خاطره خنده تمامنشدنی دو رزمنده کنار مین در آستانه انفجار + فیلم
وقتی فهمیدیم دوربین دید در شب را جا گذاشتیم، مجبور شدیم برگردیم، وارد معبری شدیم و پای من روی مین والمر رفت. تا خنثی کردن مین چارهای جز خندیدن نداشتیم. طوری که صدای خندهمان تا ۷۰۰ متر دورتر به نیروهای خودی هم رسیده بود. |
وبانگاه به نقل از خبرگزاری تسنیم:
خاطره خنده تمامنشدنی دو رزمنده کنار مین در آستانه انفجار + فیلم
حسین رفیعی در گفتوگوی اختصاصی با خبرنگار تسنیم در همدان از خاطره خود در حین عملیات شناسایی گفت: برای شناسایی وارد منطقه سرپل ذهاب شده بودیم و طبق روال برای شناسایی دشمن راهی شدیم البته این شناساییها داستان مفصلی دارد ولی ما به صورت خلاصه وار برای مردم نقل می کنیم. شبی در غاری زیر پای دشمن رفته و مخفی شدیم در غار دو الی سه گردان میتوانستند خود را جا دهند و تا عصر یا شب هنگام فردای آن روز در آنجا میماندیم و سپس به طرف دشمن میرفتیم.
یکی از آن شبها به اتفاق آقای علیرضا مفرد از بچههای جانباز اعصاب و روان که حال وخیمی دارد عبور کرده و زیر پای عراقیها رفتیم سه نفر از بچه ها تقی خسروی از رزن، علی احمدی و سعید تابلویی همراه بودند که با هم از میدان مین عبور کردیم.
این سه نفر 700 متر عقب تر در شیاری ماندند وقتی آمدیم دوربین دید در شب را کار بگذاریم دیدیم مشکلی هست وقتی فهمیدیم دوربین دید در شب ما خراب شده مجبور به بازگشت شدیم و وقتی بر می گشتیم علیرضا گفت میدان مین تمام شده و من گفتم تمام نشده و بعد من قبول کردم و پایم را روی تله مین والمر که خشن ترین نوع مین ضد نفربر است و چاشنی اشتعالی دارد ضمن اینکه 1700 ساچمه مکعبی دارد گذاشتم.
پای من دو وجب با مین فاصله داشت و اگر پا به تله بخورد و یا پا را روی شاخک ها برود و اگر سه الی چهار کیلو وزن بر این نوع از مین وارد شود فعال شده و عمل میکند.
پای من تله را نگه داشته بود تا اینکه علیرضا زد زیر تله دستم را روی سینه علیرضا گذاشتم و گفتم تکان نخور مین والمر و شیری رنگی در این سیاهی شب اینجاست و به لهجه نهاوندی خود گفت “کٌره کو” بعد که زد زیر تله دوباره با لهجه گفت “کٌره راست میگی”. در این حالت سمت چپ، راست و پشت سرمان عراقیها بودند.
پنج شب قبل تر “هانی تکلو” 200 متر پایین تر از این قسمت روی مین رفت و به شهادت رسید که وی با محمد حجازی که خود اهل فاو بود و مادرش همدانی بود به عملیات رفته بود، به همین نیت، قبل از حرکت از تویوتا یک پتو برداشتم تا هانی را که شهید شده بود با پتو به عنوان برانکارد بیاوریم.
در این شرایط ما هر دو با قهقهه به هم می خندیدیم و مین هر لحظه امکان قیچی و انفجار داشت طوری که صدای حنده مان تا 700 متر دورتر به نیروهای خودی هم رسیده بود و در جایی که رهبری در مورد شهید چیت سازیان گفت کسی می تواند از سیم خاردارهای دشمن عبور کند که از سیم خاردارهای نفس خود عبور کند.
پایمان را آرام برداشتیم و از مابقی میدان مین عبور کردیم. وقتی به 700 متر آن طرف تر عقب تر رسیدیم نیروهای خودی گفتند چه اتفاقی افتاده بود صدای خنده تان می آمد گفتیم هر دو روی مین والمر افتاده بودیم و با آرامش می خندیدیم.
.
انتهای پیام/
در صورت تمایل به مشاهده اخبار استانها پیشنهاد داریم از طبقه بندی استانی هاب خبری وبانگاه بازدید نمایید .
منبع | خبرگزاری تسنیم |