضا شهید شده بود.
وابستگی شدیدی به مادرش داشت
پسر پر جنبوجوشی بود، خستگیاش احساس نمیشد، به خانه که میرسید کارها را انجام میداد، دستم را میبوسید و میگفت: شما کار خود را کردهاید، وابستگی شدیدی هم به مادرش داشت.
سردار وقتی بهم گفت خسته نباشی، همه خستگیهایم رفت روزی در ایام فاطمیه رفتیم خانهاش، دیر کرد، حدود ساعت یک شب آمد، سرد بود، از سرما صورتش سیاه شدن بود، گفتم کجا بودی؟ گفت: سردار سلیمانی اینجا بود، مسؤول حفاظتش بودم، گفتم حتما خستهای بیا استراحت کن، غذایی بخور، گفت: سردار وقتی بهم گفت خسته نباشی، همه خستگیهایم رفت.
حاج قاسم را دوست داشت، برای شهادتش خیلی غصه خورد، در همهی این چهار سال هم زیاد گلزار میرفت، برای حفاظت آنجا هم خیلی زحمت کشید.
دختری که از او فقط کاپشن و گوشواره باقی مانده چه گناهی داشته؟
آخر هم در همانجا و در کنار حاج قاسم شهید شد، رضا نظامی بود، لباسش کفنش بود، راهش را خودش انتخاب کرد، دلم میسوزد اما میدانستم او بالاخره در راه اسلام و وطن شهید میشود اما میخواهم بگویم آن دختری که از او فقط کاپشن و گوشواره باقی مانده چه گناهی داشته؟»
راههای نفوذ دشمن را ببندید
این پدر عزیز از مسؤولان انتقام سخت میخواهد و میگوید« راههای نفوذ دشمن را طوری ببندند که مردم عادی به خاکوخون نیفتند».
به گزارش فارس: عصر روز چهارشنبه ۱۳ دی ماه و همزمان با سالروز شهادت سردار دلها، در ۲ انفجار متوالی که گروهک تروریستی داعش مسؤولیت آن را برعهده گرفت، ۹۴ نفر در جوار حاج قاسم آسمانی شدند.
پایان پیام/۸۰۰۴۹/ب
در صورت تمایل به مشاهده اخبار استان ها پیشنهاد داریم از طبقه بندی استانی هاب خبری وبانگاه بازدید نمایید.
منبع | خبرگزاری فارس |