Get News Fast

 

حال‌و‌هوای خانه شهید دریانوش؛ خلبان حادثه سقوط بالگرد

امروز حال و هوای کوچه و خیابان‌های اصفهان مثل روزهای دیگر نیست؛ غریب است و همراه با حزنی سنگین. خبر شهادت رئیس جمهور و هیئت همراه سنگین و شوک‌برانگیز است و این حزن در خانه شهید محسن دریانوش؛ خلبان همراه رئیس‌جمهور در نجف آباد سنگین‌تر است…

وبانگاه به نقل از خبرگزاری تسنیم:

حال‌و‌هوای خانه شهید دریانوش؛ خلبان حادثه سقوط بالگرد

به گزارش وبانگاه به نقل از خبرگزاری تسنیم از اصفهان، امروز حال و هوای کوچه و خیابان‌های اصفهان مثل روزهای دیگر نیست؛ غریب است و همراه با حزنی سنگین. خبر شهادت رئیس جمهور و هیئت همراه آنچنان سنگین و شوک‌برانگیز است که مردم حتی با یکدیگر سخن هم نمی‌گویند و سکوت تنها راه ارتباطی چشم‌ها با یکدیگر است.

اصفهانی‌ها شهید هم داده‌اند؛ شهدایی در رکاب دولت خدمتگزار مثل شهید محسن دریانوش؛ شهید خلبانی که طبق گفته مادر و خواهرش عاشق پرواز بود و آخر هم برای همیشه پرید و رفت.

امروز برای دیدار با خانواده شهید دریانوش راهی شهر شهیدپرور نجف‌آباد شدیم؛ شهری که نام و آوازه بسیاری از شهدای نام‌آشنای کشور از آن به گوش‌ها رسیده است.

به کوچه 12 یکی از بلوارهای اصلی این شهر که می‌رسیم، سنگینی داغدار بودن این کوچه را به خوبی حس می‌کنیم؛ گرد غم در هوا پاشیده‌اند… به درب خانه می‌رسیم تفت‌ها و بنرهای عرض تسلیت را در ورودی خانه می‌بینیم. تعدادی از مجاوران و اطرافیان شهید برای عرض تسلیت در محل ورودی ایستاده‌اند و مهمانان و میزبانان حادثه را به یکدیگر تسلیت می‌گویند؛ زیرا شهدا فرزند ملت‌اند.

فرزندم هدیه خدا بود؛ به اسلام هدیه دادم

با ورود به منزل به سراغ پدر شهید می‌رویم، دست‌هایش می‌لرزد همچون دلش که  از دیروز بی‌تاب و بی‌قرار است. چشم‌هایش در دریای اشک پنهان شده و اندوه چهره‌اش را فشرده است، با این حال برای بیان رشادت‌ها و محاسن فرزندش مقابل دوربین خبرگزاری تسنیم اصفهان می‌نشیند. با دلی غمگین، چشمانی اشک‌بار و دلتنگی فراوان و آرام آرام از فرزندش می‌گوید: پسرم هدیه خداوند بود و من او را به اسلام و نظام هدیه دادم.

مختار دریانوش؛ پدر شهید دریانوش درباره زمان آخرین ارتباط با فرزند شهیدش پیش از این حادثه نیز گفت: آخرین بار 3 روز پیش از شهادت با او تماس داشتیم که اعلام کرد برای ماموریتی به تبریز خواهد رفت؛ روز جمعه ظهر با او تماس گرفتیم اما در دسترس نبود.

وی ادامه داد: احتمال دادیم در پرواز یا در مکانی باشند که آنتن‌دهی وجود ندارد و قطعا با ما تماس خواهد گرفت. عصر یکشنبه به منزل برگشتم و خبر سانحه بالگرد رئیس‌جمهور را از تلویزیون شنیدم، وقتی با خلبانان هلی‌کوپتر دیگر تماس گرفتم فهمیدم که پسرم خلبان بالگرد رئیس‌جمهور بوده، اما هرچه از آن‌ها پرسیدیم چه اتفاقی افتاده، گفتند با آن‌ها ارتباط گرفتیم، مشکل خاصی نبوده و فرود اضطراری داشتند. ما تا صبح پیگیر اخبار بودیم تا اینکه در ابتدا خبر یافتن محل سقوط و دقایقی بعد شهادت همه سرنشینان اعلام شد و ما نیز مطلع شدیم.

پدر شهید دریانوش درباره روحیات فرزند خود گفت: محسن عاشق رهبری بود و به همین دلیل از شیراز با تلاش فراوان و پس از تایید به تهران انتقالی گرفت تا به عشق خود برسد و نزدیک دولت‌مردان و رهبر باشد. پسرم نسبت به خانواده و مردم بسیار مهربان بود و آزارش حتی به مورچه نمی‌رسید و همیشه سعی در کمک به مظلومین داشت. خوبی‌هایش را هیچ وقت فراموش نمی‌کنیم و قابل شمارش نیست.

وی افزود: شاید خواسته او شهادت بود و به آن رسید. من 8 سال در جنگ تحمیلی شرکت کردم و شهید نشدم، اما شهادت قسمت پسرم بود و نصیب او شد. همیشه می‌گفت کار ما سخت است و معلوم نیست که آیا همیشه از پرواز به سلامت برگردیم و این‌بار او واقعا برنگشت.

دریانوش با بیان اینکه چندین بار از او خواستیم به اصفهان بیاید و نزدیک ما باشد اما همیشه می‌گفت از شیراز به تهران آمدم تا اینجا نزدیک رهبر باشم و خدمت کنم، گفت: من خیلی از شهدای دفاع مقدس را به چشم دیدم، آن‌ها و شهدای مدافع حرم همه مانند برادران و فرزندان من هستند و افتخارم این است که پسرم هدیه خداوند به من بود و من هم او را به رهبر و اسلام هدیه کردم.

پدر شهید دریانوش در پاسخ به سوالی مبنی بر این که اگر روح او در خانه باشد به او چه می‌گویید، گفت: چه دارم که به پسرم بگویم، همیشه چشم به راهش بودم و هر زمان مرخصی داشت حتما برای چند دقیقه و یک روز هم می‌توانست به ما سر می‌زد.

وی تصریح کرد: برای خانواده‌هایی که مانند من فرزندانشان را در حوادثی چون جنگ و حمله ناجوانمردانه ناو آمریکایی به هواپیمای ایرانی و اتفاقات این‌چنین از دست دادند، طلب صبر می‌کنم و می‌دانم که برای آنان سخت است. فرزندان آن‌ها مانند فرزندان من، مادرانشان خواهر من و پدرانشان برداران من هستند. از خانواده شهدا می‌خواهم پیرو خط نظام و دین و رهبری باشند و همانگونه که شهدا در وصایا به ما تکلیف کرده‌اند حامی انقلابمان باشند.

پدر شهید دریانوش درباره بهترین خاطرات از فرزند شهیدش نیز گفت: هر لحظه حضور او برای ما خاطره بود، شیرین‌ترین خاطره‌ای که از پسرم دارم مربوط به سفر رئیس مجلس به شهرستان فریدن است که پس از اتمام برنامه در آن شهر از او می‌خواهد به روستای زادگاهش بروند و با قبول این درخواست، آقای قالیباف را به روستایی که در آن به دنیا آمده، برد و مردم با ایشان دیدار کردند و مشکلات را گفتند، این کار باعث شد مردم تا مدت‌ها از من برای اقدام پسرم تشکر کنند و او را مورد تمجید قرار دهند.

تحمل این داغ سخت است

به سراغ مادر شهید می‌رویم؛ چشمانش پر از اشک است و دستانش می‌لرزد. دو ماهی می‌شود که فرزند شهیدش را ندیده است … در ابتدا می‌گوید نمی‌دانم چه بگویم حالم خوب نیست …باور نمی‌کنم که محسن دیگر نیست…

مادر خلبان شهید محسن دریانوش درباره شهادت پسرش در سانحه سقوط بالگرد حامل رئیس‌جمهور و همراهان ایشان گفت: پسرم با سربلندی و افتخارآمیز شهید شد. همیشه به خدمت در راه نظام افتخار می‌کرد.

وی افزود: محسن همیشه پیگیر حال سربازانش بود و هر اتفاقی برای آن‌ها می‌افتاد برای حل مشکلات پیگیری می‌کرد.  او روز جمعه با ما خیلی صحبت و بگوبخند کرد، هر زمان به ماموریتی می‌رفت هنگامی که به محل می‌رسید تماس می‌گرفت، اما این‌بار تماس نگرفت.

مادر شهید با بیان این که تا امروز صبح شهادت او باورمان نمی‌شد، ادامه داد: اصلا باور نمی‌کردیم هلی‌کوپتر سقوط کند. به فرزندم افتخار و شیرم را حلالش می‌کنم. او هر ماه به ما سر می‌زد و آنقدر خوش اخلاق بود که باورمان نیست برای او اتفاقی افتاده باشد، پسرم پشتیبان همیشگی خواهرانش بود.

وی درباره روحیات شهید اینگونه بیان کرد: کاش بودید و می‌دیدید مردمی که به منزل ما آمدند درباره او چه می‌گفتند، می‌خواهید او را بشناسید از مردم و سربازان او در تهران سوال کنید تا شخصیتش را برای شما بازگو کنند. می‌دانم که روح او هم‌اکنون اینجاست، من او را احساس می‌کنم، پسرم دست و دل‌باز و خیلی باوقار بود.

مادر شهید ادامه داد: او قرار بود پس از امتحانات برای خواهرش مراسم عقد بگیرد؛ می‌گفت پدر و مادرم پیر هستند، اما من به خانواده رسیدگی می‌کنم و نمی‌گذارم زندگی سختی داشته باشید‌. هیچ‌کس نمی‌تواند جای او را برای ما بگیرد و بعد از او پشتیبانی نداریم.

وی درباره آخرین دیدار با فرزندش پاسخ داد: آخرین بار دو ماه پیش او را دیدیم و خودم او را بدرقه کردم و قرار بود که مدتی پیش دوباره بیاید اما نتوانست. خیلی دلسوز و مهربان برای ما بود.

خواهر شهید دریانوش هم درباره شهادت او گفت: برادرم همیشه صله رحم انجام می‌داد و همیشه همراه و یاور من بود و همیشه می‌گفت فرزندان تو مانند پسران خودم هستند، او عشق پرواز داشت و بالاخره به آسمان پرواز کرد و پرید و از پیش ما رفت.

انتهای پیام/163

 

© خبرگزاری تسنیم
ارسال از وردپرس به شبکه های اجتماعی ایرانی
ارسال از وردپرس به شبکه های اجتماعی ایرانی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

16 + یازده =

دکمه بازگشت به بالا