شهیدگاه اردبیل، مدفن آلالههای عهد صفوی پس از جنگ چالدران+فیلم
چالدران در سال ۹۲۰ قمری شاهد جنگی میان ایرانیان و عثمانیها بود که درسی از اخلاق و رشادت برای حفظ وطن محسوب میشود. |
وبانگاه به نقل از خبرگزاری تسنیم:
شهیدگاه اردبیل، مدفن آلالههای عهد صفوی پس از جنگ چالدران+فیلم
به گزارش وبانگاه به نقل از خبرگزاری تسنیم از اردبیل، 500 سال قبل، در دشتی به نام چالدران در نزدیکی خوی جنگی نابرابر بر شاه ایران تحمیل شد که هرچند نتیجه به نفع دشمن خاتمه یافت اما شجاعت صفویان در طول تاریخ را ماندگار ساخت. داستان از نحوۀ به قدرت رسیدن شاه اسماعیل صفوی و تلاش او برای ساختن ایرانی یکپارچه زیر بیرق اسلام آغاز میشود.
زینالعابدین عبدی بیگ نویدی شیرازی در کتاب صریح الملک گفته است: «پس از مرگ یعقوب و تکه تکه شدن قلمرو آق قویونلوها به سبب جنگهای داخلی یکی از مدعیان حکومت به نام رستم، علی و برادرانش را از بند رها میکند.» به عقیده تاریخنگاران این رهایی با هدف استفاده از قدرت صفویان برای قدرتگیری حکومت رستم انجام میشود. علی در تبریز به حضور رستم رسید و او را مدد رساند. با این وجود رستم از نیروهای صفویه هراسید و علی به ناچار گریخت و آهنگ اردبیل کرد. اما در بین راه زمانی که مرگ خود را نزدیک دید برادرش اسماعیل را به جانشینی برگزید.»
این روایتها در خصوص فرزندان شیخ حیدر از نوادگان شیخ صفیالدین اردبیلی عارف نامدار است. در تاریخ آمده است که دو برادر ابراهیم و اسماعیل در هنگامه جنگ توسط مریدان میگریزند و به مدت چهل روز، در خانههای اردبیلیها پناه داده میشوند.
با بالا گرفتن جستجو اسماعیل و برادرش به گیلان و لاهیجان انتقال مییابند. اسماعیل در آن زمان بیشتر از هفت سال ندارد و در مراجعت به گیلان برادرش ابراهیم را به دلیل بیماری از دست میدهد.
جستجوی رستم برای پیدا کردن دو برادر صفوی که در واقع بازماندگان این خاندان قدرتمند ایرانی هستند ادامه مییابد. تا جایی که به روایت «اردبیل در گذرگاه تاریخ» اینبار رستم جمعی را با مفتی تبریز به آنجا فرستاد تا اگر والی گیلان منکر اقامت فرزندان سلطان حیدر در خاک گیلان شود در حضور مفتی سوگند شرعی یاد کند. والی تدبیر میکند و دو کودک را در سبدهای مطمئن از درخت آویزان میکند و در نهایت به فرستادگان سوگند یاد میکند که پای دو کودک بر خاک گیلان نیست.
در نهایت اسماعیل صفوی با همیاری مریدان خود به سمت تبریز و شروان رفته و به نقل کتاب باستان شناسی و تاریخ هنر بقعه شیخ صفی الدین اردبیلی نوشته ملکه گلمغانیزاده و حسن یوسفی «شروان را به تصرف خود در آورد و انتقام خون شیخ جنید و شیخ حیدر را از شروان شاه گرفت».
اسماعیل صفوی به روایت تاریخ تبریز را به عنوان پایتخت خود انتخاب کرده و در آنجا تاجگذاری میکند.
پژوهشگر تاریخ اردبیل معتقد است آغاز حکومت صفوی نقطه عطف تاریخ ایران است. ملکه گلمغان زاده دراین خصوص تأکید دارد که دوره حکومت شاه اسماعیل اول، اوج بسط حکومت ایران است و توانست یکپارچگی خود را در کنار دو قدرت بزرگ ازبکان در شمال شرقی و عثمانی در غرب ایجاد کند.
.
دلیل شکلگیری جنگ چالدران
شاه اسماعیل تا پایان عمر جنگهای متوالی با عثمانیها و ازبکان و حتی حاکمان داخلی ایران انجام داد و سرحدات ایران را به زیر بیرق تشیّع تجمیع کرد.
دلاورمقام، میگوید: ایران تا مدتها قبل از قدرتگیری شاه اسماعیل چارچوب سیاسی و هویت فرهنگی خود را از دست داده بود و این شاه اسماعیل بود که اولین حکومت ملی شیعی را بعد از اسلام در ایران تأسیس کرد و از دو عنصر فرهنگ ایرانی و مذهب شیعی مدد گرفت.
به گفته دلاورقوام چنین اقدامی برای مخالفان و حاکمانی که به دنبال از بین بردن ایران و تصاحب آن بودند گران آمد که در رأس آن حکومت عثمانی بود. به همین دلیل جنگ چالدران شکل گرفت.
جنگ چالدران، نخستین جنگ دولتهای صفوی و عثمانی در سال 920 قمری در دشت چالدران بود. فرمانده سپاهیان صفوی را شاه اسماعیل اول صفوی برعهده داشت و فرمانده سپاهیان عثمانی، برعهده شاه سلیم اول بود.
مبین قادر مرزی در پژوهشی پیرامون علل و نتایج جنگ چالدران آورده است: « با مرگ تیمور لنگ حکومت تیموریان رو به سقوط پیش رفت و در هر گوشه از ایران حکومتهایی محلی همچون آق قویونلوها و قراقویونلوها و بازماندگان تیمور بوجود آمد. سرانجام شاه اسماعیل صفوی با شکست دادن همه حکومتهای محلی و تسلط بر سراسر فلات ایران، حکومت یکپارچهای را در سراسر ایران برقرار کرد. این حکومت از آن نظر که پس از نهصد سال از ورود اسلام به ایران، برای اولین بار یک حکومت یکپارچه در سراسر ایران را تشکیل داد و مذهب شیعه را به عنوان مذهب رسمی اعلام کرد، در تاریخ ایران و جهان اهمیت بسیاری دارد. اعلام مذهب شیعه به عنوان مذهب رسمی در ایران صفوی واکنشهای همسایگان سنّی مذهب ایران از جمله ازبکان و عثمانیها را برانگیخت. درگیریهای مذهبی، سیاسی و نظامی از مهم ترین دلایل شروع جنگ چالدران بود.»
با این وجود شکست در جنگ چالدران که به نقل از کتاب صریح الملک «با لشکر کشی شاه اسماعیل با 60 هزار سوار در دشت چالدران برای مقابله با ترکان همراه بود» تنها شکست نظامی شاه محسوب میشود.
روملو مورخ گفته است: «گسترش قلمرو عثمانی در مشرق، سقوط بیگنشینهای آناطولی، حاکمیت عثمانی بر مغرب فرات که پس از جنگ اُتْلُق بلی در 877 قمری به شکست اوزون حسن و پیروزی سلطان محمد فاتح ختم شد، همچنین نفوذ روزافزون طریقت صفوی در آسیای صغیر و پا گرفتن جنبش قزلباشان که به تشکیل دولت صفوی (حکومت: ح 906ـ 1135) و رواج تشیع انجامید، وقوع جنگ را بین ایران و عثمانی اجتنابناپذیر کرده بود.بایزید دوم، به دلیل گرفتاریهای داخلی و خارجی، از جنگ با صفویان پرهیز داشت. اسماعیل صفوی (حکومت: ح 906ـ930) نیز که هنوز آمادگی لازم برای درگیری با عثمانیان را نداشت، سیاست دوستی با بایزید را پیش گرفت. اما این مناسبات در سال 916 قمری، هنگامی که شاه اسماعیل بر شیبکخان ازبک پیروز شد، به هم خورد؛ زیرا شاه اسماعیل پوست سر شیبکخان را که از کاه پر شده بود، همراه فتحنامهای غرورآمیز برای سلطان عثمانی فرستاد.این کار موجب خشم بایزید شد و در مکتوبی به شاه اسماعیل، او را به حمله به ایران تهدید کرد.»
لفظ فرمانده عجم برای تحریک به حمله
در کتب تاریخی مانند عالم آرای شاه اسماعیل و جهانگشای خاقان ذکر شده است که بایزید نتوانست این تهدید را عملی سازد، چرا که از سلطنت برکنار شد و سلیم اول جای او را گرفت. سلیم پس از آگاهی از تشدید فعالیتهای مذهبی ـ سیاسی قزلباشانِ وابسته به شاهاسماعیل در آناطولی، درصدد حمله به ایران بر آمد.
سعدالدین افندی مورخ نیز گفته است: «سلطان سلیم بر آن بود که پیش از لشکرکشی، تکیهگاه شاه اسماعیل در آناطولی شرقی و مرکزی، یعنی جامعه قزلباشان، را از بین ببرد. سلطانسلیم با گرفتن فتوای علما، برای جهاد با قزلباشان و کفار، پس از شناسایی قزلباشان در خاک عثمانی ــ که حدود چهل هزار تن میشدند ــ دستور قتل و حبس آنان را صادر کرد. وی از آن بیم داشت که پس از لشکرکشی بهایران،این افراد در خاک عثمانی قیام کنند.
پس از آن، سلطان عثمانی در 23 محرّم 920 قمری، از اِدرنِه به سوی آذربایجان به راه افتاد و با ارسال نامهای به عُبَیداللهخان ازبک، او را نیز به حمله بهایران ترغیب کرد. لشکریان عثمانی در 19 جمادیالاولی 920 به صوشهری، ابتدای سرحد دولت صفویه، رسیدند. سلیم اول که از عقبنشینی شاهاسماعیل به اراضی داخلی ایران و پیامدهای آن بیمناک بود، در جریان پیشروی به سوی ایران و به منظور تحریک شاهاسماعیل به جنگ، چهار نامه توهینآمیز برای او فرستاد. نخستین آنها به زبان فارسی بود که از ازمیر فرستاده شد. وی در آن شاه اسماعیل را با عناوینی چون «امیراسماعیل» و «فرمانده عجم» خطاب و او را به الحاد و فتنهانگیزی متهم کرد و از او خواست تا مردانه به میدان نبرد آید. نامههای سلیم به امرا و حکام دراین زمان، حاکی از آمادگی او برای جنگ با بنیانگذار سلسله صفوی است. سلطان سلیم پاسخ نامه سومش را در 23 جمادیالاولی همان سال، چهار روز پس از ورود به قلمرو صفوی، در حوالی ارزنجان دریافت کرد.
شاهاسماعیل، بر خلاف سلطان سلیم، او را با عنوان اسلامپناه خطاب کرد و مضامین نامناسب مکتوبات سلطان را حاکی از طرز نگارش منشیان تریاکی دربار تلقی کرد. سپس، سلیم را از عاقبت لشکرکشی به قلمرو صفویان بیم داد. سلیم پس از دریافت این نامه، از شدت خشم امر کرد قاصد را بکشند و چهارمین نامه را که به زبان ترکی نوشته شده بود و سرشار از عبارات توهینآمیز و تحریککننده بود، همراه تسبیح و خرقه و کشکول،(به نشانه اینکه پادشاهی کار تو نیست و مثل پدرانت درویشی کن) برای وی فرستاد.
در همینایام، سلطان سلیم با اعتراضات برخی از امیران عثمانی مخالف جنگ با ایران و شورش گروهی از ینیچریان، روبهرو شد که بیدرنگ آنها را سرکوب کرد.
شاهاسماعیل که در این زمان در همدان بود، با اطلاع از حمله سلطان سلیم اول به ایران، از طریق تبریز و خوی روانه دشت چالدران شد و به سمت شرقی آن رفت. سپاه عثمانی در حدود یک هفته بعد، در اول رجب 920، به آنجا رسید و در تپههای شمال غربی آن موضع گرفت.
اسکندربیک منشی، مورخ عهد صفویه گفته است: درباره تعداد قوای طرفین جنگ، آمار دقیقی در دست نیست و برخی آمار مبالغهآمیزی دادهاند. ظاهراً، لشکریان عثمانی بین هشتاد هزار تا صدهزار نفر و ایرانیان حدود بیست هزار نفر بودند. باتوجه به اینکه قسمتی از قوای قزلباش در مرزهای خاوری قلمرو صفوی درگیر بودند و شاهاسماعیل قصد نبرد با سلطان عثمانی را نداشت و ضمناً شاه اسماعیل، به دلیل جانبازی قزلباشان، در جنگهای دیگر نیز با افراد کمتری بر دشمن پیروز شده بود و افزون بر آن، وی حتی قصد نبرد با عثمانیان را نداشت، رقم یاد شده درست به نظر میرسد.
صفویان در آغاز بر عثمانیان چیره شدند؛ اما دیری نگذشت که ناگزیر عقبنشینی کردند. در این هنگام، شاه اسماعیل به میدان آمد و فرماندهی جناح راست لشکر قزلباش را خود برعهده گرفت. وی که میدانست سلیم میخواهد با کشاندن ایرانیان به تیررس توپها بر آنان ضربه سنگینی وارد آورد، تصمیم گرفت دو جناح لشکر عثمانی را همزمان تحت فشار قرار دهد و به عزبها مجال کنار کشیدن از جلو توپها را ندهد و پس از گذشتن از صف توپها، قراولان خاص سلطان را درهم شکند و پیاده نظام ینیچری را از پشت آماج حمله دوسویه قزلباشان قرار دهد.
خاتمه جنگ به نفع عثمانی نبود
اگرچه شاه اسماعیل، جناح چپ لشکر عثمانی را در هم شکست و تا محل نیروی عقبدار عثمانی پیش تاخت، اما جناح چپ لشکرش گرفتار آتش توپخانه شد و درهم شکست. در ادامه، آتش سنگین توپخانه جناح راست و قلب سپاه ایران را نیز در هم کوبید. شاه اسماعیل مجروح شد و اسبش در گل فرو رفت. وقتی نزدیک بود به دست دشمن بیفتد، قزلباشی به نام میرزاسلطانعلی که به شاه شباهت داشت، خود را به جای او معرفی کرد و مهتری به نام خضرآقا، اسبش را به شاه اسماعیل داد و او از مهلکه نجات یافت. شاه صفوی که مقاومت را بیهوده میدید، همراه گروهی از جانبازان قزلباش، از طریق تبریز به درگزین گریخت. سلطانسلیم که گریز وی را حیلهای جنگی برای به دام انداختن قوای عثمانی پنداشته بود، سپاه خود را از تعقیب وی و غارت باز داشت و عثمانیها تنها پس از فرا رسیدن شب، به غارت و ضبط اموال و اسباب برجا مانده اردوی صفوی پرداختند.
محمد علی رنجبر در مقالهای علت شکست شاه اسماعیل در چالدران را اینطور عنوان میکند:« نبرد دولت نوپای صفوی با عثمانی و شکست شاه اسماعیل از سلطان سلیم اول تأثیری عمیق در ایران نهاد.اخبار این نبرد که رویارویی دو قدرت بزرگ آن روز جهان بود در کشورهای اروپایی نیز بازتاب داشت. به ویژه در ایتالیا که دولت شهرهای آن ایران را سدی محکم در برابر عثمانی قلمداد میکردند. روایت ایتالیایی جنگ چالدران نشان میدهد علت اصلی ناکامی شاه اسماعیل علاوه بر استفاده سپاه عثمانی از توپخانه و خروج نابهنگام وی از صحنه نبرد به علت زخمیشدن بود.»
در خصوص آمار تلفات نیز در کتاب جهانگشای خاقان عنوان شده است: «در مورد تلفات جنگ چالدران اطلاع دقیقی در دست نیست. در اکثر منابع ایرانی، رقم تلفات طرفین جنگ پنج هزار نفر ضبط شده است، شامل سه هزار نفر عثمانی و دو هزار قزلباش.»
با پیروزی عثمانیان در نبرد چالدران، بخشی از آناطولی شرقی که در تصرف دولت صفوی بود و نیز امیرنشین ذوالقدر، به قلمرو عثمانی ضمیمه و دیار بکر نیز از دست صفویان خارج شد. پس از چالدران، ایرانیان در قبال دولت عثمانی موضع دفاعی گرفتند و تا هنگام سلطنت شاهعباس اول (حکومت: 996ـ 1038) وضع به همین صورت باقی ماند. ضربهای که در چالدران بر شاهاسماعیل وارد آمد، تأثیر عمیقی بر وی گذاشت، چنان که تا پایان حیاتش از دخالت جدّی در اداره امور حکومتی کناره گرفت و در هیچ جنگی شرکت نکرد.
نویدی شیرازی پیرامون جنگ چالدران نوشته است: « تأثیر این شکست بر پادشاه جوان چندان بود که گویند بقیه عمر کسی وی را خندان ندید و بفرمود تمام علمهای سپاه را سیاه کنند و بر آن کلمه « القصاص» بنویسند و نام یکی از پنج پسر خود را القاص نهاد.»
این نبرد نابرابر آن هم به واسطه احساس تهدیدی که از سوی شاه اسماعیل صفوی میشد وجه عثمانی در تاریخ را خدشهدار کرد. امروز محوطه بقعه شیخ صفی الدین اردبیلی مزار شهدای جنگ چالدران است. جنگی که با وجود فتنهها به دنبال حفظ هویت ملی و برافراشتن بیرق اسلام بود.
معاون صنایع دستی اداره کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی استان اردبیل در خصوص محوطه شهیدگاه تصریح کرد: شهدای دو واقعه مهم تاریخی در این منطقه دفن شدهاند. بخشی شهدای جنگ شیروان است که سنگ قبر آنها به رنگ سیاه است.
به گفته دلاور قوام این جنگ در دفاع از اولین نحله تشکیل حکومت شیعی بین شیخ حیدر پدر شاه اسماعیل و شیروان شاهیان درگرفت که منجر به شهادت شیخ حیدر و یاران او شد.
وی افزود: در ادامه در جنگ چالدران که بین شاه اسماعیل و سلطان سلیم عثمانی شکل گرفته بود تلفات جنگ قابل توجه بود و فقط پیکر 400 تن از سرداران جنگ چالدران را در پوست شتر قرار داده و به شیوهای شبیه به مومیایی به شهیدگاه در جنب بقعه شیخ صفیالدین اردبیلی انتقال داده و دفن کردند.
وی با اشاره به اینکه سنگ قبر شهدای جنگ چالدران مرمر سفید رنگ است، ادامه داد: این جنگ نابرابر بود و در منابع تاریخی تعداد سپاهیان صفوی 20 هزار نفر و در مقابل تعداد سپاهیان عثمانی تا 120 هزار نفر نقل شده است.از سویی سپاه عثمانی به سلاح گرم و توپخانه نیز مجهز بود.
به گفته معاون صنایع دستی اداره کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی استان اردبیل تمامی منابع داخلی و خارجی به رشادت صفویان در این جنگ اذعان کردهاند اما سرانجام آن شکست برای شاه اسماعیل بود.
وی شهیدگاه را مفهوم شهادت طلبی اردبیلیها و پاسداشت این اصل از 500 سال قبل دانست و افزود: در ادبیات عرفانی ما نیز به اهمیت این منطقه تاکید شده است.
مدیر مجموعه جهانی بقعه شیخ صفی الدین اردبیلی نیز شهیدگاه را محل دفن شهدای جنگ چالدران عنوان کرد و گفت: نفوذ صفویان به آناتولی موجب شد تا حاکم عثمانی به فکر جنگ با ایران و شاه اسماعیل بیفتد و به همین دلیل جنگ چالدران اتفاق افتاد.
فردین عینی تصریح کرد: هرچند در ابتدای این جنگ رشادتهای صفویان آنها را به سمت پیروزی برد اما در نهایت شکست خوردند و امروز شهیدگاه مدفن شهدای چالدران است.
وی اضافه کرد: در عین حال که پیکر تعدادی از سرداران این جنگ جهت دفن به این منطقه انتقال یافته است، از 50 سال قبل برخی چهرههای سرشناس اردبیل نیز در این منطقه به خاک سپرده شدهاند.
سنگ قبر شهدایی که حاضر به دفاع از وطن و عقیده خود حتی در جنگی نابرابر شدند به کلام وحی، حدیث و شعر زینت یافته است:
«بر سر تربت ما چون گذری، فاتحه خوان
به دعا روح مرا شاد کن، آنگاه گذر»
گزارش: ونوس بهنود_ نسیمدانشور
انتهای پیام/
در صورت تمایل به مشاهده اخبار استانها پیشنهاد داریم از طبقه بندی استانی هاب خبری وبانگاه بازدید نمایید .
منبع | خبرگزاری تسنیم |