در بحران قفقاز روسیه کجا ایستاده است؟
روسها پس از فروپاشی شوروی، سعی کردند همچنان جمهوریهای سابق خود را از طرق مختلف وابسته به خود نگه دارند و از افتادن این کشورهای تازه استقلال یافته به دامان غرب حد الامکان جلوگیری کنند. |
وبانگاه به نقل از خبرگزاری تسنیم:
در بحران قفقاز روسیه کجا ایستاده است؟
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، چند روز پیش سرگئی لاوروف وزیر خارجه روسیه در خلال مصاحبه مطبوعاتی سالانه خود در خصوص روابط میان باکو-ایروان و موضع روسیه نسبت به تنشهای موجود اظهاراتی را بیان کرد.
این در حالی است که طی دو هفته گذشته درگیریهای لفظی میان دو رئیسجمهور ارمنستان و جمهوری آذربایجان در خصوص مباحث مربوط به دالان زنگزور و برخی درگیریهای مرزی شدت پیدا کرده است.
در این بین کنشها و اظهارات کشورهای منطقه و فرامنطقهای از جمله روسیه، ایران، ترکیه، فرانسه و شورای اروپا نیز که هرکدام به دنبال بیشینهسازی منافع سیاسی و ژئوپلیتیکی خود در منطقه قفقاز جنوبی هستند، بر شدت و ضعف تنشهای موجود در منطقه اثرگذار بوده است.
در این بین روسیه به عنوان همسایهای قدرتمند در کنار مرزهای هر دو کشور که تاثیر بالقوهای بر سیاست، اقتصاد و امنیت باکو و ایروان داشته و دارد، سعی کرده با مدیریت آتش اختلافات و منجمد نگه داشتن تنشهای موجود به خصوص مباحث ارضی در سالیان گذشته، خود را به عنوان تنها منجی و تنها دولتی که توانایی حل مسالمتآمیز مسائل منطقه را دارد معرفی کند.
به زبان سادهتر مدیریت روسها از زمان اتحاد جماهیر شوروی و روی کار آمدن استالین بر این مبنا بوده که با ایجاد کانونهای بحران دائمی در حوزه آسیای میانه و قفقاز بتواند از استقلال کامل این جمهوریها و یا هرگونه اتحاد میان آنها جلوگیری کرده و این مناطق به منظور حل بحران دائماً وابسته به حکومت مرکزی باشند.
از نمونههای اجرایی این سیاست میتوان به ایجاد منطقه خودمختار نخجوان تحت نظارت «جمهوری سوسیالیستی آذربایجان شوروی» در خارج از مرزهای رسمی این کشور به عنوان منطقهای برونبوم و یا اعطا خودمختاری به منطقه «قرهباغ کوهستانی» در خاک آذربایجان تحت قیمومیت جمهوری سوسیالیستی ارمنستان شوروی یاد کرد که بعدها مجدداً این تصمیمات در داخل ساختارهای حکومتی شوروی دچار تغییرات گستردهای شد.
همچنین تغییر پیاپی خطوط مرزی میان این واحدهای سیاسی باعث شد که تا به امروز مبنای دقیقی در جهت شناسایی خطوط مرزی میان دو کشور وجود نداشته باشد.
پس از فروپاشی شوروی، روسیه مدرن نیز به شکلی دیگر سعی در دنبالهروی از همان سیاستها در منطقه قفقاز جنوبی گرفت، ولی این بار با تعریفی متفاوتتر. روسیه مدرن در دکترین امنیت ملی خود کشورهای قفقاز و آسیای میانه را حلقه اول امنیت خود نامگذاری کرد و همچنان این کشورها را تحت لوای سازمانهای اقتصادی و امنیتی منطقهای زیرچتر کنترلی خود قرار داد.
روسها سعی کردند همچنان جمهوریهای سابق خود را از طرق مختلف وابسته به خود نگه دارند و از افتادن این کشورهای تازه استقلال یافته به دامان غرب حد الامکان جلوگیری کنند.
این سیاست در خصوص منطقه قفقازجنوبی که یکی از مهمترین مناطق ژئوپلیتیکی جهان است به شکل ویژهای از سوی کرملین پیگیری میشود. استفاده از پتانسیل نقاط چالشزا همانند مناطق جداییطلب اوستیایجنوبی و آبخازیا در گرجستان و قرهباغ کوهستانی میان ارمنستان و جمهوری آذربایجان نمونه بارزی از بازیگری روسیه در جهت مدیریت روندهای موجود در این منطقه است.
آیا روسیه اشتباه کرده است؟
جنگ دوم قرهباغ در سال 2020 سطح دیگری از نقشآفرینی روسها را در منطقه بههمراه داشت. کرملین سعی کرد حضور پررنگتری در مدیریت تنش میان باکو و ایروان بازی کند. از همینروی با ایفای نقش میانجی، قراداد صلحی 3 جانبه را میان دو کشور منعقد کرد.
نکته مهم این معاهده، حضور نیروهای صلحبان روسی تا سال 2025 با یک دوره 5 ساله تمدیدی در منطقه مورد مناقشه میان دو کشور بود. به این شکل که روسها علاوه بر حضور نیروهای خود در پایگاه نظامی 102 ارمنستان با عنوان نیروهای پیمان امنیت جمعی، نزدیک به 2 هزار نیرو نیز در خاک جمهوریآذربایجان و در قرهباغ کوهستانی مستقر کردند.
همچنین در بند 9 این معاهده صلح، ارمنستان موظف شد راههای مواصلاتی را برای جابهجایی اتباع آذری از خاک اصلی این کشور به منطقه خودمختار نخجوان در اختیار طرف آذری قرار دهد که حفاظت و تامین امنیت آن برعهده نیروهای مرزی سرویس امنیت فدرال روسیه قرار داشت.
برطبق سیاست روسها، بحران در قفقاز جنوبی نه تنها حل نشد بلکه با خونهای ریخته شده از طرفین، زخمی جدید و عمیقتر میان دو کشور به وجود آمد که همچنان مرجع رسیدگی و حل تنش میان باکو-ایروان برطبق معاهدات موجود، مسکو بود.
اما در این میان با توجه به تحولات سریعی که در نظام بینالملل درحال رخ دادن بود همانند، ورود روسیه به جنگ با اوکراین و بالطبع آن کاهش تمرکز روسها به تحولات منطقه قفقاز، اهمیت پیدا کردن کریدور شمال-جنوب برای روسها در شرایط تحریمی جدید، تغییر رویکرد سریع دولت ارمنستان بهمنظور یافتن حامیان جدید در میان کشورهای اروپایی، اهمیت دو چندان جمهوری آذربایجان برای اتحادیه اروپا درجهت تامین منابع انرژی و بالا رفتن وزن ترکیه در سیاستخارجی روسیه در شرایط جنگ با اوکراین که توانست قدرت چانهزنی آنکارا و کسب امتیاز را از دوطرف درگیر یعنی کرملین و غرب جمعی را به شدت افزایش دهد، باعث تغییرات جدی را در بحران قرهباغ شد.
برآیند تحولات منطقهای و بینالمللی دستآخر به جنگ سوم قرهباغ و بازپسگیری کامل منطقه قرهباغ کوهستانی توسط باکو و در نتیجه به بلاموضوع شدن قرار داد صلح سال 2020 منتهی شد. نکتهای که باید در جریان تحولات منطقه از سال 2020 به این سو به آن اشاره داشت، روند سیاستهای اشتباه روسیه در قبال بحرانها و چالشهای منطقه قفقاز جنوبی بوده است که در نهایت به خروج کامل نیروهای روسیه از منطقه خواهد انجامید.
بر این اساس حضور و ماموریت نیروهای صلحبان روسی در منطقه قرهباغ به پایان رسید و بنا به خواست دولت جمهوری آذربایجان نیروهای روس باید منطقه را ترک کنند. همچنین با شدت گرفتن اختلافات میان مسکو و ایروان در خصوص عملکرد سازمان امنیتجمعی و در ادامه تمایل ارمنستان به خروج از این سازمان و پیدا کردن متحدان غربی به نظر در آیندهای نزدیک باید شاهد خروج نظامیان روس از پایگاه 102 گیومری ارمنستان باشیم.
اما حضور سرویس امنیت فدرال روسیه بهعنوان ناظر و تامین کننده امنیت راههای مواصلاتی مابین خاک اصلی آذربایجان و منطقه نخجوان که در معاهده صلح سال 2020 به آن اشاره شده، آخرین پایگاه حضور روسها در منطقه بود.
دولت پاشینیان پس از واگذاری قرهباغ به دولت آذربایجان به درستی ادعا میکند که موضوعات مطروحه در قرارداد صلح 2020 به طور کامل از حیز انتفاع ساقط شده است. زیرا تمام موارد ذکر شده در این معاهده بر مبنای عدم تشخیص حاکمیت منطقه قرهباغ کوهستانی بوده است. حتی اگر ایروان نخواهد به عدم اجرای مفاد دیگر از جمله بسته شدن دالانلاچین و یا تخلیه ارامنه منطقه قرهباغ استناد کند، از بین رفتن موضوع معاهده میتواند تمام بندهای ذیل قرارداد را باطل کند.
از آن جمله، حضور نیروهای روس در خاک ارمنستان در جهت نظارت بر امنیت جاده مواصلاتی میان نخجوان و جمهوری آذربایجان.
از همینروی سرگئی لاوروف در آخرین نشست مطبوعاتی خود در 18 ژانویه نسبت به خواست ارمنستان مبنیبر نظارت کامل ایروان بر تمام راههای مواصلاتی در خاک سرزمینی خود واکنش نشان داد.
وی در پاسخ به سوالی مبنیبر اعلام آمادگی ارمنستان بهمنظور استفاده از الگوی ایران در ارائه خدمات ترانزیتی، گمرکی و ویزا به اتباع آذربایجانی خواهان تردد میان نخجوان و جمهوری آذربایجان این امر را «غیر منطقی و غیر قابل مقایسه خواند».
در ادامه لاوروف ارمنستان را به همراهی با طرحهای غربی متهم کرده و خواست این کشور مبنیبر اعمال حاکمیت بر مسیرهای موجود در خاک ارمنستان را برخلاف توافقات انجام شده میان سه کشور میداند.
لازم به ذکر است نیکول پاشینیان در نشست حزبی خود عنوان کرده بود که ارمنستان حاضر است راههای ارتباطی را با شرایط نظیر ایران در اختیار آذربایجان قرار دهد(کنترل ویزا برای اتباع و دریافت گمرکی و کنترل برای محمولههای باری) این بدان معنی است که ارمنیها از حق حاکمیت خود بر مسیرها، قوانین گمرکی و کنترل مسافران نخواهند گذشت اما میتوانند با توافقات فیمابین این قوانین را کمی تعدیل کنند.
این موضعگیری لاورف را میتوان در راستای آخرین تلاشهای کرملین در جهت عدم خروج کامل نظامی از منطقه قفقاز جنوبی بعد از سال 1828 میلادی قلمداد کرد و به تعبیری شکست سیاستهای قفقازی روسیه پساز شروع جنگ در اوکراین که با فهم غلط از روندهای جاری و نقش آفرینی بازیگران دیگر در منطقه قفقاز جنوبی همراه بوده، سیاستمداران این کشور را در یک بنبست استراتژیک قرار داده است.
نویسنده مهدی سیف تبریزی پژوهشگر حوزه روسیه و قفقاز
انتهای پیام/
منبع | خبرگزاری تسنیم |
|