Get News Fast

 

روایتی غم‌انگیز از سرنوشت پدران و مادران سالمندان سنندج+فیلم

پدران و مادرانی در سرای سالمندان سنندج به دور از خانواده و در غربت به سر می‌برند که وضعیت زندگی و سرنوشت آنان هر کدام صد قصه و حکایت دارد.

وبانگاه به نقل از خبرگزاری تسنیم:

روایتی غم‌انگیز از سرنوشت پدران و مادران سالمندان سنندج+فیلم

به گزارش وبانگاه به نقل از خبرگزاری تسنیم از سنندج، زندگی گلدانی‌ است چهار فصلش همه سبز، اما گاهی اوقات فصل آخر که تجربه‌ای ناخواسته است و افراد بدون هیچ‌ گونه تمایلی ناگزیر از استقبال آن، برای برخی تلخ سپری می‌شود، البته این تجربه همیشه تلخ و مملو از غم نیست، اما سکوت بیشتر مردان و زنان در سن کهنسالی و دوران سالمندی، بسیار پر معنا و سرشار از ناگفته‌ها است.

بیشتر آنان معتقدند که سکوتشان از رضایت نیستف اما می‌گویند که دلشان اهل شکایت نیست، این قصه تلخ پدران و مادرانی است که در خانه سالمندان سنندج ناگزیر زندگی می‌کنند، در این روزهای عید نوروز سری به خانه سالمندان سنندج زدیم تا جویای حال عزیزانی بشویم که به فراموشی سپرده شده‌اند؛ پدران و مادران عزیزی که دیروز همه چیز خود را برای فرزندانشان فدا کردند تا امروز عصای دست آن‌ها باشند، اما در این دوران پیری نامهربانی و ناملایمت سهم‌ زندگی‌شان شده است، کسانی که همانند من و شما امیدها و آرزوهایی داشتند.

در این دیدار یک ساعته که با پدران و ماردان داشتیم، صحنه‌هایی تلخ از چهره غم‌انگیز و چشم‌انتظار و البته عبرت‌آموز هر کدام از پدران و مادران در سرای سالمندان دیدیم که دل هر آدمی را به درد می‌آورد،؛ از پدری که گفت پسرم من را از خانه بیرون کرده و گفته دیگر شما پیر شدی و وجودتان در خانه برایمان شرم‌‌آور است تا مادری که گفت چهار سال پسر و دخترم سری به من نزده‌اند و هر لحظه منتظر دیدن و شنیدن صدایشان هستم و با این وجود همیشه برایشان دعای خیر می‌کنم که سلامت باشند.

یا بودند پدرانی که علی‌رغم اینکه از خانواده خود دور شده‌اند، اما از حضور و نحوه خدمات‌دهی در سرای سالمندان ابراز رضایت داشتند و می‌گفتند دوست نداریم از اینجا برویم، چرا که بیشتر از فرزندانمان در خوراک و نظافت به ما رسیدگی می‌کنند. یکی دیگر از مادران که آلزایمر داشت به ما گفت من را هم با خودتان ببرید الان فرزندانم دنبال من می‌گردند و نگران شده‌اند، اما غافل از اینکه شب گذشته پسر نامهربانش او را به سالمندان برده بود! یا یکی دیگر از مادران که تلفنی با برادرش حرف زد و چشمانش پر از اشک شد و عید را به او تبریک گفت. یا روایت تلخ دیگری از یکی از پدران که بازنشسته و حقوق خود را به بهزیستی و صرف هزینه‌های خود کرده بود که به گفته پرسنل آنجا هر روز دخترش پیام صوتی می‌فرستد که پدرم را از سالمندان بیرون کند، چون او حقوقش را ما نداده است و صدها روایت‌ها و صحنه‌های تلخ و دردآور دیگر.

قلم و وضعیت روحی از آنچه که امروز در سرای سالمندان بر ما گذشت، دیگر بیشتر از این یاری نوشتن نکرد، آنچه که می‌بینید روایتی تلخ از وضعیت این‌روزهای سالمندان سنندج است که در این ایام تعطیلات به دور از خانواده و غربت به سر می‌برند، باشد که نکند جوانان دیگری در نحوه برخورد با پدران و مادرانشان دچار غلفت و خطا شوند.

.

انتهای پیام/481/

در صورت تمایل به مشاهده اخبار استان‌ها پیشنهاد داریم از طبقه بندی استانی هاب خبری وبانگاه بازدید نمایید .

© خبرگزاری تسنیم
ارسال از وردپرس به شبکه های اجتماعی ایرانی
ارسال از وردپرس به شبکه های اجتماعی ایرانی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

7 + بیست =

دکمه بازگشت به بالا