چرا سران تشکیلات خودگردان از «طوفان الاقصی» خشمگین هستند؟
چرا سران تشکیلات خودگردان از «طوفان الاقصی» خشمگین هستند؟
به گزارش وبانگاه به نقل از خبرگزاری مهر، شبکه خبری الجزیره در مجموعهای از مقالات خود به بررسی نقش تشکیلات خودگردان فلسطین در روند ۶ ماهه جنگ پس از عملیات طوفان الاقصی پرداخت و نوشت که موضوع فلسطین امروز در مرحلهای سرنوشتساز قرار دارد.
آمریکاییها اعلام کردهاند که نیازمند تشکیلات خودگردان به روز شده هستند. در همین رابطه محمد اشتیه نخستوزیر سابق تشکیلات خودگردان اعلام کرد که تشکیلاتی که اسراییلیها و متحدان آن میخواهند، تشکیلات ما نیست. وی در عین حال پس از اعلام این موضوع استعفای خود را به محمود عباس رییس تشکیلات خودگردان تقدیم کرد، چرا به بنا به نقل قول وی «مرحله آینده و چالشهای آن نیازمند ساختار حکومتی و سیاسی جدیدی است که اوضاع جدید در نوار غزه را مدنظر قرار دهد.»
به این ترتیب تشکیلات خودگردان سیگنالهای موافقت خود را با نوآوری آمریکایی- اروپایی در درون خود اعلام کرد تا بتوانند در آنچه طرح غرب برای روز پس از جنگ معرفی شده، نقشی داشته باشند. در این مجموعه تلاش خواهیم کرد مقالاتی که در رابطه با اقدامات مثبت و منفی تشکیلات خودگردان در روند جنگ غزه انجام داده را بررسی کنیم؛
بعد از آغاز عملیات طوفان الاقصی در هفتم اکتبر سال گذشته، سوالها در خصوص نقش تشکیلات خودگردان فلسطین و حضور آن در عرصه فلسطین تشدید شد. این ابهام در شرایطی بود که پیش از این عملیات نیز آخرین میخها بر تابوت این تشکیلات زده شده بود و حاکمیت آن یک حاکمیت واقعی نبود و بیشتر شبیه شهرداری وابسته به اسراییل در منطقه بزرگی به نام کرانه باختری عمل میکرد و تنها نقش امنیتی آن برای حفاظت از امنیت اسراییل و شهرکهای صهیونیست نشین آن مد نظر بود.
هنوز دو ماه از آغاز طوفان الاقصی نگذشته بود که تشکیلات خودگردان از پروژه سیاسی خود در این رابطه خبر داد و برخی شخصیتهای آن نظیر حسین الشیخ و محمد اشتیه و جبریل الرجوب این پروژه را تشریح کردند. این در حالی بود که محمود عباس حتی یک بار نیز در این رابطه سخنی مطرح نکرد.
محمود عباس از زمان روی کار آمدن خود در این تشکیلات در سال ۲۰۰۵ با تحت کنترل گرفتن نیروهای امنیتی فلسطین ریاست جنبش فتح و جنبش آزادیبخش فلسطین را نیز در اختیار گرفت تا بیشترین قدرت را در این عرصه داشته باشد. با وجود گمانهزنیهایی که در خصوص جانشین احتمالی محمود عباس مطرح میشود، به نظر میرسد هیچ موقعیت مردمی و انتخاباتی در این گمانهزنی ها مطرح نباشد، این حقی است که محمود عباس ۲۰ سال از ملت فلسطین منع کرده و حاکمیت مطلق خود را بدون انتخابات دنبال کرده است.
سناریوهای رقابت در تشکیلات خودگردان برای جانشینی ابومازن
با وجود سن بالای محمود عباس و اظهار نظرهایی که در زمینه اوضاع جسمانی وی وجود دارد و حضور علنی وی در دیدارها و کنفرانسها، مراکز مطالعاتی توجه ویژهای به بررسی اوضاع پس از محمود عباس دارند. گروه بحرانهای بینالمللی که یک سازمان بینالمللی در بروکسل است، در فوریه ۲۰۲۳ گزارشی تحت عنوان «معرکه جانشینی عباس» را مطرح کرده و به سه سناریو در این زمینه پرداخته و مینویسد که این درگیری احتمالاً در بدترین حالتها به فروپاشی کامل تشکیلات خودگردان منجر شود.
بر اساس این گزارش، سناریوی اول شامل برگزاری انتخابات ریاستی بر اساس مبانی قانونی است که گرچه بهترین سناریو به شمار میرود، اما از کمترین احتمال برخوردار است، چرا که هیچ افقی برای برگزاری چنین انتخاباتی نه در زمینه اوضاع داخلی جنبش فتح و نه در مورد توافق با حماس و دیگر گروههای فلسطینی وجود ندارد و ابومازن به صورت یک طرفه مذاکرات در این رابطه را متوقف و لغو کرد.
سناریوی دوم این است که عباس جانشین انتصابی برای خود تعیین کند یا این ماموریت را به جنبش فتح بسپارد که این روند میتواند ثبات نسبی را در مرحله انتقالی مهیا کند. راهکارهای این سناریو میتواند شامل ایجاد پست معاونت رئیس تشکیلات خودگردان یا انتخاب شخصیتی از درون دادگاه قانون اساسی یا جنبش فتح برای تصدی این سمت باشد.
سناریوی سوم، ایجاد هرج و مرج در کرانه باختری و گسترش درگیریهای خونین بین بخشهای مختلف تشکیلات خودگردان و جنبش فتح است که میتواند باعث شود هر کدام از شخصیتهای فتح با تعدادی از عناصر مسلح، بخشی از کرانه باختری را در اختیار بگیرند. این روند در نهایت منجر به بحران سیاسی و امنیتی گسترده و فروپاشی تشکیلات خودگردان خواهد شد.
قدرت مطلق؛ عامل عدم وجود جانشین برای عباس
گفتیم که محمود عباس با در اختیار گرفتن اهرمهای سه گانه قدرت، شانس رقبای خود برای جانشینی اش را به شدت کاهش داد و با وجود اینکه جنبش فتح کنگرههای خود را طی سالهای ۲۰۰۹ و ۲۰۱۶ برگزار کرد و تعدادی از شخصیتهای ارشد جنبش را به صفوف اول انتقال داد، اما نتوانست رقیبی قابل توجه برای او دست و پا کند.
غیث العمری مشاور سابق محمود عباس در گفتگو با شبکه فرانسه ۲۴ میگوید که عباس و اشخاص نزدیک به وی وجهه و حاکمیت هر فردی که در عرصه فلسطین به قدرتی نسبی میرسد را تخریب میکردند. عباس خود یکی از ۳ گزینه جانشینی یاسر عرفات رئیس سابق تشکیلات خودگردان بود، اما الان هیچ گزینه واقعی برای جانشینی او وجود ندارد. او طی سالهای اخیر محمد دحلان را از جنبش فتح و کمیته مرکزی جدا کرد و همین کار را با ناصر القدوه خواهرزاده یاسر عرفات و نماینده سابق فلسطین در سازمان ملل نیز انجام داد و در مارس ۲۰۲۱ او را نیز از بدنه جنبش فتح جدا کرد. او تلاش داشت کاندیداهایی مستقل از جنبش فتح را برای شرکت در انتخابات مجلس قانونگذاری که قرار بود در همان سال برگزار شود، تعیین کند. البته عباس برگزاری این انتخابات را نیز لغو کرد.
توفیق الطیراوی یکی دیگر از افراد عزل شده توسط عباس بود. وی در آگوست ۲۰۲۳ نیز ۱۲ استاندار کرانه باختری و نوار غزه را عزل کرد که گفته میشود این کار برای جلوگیری از گسترش نفوذ جبریل الرجوب و توفیق الطیراوی صورت گرفت.
در حال حاضر حسین الشیخ دبیر جنبش آزادیبخش فلسطین و وزیر امور مدنی و همچنین ماجد فرح رئیس سرویس اطلاعات عمومی شکیلات خودگردان نزدیکترین افراد به محمود عباس به شمار میروند و حاکمیت وی بر تصمیم سازی تشکیلات را تضمین میکنند. آنها همواره در سفرهای خارجی و نشستهای داخلی همراه عباس هستند. از این دو نفر به عنوان مهمترین جانشینهای احتمالی محمود عباس یاد میشود. علاوه بر اینها برخی چهرههای مطرح دیگر نظیر جبریل الرجوب، مروان البرغوثی، محمد دحلان، محمد اشتیه و محمود العالول نیز همچنان در این عرصه مطرح هستند.
طرح جانشینی محمود عباس و بن بست طوفان الاقصی
در سایه تلاشهای گستردهای که حسین الشیخ برای جانشینی محمود عباس و معاونت او انجام میداد، در آگوست سال ۲۰۲۳ اعلام شد که هشتمین کنگره جنبش آزادیبخش در تاریخ ۱۷ دسامبر ۲۰۲۳ برگزار خواهد شد.
روزنامه الاخبار لبنان در آن زمان اعلام کرد که حسین الشیخ تلاش گستردهای برای جلب حمایت گروههای مختلف برای خود انجام داده و میخواهد موافقت منطقهای برای گرفتن جانشینی فرماندهی جنبش فتح از محمود العالول را دنبال کرده و ماجد فرج را به کمیته مرکزی جنبش فتح برساند.
وی در این رابطه مذاکراتی را با مسوولان رژیم صهیونیستی و دولت اردن انجام داد تا خود را به عنوان تواناترین شخص برای کنترل اوضاع امنیتی و سیاسی کرانه باختری نشان دهد. او طی دو ماه، سه دیدار با بندر السدیری سفیر غیر مقیم عربستان سعودی در تشکیلات خودگردان داشت تا وی را در جریان تلاشهای تشکیلات خودگردان برای ایجاد آرامش در کرانه باختری قرار داده و حمایت خود از پروژه عادیسازی روابط عربستان با رژیم اسراییل را اعلام کند.
وی تلاش داشت در روند برگزاری هشتمین کنگره جنبش فتح دو گام اساسی را دنبال کند. اول اینکه رقبای خود در داخل جنبش فتح را تضعیف کرده و از نفوذ آنها بکاهد. او در این رابطه دهها تن از استانداران و سفرا و وزرای کابینه اشتیه را که از نزدیکان جبریل الرجوب و محمود العالول بودند، عزل کرده و افرادی نزدیک به خود را در این پستها قرار داد.
تلاش دوم وی این بود که پرونده اقدامات لجستیک برای برپایی هشتمین کنگره را شخصاً در اختیار بگیرد تا از طریق مناسبات خود با رژیم صهیونیستی امنیت این کنگره را تأمین کند و اختیارات لازم برای تصمیمگیری های مهم را به این کنگره بدهد و همچنین اشخاص مورد نظر خود را به این کنگره دعوت کند. او تلاش داشت در این دوره افرادی نظیر مروان البرغوثی که در اسارت رژم صهیونیستی بودند را از کمیته مرکزی اخراج کند.
با این وجود آغاز عملیات هفتم اکتبر تمامی این تلاشها را ناکام گذاشت و برگزاری این کنگره را متوقف کرد تا نتایج نهایی عملیات طوفان الاقصی مشخص شود.
جانشین محمود عباس در انتظار نتایج جنگ غزه
به این ترتیب مشخص است که روند تحولات قبل از هفتم اکتبر هرگز مانند بعد از آن نخواهد بود. در حالی که اشغالگران و آمریکاییها تصور میکردند جبهه غزه را به کلی از کار انداخته و آنها را به تامین مجوز کار و بهبود اوضاع اقتصادی و معیشتی مشغول کردهاند و میتوانند فراغ بال لازم برای انتخاب گزینه مناسب برای جانشینی محمود عباس را داشته باشند، عملیات طوفان الاقصی همه محاسبات دشمن را به هم ریخته و این سوال منطقی را ایجاد کرد که تکلیف جانشین عباس بعد از جنگ غزه چگونه خواهد بود؟
تاکنون هیچ پایانی در افق جنگ در غزه دیده نمیشود و گزینههای آمریکایی و اسراییلی و منطقهای که در مورد این جنگ و شرایط بعد از آن مطرح کردهاند، ناکارآمدی خود را نشان داده است. آمریکا و اسراییل قبل از این جنگ به فکر بررسی گزینههایی بودند که تا بیشترین حد امکان تعامل با شرایط و ویژگیهای مورد نظر آمریکا و اسراییل در تشکیلات خودگردان را داشته باشد و به بهترین نحو این تشکیلات را به یک مدیریت شهری نزدیک کند که کاملاً زیر نظر اشغالگران فعالیت میکند. آنها تلاش میکردند هیچ اهمیتی به وجود وزنههایی نظیر حماس و جهاد اسلامی ندهند، اما با عملیات طوفان الاقصی روند تحولات تغییر کرد و بررسی اوضاع بعد از جنگ به مهمترین بحث تبدیل شد و آمریکا و اسراییل به دنبال اجرای گزینههایی برآمدند که دست کم تا الان ناکارآمدی و غیر واقعی بودن خود را نشان داده و هیچ وضوحی در ابعاد آن دیده نمیشود. حماس همچنان در عرصه میدانی و مدیریتی غزه حضور دارد و با تمامی وزنه نظامی خود در برابر شدیدترین موج حملات نظامی در تاریخ منطقه مقاومت میکند.
بن بست آمریکایی- صهیونیستی در نتیجه طوفان الاقصی
در این شرایط به نظر میرسد تشکیلات خودگردان و رییس آن و جریانهای مختلف متخاصم در این تشکیلات کاملاً به حاشیه رفتهاند و هیچ کس به آنها اهمیتی نمیدهد. اما در طرف دیگر در صورتی که حماس بتواند از جنگ غزه موفق خارج شود، موقعیت سیاسی و نظامی خود را به منطقه تحمیل خواهد کرد و اوضاع منطقه و توافقها و برنامههای آن را تغییر خواهد داد و به بزرگترین جریان و قدرت در عرصه فلسطین تبدیل خواهد شد که هرگز نادیده گرفتن آن امکانپذیر نیست.
آمریکا و اسراییل که قبل از طوفان الاقصی به دنبال بهترین گزینه برای جانشینی عباس بودند، الان گزینههای سختی را بررسی میکنند و واقعاً نمیدانند که آیا باید یک شخصیت تکنوکرات و غیرنظامی مورد قبول جامعه جهانی را برای ریاست تشکیلات خودگردان بپذیرند یا یک شخصیت امنیتی برای کنترل اوضاع امنیتی کرانه باختری را قبول کنند تا قادر به سرکوب اعتراضات احتمالی باشد؟ یا اینکه به دنبال یک شخصیت مردمی باشند که بتواند توافق داخلی در فلسطین ایجاد کند.
گروه خبری: 2346 |
© | خبرگزاری مهر |