معرفی علی ابن ابیطالب (ع) از زبان خود و دیگران
اما اگر بخواهیم در یک جمله بدانیم که صاحب نهجالبلاغه کیست راهش این است که به سراغ کلام امام مجتبی (ع) برویم آن حضرت فرمود: ای مردم امشب کسی از دنیا رفت که نه قبلیها او را درک کردند و نه آخرها و بعدیها او را درک خواهند کرد. |
وبانگاه به نقل از خبرگزاری فارس:
معرفی علی ابن ابیطالب (ع) از زبان خود و دیگران
خبرگزاری فارس- یادداشت؛ محمد حسین باکمال، نهجالبلاغه، شعاعی از نور فکر، اندیشه، فهم، درک و علم کاملترین انسان بعد از رسول خدا و حتی در کنار رسول خدا است، به گونهای که پیغمبر اکرم (ص) غیر از مقام نبوّت همه چیز را برای امیرمؤمنان قائل بود نهجالبلاغه، دریایی ازعلم و محیطی از حکمت خدا، حکمت نبوی و حکمت علوی است.
اما اگر بخواهیم در یک جمله و به طور خلاصه بدانیم که صاحب نهجالبلاغه کیست و بهتر او را بشناسیم، راهش این است که به سراغ کلام امام مجتبی (ع) برویم آن حضرت در آن شبی که پدر بزرگوارش امیرمؤمنان علی(ع) به شهادت رسید یا در صبح آن شب با مردم صحبت کرد و فرمود: ای مردم امشب کسی از دنیا رفت که نه قبلیها او را درک کردند و نه آخرها و بعدیها او را درک خواهند کرد که این شخصیت کیست؛ مانند و نظیری نخواهد داشت، قبل از شهادتش نظیر نداشت، بعد از شهادتش هم کسی مثل علی نخواهد آمد.
ترجمه این سخن در حقیقت همان حرف شبلی شمیل نظریه پرداز مادّیگر است که نوشتههای متعددی درباره امیرمؤمنان علی (ع) دارد، نقل شده که وی خطاب به دنیا اینگونه میگوید: «ای کاش این روزگار هر قرن یک علی به این مردم می داد».
جرج جرداق (مسیحی دانشمند و نویسنده معاصر) نیز در اینباره میگوید: ای روزگار! تو را چه میشد اگر تمام نیروهای خود را بسیج میکردی و در هرعصری و زمانی، بزرگ مردی چون علی(ع) با همان عقل و با همان قلب، همان زبان و همان شمشیر، به جهان ارمغان میدادی.
مرحوم سید رضی در مقدمهای که بر نهجالبلاغه در معرفی شخصیّت امیرمؤمنان علی(ع) نوشته، اینگونه میگوید: امیرمؤمنان علی ابن ابی طالب(ع) محل شروع فصاحت بود. ایجاد فصاحت از امیرمؤمنان علی(ع) بود؛ بلاغت از علی (ع) تولد یافته، و بلیغانه سخن گفتن از امیرمؤمنان آغاز شد.
تاریخ، فصاحت و بلاغت شعرای عرب را به رخ عالم میکشد.
سید رضی که خود طبق نقل تاریخ أشعر الشعراء عرب بوده، و جزو بهترین و فصیحترین شعرای عرب به شمار میرود؛ اما میگوید: امیرمؤمنان علی (ع) منشأ بلاغت بوده و حقیقت و مکنونش از اینجا ظاهر شده است، خطیب هر گویندهای، خطابهاش را از اینجا گرفته است، بلاغت هر گویندهای، جهت بلیغ سخن گفتن به کلام امیرمؤمنان استعانت میجوید. وبرخی قائلاند هر کس میخواهد سخنران خوبی بشود نهجالبلاغه بخواند.
وی براین اعتقاد بوده که کلام مولا علی (ع) در نهجالبلاغه محصول و عصارهی کلمات الهی، یعنی قرآن و وحی بوده و از سوی دیگر عصارهی سخنان و حکمتهای نبوی است.
درتاریخ اسلام نقل است که آن حضرت به پیامبر فرمود: من صدای فرشتهی وحی زمانیکه بر شما نازل میشود را میشنوم، من جبرئیل را که بر شما نازل شد میبینم، پیامبراکرم (ص) فرمود: درست است چون فقط گوش من و تو را برای شنیدن صدای وحی تنظیم کردهاند و دیگران نمی توانند ببینند و بشنوند.
معرفی امیرمؤمنان علی(ع) از زبان ابن ابی الحدید معتزلی شارح عاشق نهجالبلاغه
ابن ابی الحدید معتزلی ازعلمای قرن هفتم وشارح نهج البلاغه وازعلمای سنی مذهب وعاشق ودلداه ی علی (ع) و نهج البلاغه است که سخنان امام علی (ع) همواره او را به تعجب وامی داشته است.
ابن ابی الحدید دربارهی بخشی از خطبهی ۲۲۱ نهجالبلاغه که کلام امیرمؤمنان علی(ع)در مورد برزخ است اینگونه میگوید: اگر تمام فصحاى عرب در مجلس واحدى اجتماع کنند و این بخش از خطبه براى آنها خوانده شود شایسته است که همهی آنها سجده کنند، همانگونه که منقول است، شعراى عرب زمانیکه شعر معروف «عَدِیّ بن الرقاع» را شنیدند بهخاطر آن سجده کردند، و چون از علّت سجده سؤال شد، گفتند: ما محل سجود در شعر را میشناسیم همانگونه که شما محلّ سجود در (آیات سجده) قرآن را میشناسید.
معرفی امیر ا لمومنین علی (ع) از زبا ن خودشان
گرچه خودستایی ناپسند است، امّا اینکه حضرت علی (ع) از فضایل خویش میگوید، نه به عنوان مدح و ستایش از خویش، بلکه هم یادکردی از نعمتهای خداست، هم بیان حقایق تاریخی برای روشنگری افکار مردم است، هم دفاع از حقانیت مظلومی است که دشمنان از روی حسد، فضایل او را کتمان میکردند، هم دفاع از حقّ مردم است که باید با چنین شخصیتی آشنا باشند و مهر او را در دل بپرورند، هم دفاع از خویش است در برابر تهمتها و تهاجمهای مخالفان که شخصیت والای او را تخریب میکردند.
آنچه هم که خود حضرت دربارۀ خویش فرموده، قطرهای از دریا و در خور فهم و ظرفیّت مخاطبان بوده است، وگرنه: کتاب فضل تو را آب بحر کافی نیست که تر کنیم سرانگشت و صفحه بشمارم، ترسیم شخصیت و سیمای آن حضرت از زبان خودش در این مختصر نمیگنجد.
گوشهای از بیانات حضرت دربارۀ خویشتن چنین است: من نزدیکترین خویشاوند پیامبرم که از دوران طفولیت با او بودهام و همچون جزئی از وجود رسول خدا و بازوی او، فروغ تابان او، شاخهای از درخت وجود او بودم.
دین من دین اوست و شرافتم شرافت پیامبر، در حال زنده بودن پیامبر و پس از وفاتش، از همه به او نزدیکتر و سزاوارتر بودم، آخرین کسی بودم که وی را دیدم و رسول خدا سرش بر دامن من بود که به ملکوت خدا پرکشید.
من بندهای از بندگان محمّدم، هرگز با او مخالفت نکردهام، در هیچ فضیلتی کسی جز پیامبر بر من تقدّم ندارد. اولین فردم که دعوت حق را پذیرفت. من، آیت کبری، صدّیق اکبر، فاروق اعظم، قرآن ناطق، داناترین فرد به کتاب و سنّت، تقسیمکنندۀ بهشت و دوزخ، صاحب علم بلایا و منایا، حیدر کرّار و فصل الخطاب و وصیّ پیامبرم و… (که همۀ اینها مضمون احادیثی از آن حضرت است).
پایان پیام/
در صورت تمایل به مشاهده اخبار استان ها پیشنهاد داریم از طبقه بندی استانی هاب خبری وبانگاه بازدید نمایید.
منبع | خبرگزاری فارس |