مرگ بهینهسازی مصرف با 80 میلیارد دلار یارانه انرژی
معاون برنامهریزی وزارت نفت گفت: قیمت انرژی در ایران به گونهای است که باعث شده اجرای پروژههای بهینهسازی مصرف سوخت از صرفه اقتصادی افتاده و مردم به سمت مصرف غیربهینه تشویق شوند. |
وبانگاه به نقل از خبرگزاری فارس:
مرگ بهینهسازی مصرف با 80 میلیارد دلار یارانه انرژی
به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری فارس، صندوق توسعه ملی اخیرا در گزارشی پیشبینی کرد که تراز گاز ایران هماکنون در وضعیت منفی قرار دارد، یعنی مصرف از تولید پیشی گرفته است و با آغاز افت فشار از میدان بزرگ پارسجنوبی، ایران در افق سال 1420 معادل سه برابر تولید گاز خود با تقاضای گاز مواجه است.
به بیان دیگر در سال 1420 دولت میتواند فقط به یک سوم تقاضای گاز پاسخ دهد. این وضعیت با فرض سرمایهگذاری 20 میلیارد دلاری ایران در فشارافزایی پارسجنوبی ترسیم شده است که اگر این اتفاق نیفتد اوضاع وخیمتر خواهد بود.
همچنین طبق این گزارش، تراز نفت کشور نیز در سال 1412 به صفر میرسد و از آن سال به بعد، ایران نه تنها نفتی برای صادرات ندارد بلکه تبدیل به واردکننده نفت نیز خواهد شد. این برآوردها درحالی است که هماکنون تراز بنزین و گازوئیل ایران نیز منفی شده و شنیدهها از تخصیص بودجه 6 میلیارد دلاری برای تامین سوخت در سال 1403 حکایت دارد که تاکنون تایید یا تکذیب نشده است.
اما پیشبینیها درباره ناترازی منابع هیدروکربوری ایران در حالی است که طبق ترازنامه انرژی در سال 99، شدت مصرف انرژی ایران بر اساس قدرت خرید برابر نسبت به میانگین جهانی 2 برابر است. یعنی میتوان با حفظ تولید فعلی منابع هیدروکربوری و اجرای پروژههای بهینهسازی مصرف به نیاز انرژی کشور پاسخ داد، اما بررسیها نشان میدهد که همچنان بهینهسازی مصرف در اغماست.
در این راستا برای بررسی چرایی توقف پروژههای بهینهسازی مصرف انرژی و اقدامات دولت سیزدهم در این حوزه، با هوشنگ فلاحتیان معاون برنامهریزی وزارت نفت به گفتوگو نشستیم.
مشروح مصاحبه به شرح زیر است:
*سرانه مصرف انرژی ایران 2 برابر کشورهای همدما است
فارس: به عنوان سوال اول، ناظر به موضوع ناترازی انرژی این ابهام وجود دارد که آیا تولید کم منابع هیدروکربوری منجر به وقوع کمبود انرژی شده است؟ آیا ما نفت و گاز کم تولید میکنیم؟
فلاحتیان: در حال حاضر با وجود شرایط تحریم، میزان تولید نفت و گاز ایران خوشبختانه به سرعت به زمانهای قبل از تحریم در حال نزدیک شدن است و ما در این روزها به رکورد 3.4 میلیون بشکه در روز تولید نفت خام رسیدهایم و برنامهریزی کردیم این مقدار را در دو الی سه ماه آینده به 3.6 میلیون بشکه در روز افزایش دهیم. در عین حال برنامهریزیهایی هم صورت گرفته که تولید نفت خام در پایان سال 1403 نسبت به شرایط کنونی افزایش پیدا کند.
در زمینه تولید گاز امسال به یک رکورد بیسابقهای رسیدیم و تولید گاز خام خوشبختانه از مرز یک میلیارد متر مکعب در روز گذشته است و از این میزان حدود 850 میلیون متر مکعب تولید گاز طبیعی صورت میگیرد که در شبکه سراسری گاز کشور به مصرف بخشهای مختلف کشور میرسد. بنابراین ما از نقطه نظر تولید نفت خام و گاز غنی وضعیت مناسبی را داریم.
اما در کشور ما متاسفانه سرانه مصرف انرژی نسبت به کشورهایی که همدمای ما هستند بیش از دو برابر است و در عین حال ما در طول 4 الی 5 دهه گذشته همواره شدت مصرف انرژی در کشورمان رو به افزایش بوده است، و این پدیده مناسبی نیست. یعنی از یک طرف تلاش میکنیم تولید نفت خام و گاز با سرمایهگذاری افزایش دهیم و از آن طرف این میزان انرژی در اکثر بخشها به صورت بهینه مورد مصرف قرار نمیگیرد. به عبارت دیگر منابع انرژی ما در جاهایی مصرف میشود که عمدتاً تبدیل به ارزش افزوده نمیشود.
وقتی ما سخن از شدت مصرف انرژی میکنیم، معنای آن این است که میزان مصرف نفت خام و میعانات گازی یا گاز طبیعی که در کل کشور مصرف میکنیم نسبت به تولید ناخالص داخلی کل کشورمان چه میزان است؟ این شاخص برای ایران در وضعیت مناسبی نیست و ما چند برابر دنیا برای تولید یک واحد تولید ناخالص، انرژی مصرف میکنیم. به نظرم ما در حوزه مسائل بهینهسازی مصرف انرژی عقب ماندگیهایی داریم که بایستی به نحوی تدبیر و از آن عبور کنیم.
*توقف بهینهسازی مصرف سوخت به دلیل تحریم نیست
فارس: شما فرمودید که شدت انرژی در کشور بالا است و ما سیستم بهرهوری در حوزه انرژی را ما نداریم، با این حال چرا پروژه بهینهسازی در کشور اجرا نمیشود؟ آیا توقف پروژههای بهینهسازی مصرف به دلیل تحریمهاست؟ چه اقداماتی لازم است که انجام دهیم تا پروژههای بهینهسازی آغاز شود؟
فلاحتیان: من اینجا صراحتاً به عنوان یک کارشناس بخش انرژی کشور عرض میکنم که اجرای طرحهای بهینهسازی مصرف انرژی هیچ ارتباطی با تحریمها ندارد، ما کاملاً ظرفیت مهندسی لازم را داریم. حالا بنده توضیح میدهم که چرا در این حوزه موفق نبودهایم؟ ما در کشوری زندگی میکنیم که اجرای استانداردهای مربوط به تولید تجهیزات عمدتاً مورد غفلت قرار گرفته است یا حداقل اجباری نشده است.
ما از ناترازی بنزین صحبت میکنیم ولی هر سال بیش از یک میلیون خودروی جدید به ناوگان خودروهای کشور اضافه میشود. این خودروها هم عمدتاً مصارفشان به ازای هر 100 کیلومتر بیش از 10 لیتر است؛ یعنی 40 درصد بیشتر از خودروهای روز دنیا بنزین مصرف میکند. پس بنابراین بخشی از فعالیتهای مرتبط با بهینهسازی این است که ما از خلق بدمصرفی پیشگیری کنیم.
پس ما مسئول هستیم و یک بخشی از وظایفمان در حوزه بهینهسازی به این برمیگردد که محصول و تجهیز باکیفیت تولید کنیم و در اختیار مردم قرار بدهیم. این کار سختی نیست و دانش آن در داخل کشور وجود دارد و اگر هم نداشته باشد، دسترسی به آن دانش در بازارهای جهانی با وجود شرایط تحریم دشوار نیست. پس بنابراین کار اول که باید در حوزه بهینهسازی انجام بدهیم این است که از خلق محصولاتی که انرژیبر و آببر است و بیش از استاندارد مصرف میکنند جلوگیری کنیم. موضوع بهینهسازی ارتباطی با تحریم ندارد، فقط ما بایستی تصمیم مدیریتی بگیریم.
*قیمت پایین انرژی انگیزهای برای بهینهسازی باقی نگذاشته است
مطلب دوم این است که ما الان با این موضوع مواجه هستیم که بیست و چند میلیون خودرو غیراستاندارد در اختیار مردم قرار دارد، بیش از بیست میلیون بخاری گازی با استانداردهای پایین در اختیار مردم است. موتورخانههای قدیمی، مسکنهایی که در آنها استانداردهای انرژی رعایت نشده است و مثالهایی از این دست که از هدررفت انرژی حکایت میکند. سوال اینجاست باید با اینها چه کار کنیم؟
دولتها تاکنون از طریق شورای اقتصاد حدود 40 میلیارد دلار مصوبه برای اجرای پروژههای بهینهسازی صادر کردهاند اما در این زمینه توفیق چندانی نداشتیم که من توضیح دادم که در واقع دلیل آن چه چیزی بوده است؟ مثلاً فرض بفرمایید ما در زمینه تعویض بخاریهای مردم، مصوبهای را داریم که حدود 4 میلیون و 100 هزار بخاری قدیمی را با بخاریهای هرمتیکی که راندمان آن حدود 85 درصد و بالاتر است تعویض کنیم. مصوبه شورای اقتصاد هم به ازای هر بخاری تصویب کرده است که هر کسی بخاریهاش را عوض کرد 396 دلار به او در طی مدت 4 تا 5 سال پرداخت میشود.
یعنی دولت خودش را مدیون کرده که اگر کسی بخاریاش را عوض کرد در 4 سال، سالی 100 دلار به او در واقع پول بدهد. اگر نرخ دلار را 28500 تومان در نظر بگیریم، در واقع عددی حدود 12 میلیون تومان به آن خانوار پرداخت میشود و اگر دلار را 38 هزار تومان در نظر بگیریم، مثلاً تعهد دولت 15 میلیون تومان به ازای هر بخاری میشود. اما سوال این است که چرا مردم اسقبال نمیکنند که بخاریهایشان را عوض کنند؟ به این برمیگردد که آیا این مصرف اضافی گاز که در این بخاری کمبازده در یک خانه مسکونی صورت میگیرد، آیا هزینههای آنچنانی دارد که مشوقی باشد که مصرف کننده را به بهینهسازی هدایت کند؟ پاسخ آن منفی است.
هزینه انرژی در ایران به گونهای است که ما اکنون جزو کشورهایی هستیم که بیشترین یارانه انرژی را در سطح دنیا پرداخت میکنیم که این رقم بین 80 تا 100 میلیارد دلار است. یعنی اگر یک فردی که در زمستان دو تا بخاری دارد و آپارتمانش را گرم میکند این که بخاریاش را عوض کند یا نکند، تفاوت قبل و بعدش آنچنان محسوس نیست که برای آن فرد ایجاد انگیزهای به سمت بهینهسازی و تعویض بخاری ایجاد کند. بنابراین ارزان بودن قیمت حاملهای انرژی در کشور ما موضوعی است که جهت تشویق آن به سمت مصرف غیربهینه است نه اجرای پروژههای بهینهسازی مصرف.
تصویر 1- میزان یارانه انرژی ایران
* میتوانستیم 10 میلیارد دلار صادرات بنزین داشته باشیم
نکته بعدی این است که طرحهای بهینهسازی عمدتا با استفاده از ماده 12 قانون رفع موانع تولید رقابتپذیر اجرایی میشود و ما در بخش دولت و قانونگذاری باید زمینه لازم را برای انجام تعهدات خودمان در مقابل سرمایهگذار و بازپرداخت میزان انرژی صرفهجویی شده فراهم کنیم. بخش خصوصی نمیتواند در بهینهسازی سرمایهگذاری کند و به وقت رسیدن به نتیجه از دریافت انرژی صرفهجویی شده یا ارزش آن منع شود. خوشبختانه تمهیداتی هم در برنامه هفتم توسعه پیشبینی شده است.
بنده یک مثال دیگر درباره ممیزی انرژی در کارخانجات بزنم. در اکثر کشورهای دنیا در کارخانهجات سیمانشان، سیستمهای بازیابی حرارت وجود دارد، یعنی یک سوم برق موردنیازشان را از تلفات انرژی که در آنجا هست جمعآوری و با آن برق تولید میکنند و برق موردنیاز آن کارخانه را تامین میکنند.
ولی متاسفانه در ایران حتی یک کارخانه سیمان هم به دنبال نصب این سیستم نرفته است. ما باید شرایط را فراهم کنیم که کارخانهجات سیمان، فولاد و سایر که از استانداردهای مصرف انرژی به دور هستند، توسط شرکتهای مشاور مهندسین ذی صلاح ممیز انرژی شوند و سپس به سمت بهینهسازی مصرف حرکت کرده تا شدت مصرف انرژی در کشور پایین بیاید.
ما الان کشورهایی در پیرامونمان هستند که میزان جمعیتشان معادل ما است، ولی مصرف بنزینشان نصف ما است. یعنی ما اگر فرض بفرمایید که الان روزانه 117 میلیون لیتر بنزین مصرف میکنیم، در آن کشور عددی حدود 60 میلیون لیتر بنزین مصرف میشود. در نتیجه اگر استانداردها در خودروسازی رعایت میشد، ما میتوانستیم روزانه 50 میلیون لیتر بنزین صادر کنیم که این خودش بیش از 10 میلیارد دلار ارزش صادراتی دارد.
یکی دیگر از دلایل شکست خوردن پروژههای بهینهسازی مصرف این است که ما متولی واحدی در ساختار بخش انرژی کشور نداریم که مسئولیت بهینهسازی مصرف انرژی را داشته باشد و در جایگاه ساختار سازمانی او به نحوی تعریف شده باشد که همه دستگاهها از آن فرمان ببرند. یعنی در وزارت نفت الان یک شرکتی به نام شرکت بهینهسازی مصرف سوخت وجود دارد اما اختیارات و منابع مالی ندارد. انشاءالله با ساختار جدیدی که در برنامه هفتم پیشبینی شده است، امیدوارم که ما بتوانیم در آینده شاهد یک ساختار منسجمی برای پیگیری اجرای طرحهای بهینهسازی مصرف انرژی در کشور باشیم.
*پرونده جمعآوری گازهای فلر تا 1404 بسته میشود
فارس: طبق گزارش مرکز پژوهشهای مجلس ایران در حال حاضر رقمی معادل کل صادرات گاز خود، فلرینگ دارد و همین میزان گاز را در مشعل میسوزاند؟ وزارت نفت چه برنامهای برای جمعآوری گازهای همراه دارد؟ چه اقداماتی انجام شده است؟
فلاحتیان: خوشبختانه الان که با شما صحبت میکنم حدود 90 درصد از گازهای مشعل تعیین تکلیف شده است. در این طرحها سرمایهگذار انتخاب شده است و اجرای آن در شرف انجام است. در مجموع اگر حدود روزانه 50 میلیون متر مکعب گاز فلر در کشور سوزانده شود، تا پایان امسال بیش از یکسوم آنها جمعآوری و تعیین تکلیف میشود که بخشی از آن هم در مجموعه مجتمع بزرگ بیدبلند چندین ماه قبل وارد مدار شد.
تا پایان سال 1403، برنامهریزی شده که حدود 17 میلیون متر مکعب دیگر نیز جمعآوری شده و تا پایان این سال از 50 میلیون متر مکعب، حدود 35 میلیون متر مکعب گاز همراه جمعآوری شود و انشاالله در سال 1404 نیز کل پرونده فلرسوزی در ایران بسته خواهد شد.
فارس: برنامه وزارت نفت برای ذخیرهسازی گاز چیست؟ مصوبهای داشتید که طبق آن صنایع نیز میتوانند گاز را در فصل گرم دریافت و ذخیره کرده و آن را در فصل سرما استفاده کنند، این موضوع چقدر پیشرفت داشته است؟
فلاحتیان: مستحضرید که عمدتاً به دو روش کلی ذخیرهسازی صورت میگیرد، یکی ذخیرهسازی زیرزمینی تحتالارضی است و یکی هم انواع ذخیرهسازیهای روزمینی است. ما هماکنون حدود 3 میلیارد متر مکعب گاز را میتوانیم در مخازن تحتالارضی ذخیره کنیم و در برنامه هفتم توسعه قصد داریم این رقم سه برابر شود. البته تحقق اهداف برنامه توسعه به عملکرد شرکت ملی نفت و شرکت ملی گاز و منابع تخصیصیافته به پروژههای ذخیرهسازی بستگی دارد.
اما درباره ذخیرهسازی روزمینی، ما پس از انجام کار کارشناسی نهایتاً شیوهنامه ذخیرهسازی گاز توسط صنایع به روش الانجی، مینی الانجی، اسانجی و به صورتهای دیگر را ابلاغ کردیم. این ابلاغیه در اختیار صنایع قرار گرفته و توسط شرکتهای گاز استانی و شرکت ملی گاز ایران هم خوشبختانه اطلاعرسانی لازم به صنایع صورت گرفته است. صنایع هم به تدریج دارند استقبال میکنند. ما امیدواریم به زودی بتوانیم اولین موافقت اصولی مربوط به ذخیرهسازی اسانجی را برای یکی از کارخانهجات، و مجوز الانجی را برای یکی دیگر از کاخانهجات داخلی صادر کنیم، و این موضوع مقدمهای برای فعال شدن سایر صنایع شود.
به هر حال با ساخت این مخازن، صنایع میتوان محدویتهای گازرسانی در زمستان را برطرف کنند و از گاز موجود در مخازن خود استفاده کنند. با ارائه تخفیف 50 درصدی در بهای گاز ذخیره شده، بازگشت سرمایه این پروژه به 4 الی 5 سال کاهش یافته و یک فرصت مناسب برای صنایع کشور جهت تامین گاز در فصل محدودیت گازرسانی یعنی زمستان است.
مصاحبه از سید احسان حسینی
پایان پیام/
منبع | خبرگزاری فارس |
|