Get News Fast

 

اتمام حجت حضرت امام خمینی(ره) با نمایندگان مجلس

نمایندگان اولین دوره مجلس شورای اسلامی در اولین سالگرد تاسیس، به دیدار بنیانگذار جمهوری اسلامی رفتند و حضرت امام خمینی سخنان بسیار مهمی را خطاب به آنان بیان کردند. در همین دیدار بود که امام(ره) این جمله تاریخی را که «بترسید از آن روزی که مردم بفهمند در باطن ذات شما چیست و یک انفجار حاصل بشود. از آن روز بترسید که ممکن است یکی از «ایام الله» ـ خدای نخواسته ـ باز پیدا بشود و آن روز دیگر قضیه این نیست که برگردیم به ۲۲ بهمن. قضیه [این] است که فاتحه همه ما را می‌خوانند»، بیان فرمودند؛ جمله‌ای که در سپهر سیاسی ایران ماندگار شد.

اتمام حجت حضرت امام خمینی(ره) با نمایندگان مجلس

به گزارش وبانگاه به نقل از ایسنا، امروز ششم خرداد چهل و سومین سالگرد اولین دیدار نمایندگان نخستین دوره مجلس شورای اسلامی با بنیانگذار جمهوری اسلامی در سال ۱۳۶۰ است.

این دیدار در اولین سالگرد تاسیس قوه مقننه به رسم و آئینی تبدیل شد که نمایندگان دوره‌های مختلف مجلس در زمان حیات امام امت با ایشان و بعد از رحلت امام (ره) با مقام معظم رهبری داشتند.

دیدار نمایندگان مجلس شورای اسلامی با رهبر انقلاب به حدی اهمیت داشت که در دوران همه‌گیری ویروس کرونا که مقامات بهداشتی کشور هر نوع اجتماع را ممنوع کرده بودند، این دیدار به صورت ویدیو کنفرانس با مقام معظم رهبری برگزار شد.

اتمام حجت امام خمینی (ره) با نمایندگان مجلس

اولین دیدار

در ابتدا قرار بود دیدار نمایندگان مجلس با حضرت امام (ره) به صورت خصوصی و به دور از دوربین‌های تلویزیون و عکاسان خبری برگزار شود اما امام (ره) ترجیح دادند علنی باشد.

آیت‌الله اکبر ‌هاشمی رفسنجانی، رییس اولین دوره مجلس شورای اسلامی در خاطره‌ای از آن دیدار، نوشت: «ساعت ۹ صبح برای ملاقات نمایندگان مجلس با امام، به منزل امام رفتم. به مناسبت سالگرد افتتاح مجلس، این ملاقات انجام می‌گرفت. قرار بود ملاقات خصوصی و در بسته باشد ولی امام ترجیح دادند که باز باشد و مطالب پخش شود و چه خوب شد.

در ابتدای جلسه اول من مقداری صحبت کردم. گزارش از کار و وضع مجلس دادم و از امام برای راهنمایی و تقویت مجلس استمداد کردم. ‌

‌امام، سخنرانی تاریخی مهمی‌ کردند. آنچنان مهم که اهل نظر گفتند «انقلاب جدیدی» است. نسبت به مخالفان، امام آن چنان کوبنده بود که عده‌ای باور نمی‌کردند، پخش می‌شود.

لیبرالها و مخصوصا بنی‌صدر و نهضت آزادی را خوار و ضعیف کردند. به آنها «فضول و غلط کردی» گفتند و تصمیمات مجلس را غیر قابل خدشه دانستند.

ایشان در جایی از سخنان‌شان اینگونه بیان فرمودند: «نمی‌شود از شما پذیرفت که ما قانون را قبول نداریم، غلط می‌کنی قانون را قبول نداری، قانون تو را قبول ندارد.

شماها به بن بست رسیدید… دست بردارید از فضولی‌ها، برای خدا کار کنید».

‌قبل از شروع ملاقات ما، اعضای شورای عالی قضایی، خدمت امام بودند به جز آقای ربانی (شیرازی).

احمد آقا هم بود. من هم در قسمتی از جلسه‌شان رسیدم، بحث بر سر موضع ما با مخالفان و لیبرالها بود، مطالب خوبی گفته شد و تصمیمات خوبی گرفته شد. قرار شد هیأت سه نفری، صریحا تخلفات‌شان را بگویند. دادگاهها هم قویا عمل کنند حتی در مورد تعطیل روزنامه‌های ضدانقلاب. ‌

‌امام گفتند: «مجلس محکم روی موضع قانونیش بماند» و گفتند: «بنی‌صدر به خاطر اطرافیان نابکارش، خودش را حذف می‌کند. »»

اتمام حجت امام خمینی (ره) با نمایندگان مجلس

ریشه

انتخابات اولین دوره مجلس شورای اسلامی در دو مرحله برگزار شد. مرحله اول در ۲۴ اسفند ۱۳۵۸ و مرحله دوم در ۱۹ اردیبهشت ۱۳۵۹ انجام و اولین نشست مجلس در تاریخ ۷ خرداد ۱۳۵۹ برگزار شد.

اکثر نمایندگان این مجلس در دوره ستمشاهی در زندان‌های رژیم پهلوی زندانی بودند.

در این مجلس آیت‌الله اکبر ‌هاشمی رفسنجانی به عنوان رئیس و سید علی‌اکبر پرورش، سید محمد موسوی خوئینی‌ها، حبیب‌الله عسگراولادی، محمد یزدی، سید محمد خامنه‌ای به عنوان نواب رئیس و عضو هیات رئیسه انتخاب شدند.

دیدار نمایندگان اولین دوره مجلس شورای اسلامی با بنیانگذار انقلاب اسلامی چند ساعت طول کشید. امام امت در این دیدار سخنان و تاکیدهای بسیار مهمی خطاب به رئیس، هیات رییسه و نمایندگان مجلس کردند که این سخنان در دهه پنجم انقلاب همچنان برای کارگزاران نظام چراغ هدایت است.

امام خمینی(ره) در این سخنان، حیات و آینده سیاسی همه مسوولان کشور را در گرو «توجه به خواست و رضایت مردم به خصوص مردم مستضعف و زاغه‌نشین دانستند.»

قله سخنان امام (ره)، بخش پایانی کلام‌شان بود. ایشان هشدار دادند: «… این جمهوری را تضعیفش نکنید. بترسید از آن روزی که مردم بفهمند در باطن ذات شما چیست و یک انفجار حاصل بشود. از آن روز بترسید که ممکن است یکی از «ایام الله» ـ خدای نخواسته ـ باز پیدا بشود و آن روز دیگر قضیه این نیست که برگردیم به ۲۲ بهمن. قضیه [این] ‌ است که فاتحه همه ما را می‌خوانند.»

اتمام حجت امام خمینی (ره) با نمایندگان مجلس

مشروح سخنان

«من یک کلمه راجع به مجلس و محیط مجلس عرض دارم و یک کلمه هم راجع به کشور و کسانی که در این کشور مشغول به خدمت هستند. ‌ آن که راجع به مجلس است یک مقدار زیادش را دیشب از تلویزیون آقایان دیدند، که من در سال قبل آن مسائل را گفتم. و باید عرض کنم که مع‌الأسف آن که من می‌خواستم نشده است.

من می‌خواستم که این مجلس یک معلم باشد از برای همۀ کشور و برای مجلس‌های بعد و نسل‌های آینده که کیفیت مشاورۀ وکلا باید این نحو باشد. آن نحوی که در مجالس سابق، و خصوصا این مجالس آخر ۵۰ ساله، آن طور نباشد.

آقایان در یک محیط آرام مسائلی که دارند با آرامش بیان کنند. اختلافاتی که در دیدها دارند، در سلیقه‌ها دارند، اینها را با یک آرامش خاطر بیان کنند و حل و فصل کنند و راجع به مسائل کشور هم که در آنجا می‌آید باز هم با یک محیط آرام. در محیط آرام است که عقلها می‌توانند کار بکنند.

آن روزی که غضب توی کار آمد، عقل کنار می‌رود. قوۀ غضبیه هر وقت به راه افتاد، عاقله را کنار می‌زند، [شخص] از روی بی‌عقلی صحبت می‌کند. قاضی چنانچه در حال غضب باشد، نباید حکم بدهد؛ برای اینکه حکم در حال غضب حکمی است که از منشأ عقلی و شرعی صادر نمی‌شود.

شما مسائلی دارید؛ فرض کنید یک نفر می‌رود و مسائل خودش را می گوید؛ انتقاد هم دارد؛ انتقادات‌ ‌آزاد است، به اندازه‌ای که نخواهند یک کسی را خفیف کنند، یا یک گروهی را خفیف کنند و از صحنه خارج کنند؛ انتقاد برای ساختن، برای اصلاح امور، لازم است؛ هر مجلسی باید این انتقادات را داشته باشد؛ لکن اگر [در] این انتقادات آن که انتقاد می‌کند با آرامش خاطر و با نظر صحیح انتقاد بکند، این که جواب می‌دهد هم اگر با نظر صحیح و بدون اینکه غضب در آن راه داشته باشد جواب بدهد، آن وقت منطق در مقابل منطق است.

و اگر با هیاهو و جار و جنجال بخواهید شما یک مسئله را حل بکنید، و هر کسی در نظر داشته باشد که طرف مقابل خودش را مثل یک دشمن بکوبد، عقلها کنار می‌رود و قوۀ غضبیه، که بدترین قوه‌هاست اگر مهار نشود، در کار می افتد؛ و مسائل را علاوه بر اینکه حل نمی‌کنند، مشکل‌تر می‌کنند. ‌

… مهم در همۀ افراد و خصوصا شما آقایان که در مجلس هستید، و مجلس مبدأ همۀ چیزهایی است که در کشور واقع می‌شود، مهم این است که در مقام بیان مسائل ورد مسائل، انتقاد و تکذیب، به آنجا نرسد که قوۀ عقلیه کنار، و با قوۀ غضبیه انسان وارد میدان بشود. اگر یک کسی هم فرض کنید از زبانش یک مطلبی بر خلاف شما صادر شد، شما بروید و مطلب را منطقی صحبت کنید، با داد و فریاد و ـ خدای نخواسته ـ حرف زشت زدن کار درست نمی‌شود. جز اینکه اگر ـ خدای نخواسته ـ این امور تکرار بشود در مجلس، کم کم ـ هیچ امر فاسدی یکدفعه سراغ آدم نمی آید. شیطان باطنی انسان بسیار استاد است.

و او همچو نیست که ابتدا انسان را به فساد بکشد ـ ابتدا قدم کوچکی را وا می‌دارد که انسان بردارد. این قدم که برداشت، فردایش یک قدم یک قدری بلندتری. انسان را یواش یواش به جهنم می‌فرستند؛ یواش یواش به فساد می‌کشد. همه اینهایی که می‌بینید فاسد شدند این طور نبودند که اینها از اول به این درجه از فساد بودند؛ بلکه کُلُّ مَوْلُودٍ یُولَدُ عَلَی الفِطرَةِ و این طور هم نبودند که یک دفعه جهش کرده باشند از یک مرتبه‌ای به مرتبۀ بالای فساد. این طور هیچ وقت نبوده است. این به تدریج واقع شده است. اینهایی که دیکتاتور شدند این طور نبوده است که از اول دیکتاتور زائیده شده باشند. آنها هم مثل سایر مردم [بودند. ‌] بعد هم وقتی که به مقامی رسیدند این طور نبوده است که از اول دیکتاتوری کرده باشند. لکن قدم به قدم، ذره به ذره، رو به دیکتاتوری رفتند.

هیچ یک از ماها هم تصور نکنیم که مصون از این هستیم که فاسد بشویم. همه در معرض فساد هستیم. همۀ ما دست به گریبان شیطان [هستیم. ‌] و خصوصا شیطان نفس، همه گریبانمان به دست اوست. هیچ کس هم از ابتدا فاسدِ فاسد نبوده است. و هیچ کس هم مأمون نیست از اینکه به فساد و به دام شیطان نیفتد…. اگر فرض کنید در مجلس، یا در جای دیگر، یک روزی گذشته است که در آنجا مسائلی پیش آمده است، شب برود حساب کند ببیند که واقعاً اینکه من امروز گفتم مبدأ این چه بود، مبدأ شیطانی داشت یا مبدأ الهی داشت، اگر محاسبه کند آدم شب از خودش و خودش را در محاسبه قرار بدهد که امروز تو این صحبت را کردی، این مبدأ، مبدأ شیطانی بوده است نه مبدأ انسانی و الهی، ممکن است کم کم دنبال این برود که اصلاح کند. و اگر این کار را نکند و همان رویه را تعقیب بکند، هیچ بعید ندانید که یک نفر زاهد، عابد، مسلمان، همه چیز، یک انسان فاسد شقی از کار درآید. مأمون نیست هیچ کس. 

هشدار امام نسبت به «پشیمانی» مردم

امیدوارم که از این به بعد یک قدری توجه بکنند که این محیط مجلسی که نمایش داده می‌شود در همۀ کشور، و بعضی جاهای دیگر هم، یک طوری نباشد که وقتی این محیط در منظر مردم واقع شد، مردم از اینکه این وکیل را انتخاب کرده‌اند پشیمان بشوند. یک طوری نباشد که از آن راهی که همۀ مردم دنبال آن راه هستند کنار برود. ‌

مجلس باید یک محیطی باشد که با کمال تفاهم و خیرخواهی برای ملت و کشور، مسائل را پیش بیاورند. انتقاد می‌کنند، انتقاد خیرخواهانه باشد. جواب انتقاد می‌دهند، آن هم خیرخواهانه باشد. و منظرۀ مجلس یک منظرۀ صالح باشد، که مردم وقتی که این منظره را دیدند بگویند چه کار خوبی کردیم که یک همچو اشخاص صحیح را در مجلس بردیم. و یک وقت ـ خدای نخواسته ـ طوری نباشد که مردم پشیمان بشوند از ‌رأیی که داده‌اند. ‌

و من تکرار می‌کنم مجلس بالاترین مقام است در این مملکت. مجلس اگر رأی داد و شورای نگهبان هم آن رأی را پذیرفت، هیچ کس حق ندارد یک کلمه راجع به این بگوید.

من نمی‌گویم رأی خودش را نگوید؛ بگوید؛ رأی خودش را بگوید؛ اما اگر بخواهد فساد کند به مردم بگوید که این شورای نگهبان کذا و این مجلس کذا، این فساد است و مفسد است یک همچو آدمی، تحت تعقیب مفسد فی الارض باید قرار بگیرد.

این مجلس ماحصل خون یک جمعیتی است که وفادار به اسلام بودند؛ و این مجلس عصارۀ زحمت‌های طاقت‌فرسای این ملت مسلمان بوده است؛ این مجلس فراهم آمده از «الله اکبر» های مردم است؛ اگر بنا باشد که این مجلس فراهم آمده از «الله اکبر» مردم قدمی برخلاف اسلام بگذارد، این مجلس مجلسی خواهد بود که برخلاف مسیر مسلمین عمل کرده.

با تمام قدرت، بدون اینکه ملاحظه از احدی و از مقامی بشود، مجلس باید مسائل را طرح بکند. و رد و بدل و انتقاد صحیح، بدون جار و جنجال، بدون هیاهو، مسائل را بگویند. کسی که مخالف است مخالفت خودش را بدون هیاهو بگوید. آن که موافق است موافقت خودش را بدون جار و جنجال بگوید. و بعد هم رأی بگیرند. وقتی رأی گرفتند، اگر اکثریت رأی داد و بعد هم برده شد پیش شورای نگهبان و آنها هم صحیح دانستند این رأی را، مخالف اسلام ندانستند و مخالف قانون اساسی ندانستند، اگر بعدها بخواهند شیطنت بکنند، این شیطنتها از مبادی غضب، از مبادی فاسد، بیرون می آید.

باید سرتسلیم به مجلس، یعنی سر تسلیم به اسلام وقتی مخالف اسلام نیست، سر تسلیم به اسلام فرود آورد. روشهای غیر اسلامی را، اگر هم در باطن ـ خدای نخواسته ـ دارند، نباید دیگر اظهار بکنند و نباید اذهان مردم را نسبت به مجلس مشوش کنند. این یک مسئله ای است اساسی، و باید همه توجه داشته باشند. به مجرد اینکه یک مطلبی برخلاف رأی یک نفر است، نباید بگوید مجلس درست نیست. این خودش را اصلاح‌ ‌کند. این خودش درست نیست. نباید بگوید شورای نگهبان درست نیست. این خودش درست نیست. باید خودش را اصلاح بکند. و این گرفتاری هست برای ملت ما و من امیدوارم که مجلس یک مجلس اسلامی، مجلس عبادت باشد؛ نه مجلسی که ـ خدای نخواسته ـ معصیت در آن واقع بشود و به دیگران اهانت کنند؛ به کسی بد بگویند. اینها خلاف اسلام است. و نباید بشود. ‌

و اما مطلبی که به طور کلی می‌خواهم عرض بکنم؛ این ملت ما، که از اول قیام کرد و به ما منت گذاشت و وارد شد در صحنه و مقابل همۀ قدرتها ایستاد و رأی داد به این جمهوری و تا آخر و شکست داد طرفهای مقابل را، این ملت ما سرجای خودش هست. این شیاطین که می‌گویند که ملت دیگر چه طور و چه طور است، اینها توی اتاق‌های خودشان نشسته‌اند حساب می‌کنند. اینها نمی‌روند که این ملت میلیونی را محاسبه بکنند که این ملت هر وقت که یک صدایی بلند بشود و بخواهد ـ فرض کنید ـ از اسلام یک طرفداری بشود، همۀ ملت سرتاسر ـ الاّ یک دستۀ کوچکی که به اسلام اعتقاد ندارند.

آنها هم وقتی که ملت آمدند یک طرف، آنها هم در ملت محو می‌شوند ـ [به خیابانها می‌ریزند] ‌. این معنا را که هی دیده می‌شود که [می گویند] ‌ باید یک کاری بشود که ملت راضی بشود، ملت اسلام را می‌خواهد؛ کاری بهتر از اسلام چی؟ چه می‌خواهید بکنید؟ شما کارهایتان را خوب بکنید. ملت ایران رأی داده است به جمهوری اسلامی؛ هرچه زحمت داشته و توان داشته است در طبق اخلاص گذاشته است گفته ما اسلام را می‌خواهیم؛ شما اگر با اسلام بد هستید، خوب تشریف ببرید اروپا و آمریکا و هر جا دل‌تان می‌خواهد، آنجا زندگی کنید. یا همین جا زندگی کنید و اگر ملت را می‌خواهید، هی نگویید که «ملت با من است»، «ملت با من است». ملت با اسلام است. نه با من است و نه با شما و نه با دیگری. من اگر یک کلمه‌ای بر خلاف اسلام بگویم، همین ملت می‌ریزند و من را از بین می برند. ملت اسلام را می‌خواهد. ملت شخص نمی‌خواهد. شخص پرست‌ ‌نیست ملت.

ملت می‌خواهد که قوانین اسلام در این مملکت پیاده بشود. ملت این همه زحمت کشیده است که دین اسلام را برقرار کند در یک مملکتی که صدها سال و در این اخیر ۵۰ سال کوشش شد به اینکه اسلام را کنار بگذارند؛ کوشش شد به اینکه روحانیت را کنار بگذارند و تضعیف کنند. ملت روحانیت را به تبع اسلام می‌خواهد. اگر ـ خدای نخواسته ـ روحانی هم برخلاف اسلام بکند، آن هم یک ساواکی است. فرقی نمی‌کند.

 بدتر از ساواکی هم هست! این معناها را از گوشهایشان بیرون کنند آقایان که این مردم دیگر از جمهوری اسلامی کنار رفته‌اند. خیر، شماها کنار رفته‌اید. شما خودتان را علاج کنید. مرض‌های باطنی‌تان را علاج کنید که ننویسند که این مملکت دیگر رفته از بین. این مملکت از بین نرفته و این جمهوری اسلامی هم سر جای خودش هست و این مردم هم دنبال جمهوری اسلامی هستند؛ و این مردم هم از مجلس، مادامی که مجلس بر طریقۀ اسلام باشد، و از دولت، مادامی‌که دولت بر طریقۀ اسلام باشد، و از رئیس جمهور، مادامی‌که رئیس جمهور در طریق اسلام باشد، طرفداری می‌کنند.

هر کدام‌تان بلغزید، مردم دیگر از شما طرفداری نمی‌کنند. برای اینکه مردم اسلام را می‌خواهند. امر دایر می‌شود بین من و پیغمبر اکرم؛ کدام مسلمان است که ترجیح بدهد من را؟ امر دایر می‌شود بین شما، و اسلام؛ کدام مسلمان است که شما را بر اسلام ترجیح بدهد؟ این خیال‌ها را از کله‌هایتان بیرون کنید که الآن اگر وضعی بشود، مردم دیگر آن مردم نیستند. مردم اسلام را می‌خواهند. تا آخر هم می‌خواهند. ‌

… این مردم اسلام را می‌خواهند. اگر پایتان را از اسلام کنار بگذارید این طلبه‌ای که اینجا نشسته با کمال قوا با شما مخالفت می‌کند. همۀ ملت اسلام هم اسلام را می‌خواهند. من اول سال به آقایان عرض کردم که این سال خوب است سال اجرای قانون باشد. باید حدود معلوم بشود. آقای رئیس جمهور حدودش در قانون اساسی چه هست، یک قدم آن ور بگذارد من با او مخالفت می‌کنم. اگر همه مردم هم موافق باشند، من مخالفت می‌کنم. آقای نخست وزیر حدودش چه قدر است، از آن حدود نباید خارج بشود. یک قدم کنار برود با او هم مخالفت می‌کنم. مجلس حدودش چه قدر است، روی حدود خودش عمل کند. شورای نگهبان حدودش چه قدر است؛ قوۀ قضاییه حدودش چی است؛ قوه اجرائیه. قانون معین شده است.

 نمی‌شود از شما پذیرفت که ما قانون را قبول نداریم. غلط می‌کنی قانون را قبول نداری! قانون ترا قبول ندارد. نباید از مردم پذیرفت، از کسی پذیرفت، که ما شورای نگهبان را قبول نداریم. نمی‌توانی قبول نداشته باشی. مردم رأی دادند به اینها، مردم ۱۶ میلیون تقریبا یا یک قدری بیشتر رأی دادند به قانون اساسی.

مردمی که به قانون اساسی رأی دادند منتظرند که قانون اساسی اجرا بشود؛ نه هر کس از هر جا صبح بلند می‌شود بگوید من شورای نگهبان را قبول ندارم، من قانون اساسی را قبول ندارم، من مجلس را قبول ندارم، من رئیس جمهور را قبول ندارم، من دولت را قبول ندارم.

نه! همه باید مقید به این باشید که قانون را بپذیرید، ولو برخلاف رأی شما باشد. باید بپذیرید، برای اینکه میزان اکثریت است؛ و تشخیص شورای نگهبان که این مخالف قانون نیست و مخالف اسلام هم نیست، میزان است که همۀ ما باید بپذیریم. من هم ممکن است با بسیاری از چیزها، من که یک طلبه هستم، مخالف باشم. لکن وقتی قانون شد [تصویب] ‌ خوب، ما هم می‌پذیریم. بعد از اینکه یک چیزی قانونی شد دیگر نق زدن در آن، اگر بخواهد مردم را تحریک بکند، مفسد فی الارض است؛ و باید با او دادگاهها عمل مفسد فی الارض بکنند.

و اگر نه، رأی می‌دهد آرام. با رأی آرام هیچ کس مخالف نیست. شما می گویید که نخیر، اینکه گفتند اینها اشتباه کردند؛ ولی ما در مقام عمل قبول داریم. رأیمان این است که این جوری نیست؛ اما در عمل ملتزم هستیم. ‌ ‌این هیچ مانعی ندارد. البته مسائل اگر مسائل اسلامی باشد، اگر در رأی هم مخالف باشید، باید تو سرتان زد! اما اگر یک مسائل سیاسی هست، مسائل [دیگر] ‌هست، می گویید اینها اشتباه کرده اند، بسیار خوب، ممکن است یک میلیون جمعیت هم اشتباه بکنند؛ این اشکال ندارد؛ اما در عین حالی که اعتقادتان این است که اینها اشتباه کرده اند، در عین حال باید بپذیرید. چاره ندارید.

 شما هم که وکیل شدید فرض کنید از تهران یا از جای دیگر، خوب، عدۀ کثیری می‌گویند که این لیاقت نداشته است! این نباید، خوب نبود بشود، اما حالا که اکثریت شد، پذیرفته اند. این مردم بیچاره همه چیز را قبول دارند؛ این من و شما هستیم که هر جا بر خلاف مصلحت ما باشد اساس را می‌گوییم قبول نداریم. هر جا هر کس برخلاف من است این اصلا مسلمان هم نیست و هر که بر وفق من است، اگر شمر هم باشد این ابوذر است.

این یک مطلبی است که در باطن ذات هر کس هست. اصلاح کنید خودتان را. در باطن ذات همه هست که آن که با من خوب است خوب است؛ و آن که با من بد است بد. نه آنکه به حسب حکم خدا خوب است و به حسب واقع خوب است، نخیر، آنی که با من خوب است آن میزان است.

آن قانون میزان است که برای من باشد؛ و آن مجلس میزان است که برای من باشد؛ و آن ارتش میزان است که برای من باشد! آن که برای من نباشد آن فاسد است! این یک چیزی است که در قلب همه است، اختصاص به یکی و دو تا ندارد. هر کسی هر چیزی را برای خودش می‌خواهد همه مردم هر چیزی را برای خودشان می‌خواهند، الاّ آنهایی که بالاتر از این طبقات هستند. البته هر کس این طور است اما در مقام تدبیر امور یک مملکت و در مقام ادارۀ یک مملکت، باید همۀ شماها و همه کسانی که دست اندر کار هستند و همۀ ملت بپذیرند آن چیزی را که، قانون اساسی پذیرفته است.

بپذیرند آن چیزی را که مجلس به آن رأی می‌دهد و شورای نگهبان آن را موافق قانون و موافق شرع می‌داند. باید بپذیرند اینها را. اگر می‌خواهید که از صحنه بیرونتان نکنند، بپذیرید قانون را. نگویید هی قانون، و خودتان خلاف قانون بکنید! بپذیرید قانون را. همه تان روی مرز قانون عمل بکنید. اگر همه روی مرز قانون عمل بکنند، اختلاف دیگر پیش نمی آید. همۀ اختلافات این است‌ ‌که یک کسی اینجا فرشش را انداخته، یکی هم اینجا فرشش را؛ اگر این روی فرش خودش بنشیند و آن هم روی فرش خودش بنشیند دعوا ندارد. اما اگر این پایش را دراز کرد روی فرش او، او پایش را کنار می‌زند و او هم می‌خواهد پایش را دراز کند اینجا؛ دعوا اینجا پیدا می‌شود. ‌

… بترسید از آن روزی که مردم بفهمند در باطن ذات شما چیست، و یک انفجار حاصل بشود. از آن روز بترسید که ممکن است یکی از «ایام الله» ـ خدای نخواسته ـ باز پیدا بشود و آن روز دیگر قضیه این نیست که برگردیم به ۲۲ بهمن. قضیه [این] است که فاتحه همه ما را می‌خوانند! من از خدای تبارک و تعالی امید این را دارم که به ما عنایت بفرماید و ما را هدایت کند به یک راهی که مرضی اوست؛ و قلمهای ما را هدایت کند به یک نوشته‌هایی که مورد رضای اوست. و بر زبانهای ما جاری کند یک چیزهایی را که مورد رضای اوست. ‌»

منابع:

صحیفه امام. جلد ۱۴. ص ۳۶۵-۳۸۰

عبور از بحران: کارنامه و خاطرات‌هاشمی‌رفسنجانی؛ سال ۱۳۶۰؛ ص ۱۲۹

انتهای پیام

 

© خبرگزاری ایسنا > خبرنگار: هادی فرهنگ زاد
ارسال از وردپرس به شبکه های اجتماعی ایرانی
ارسال از وردپرس به شبکه های اجتماعی ایرانی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

4 × 2 =

دکمه بازگشت به بالا