چوب دو سر طلای صهیونیستها بعد از حمله به رفح/اسرائیل در باتلاق
چوب دو سر طلای صهیونیستها بعد از حمله به رفح/اسرائیل در باتلاق
به گزارش وبانگاه به نقل از خبرگزاری مهر به نقل از المیادین، رزمندگان گروههای مقاومت فلسطین در نبرد با نیروهای اشغالگر در شمال، جنوب و مرکز نوار غزه برتری زیادی از خود نشان دادهاند و ثابت کردند که کاملا بر میدان نبرد سیطره دارند.
در حالی که صهیونیستها همچنان به تداوم وحشیگری در نوار غزه اصرار دارند، هیچ چیز نمیتواند جلوی گسترش حمله اسرائیل به شهر رفح را بگیرد؛ مگر دو چیز: تشدید فشارهای داخلی بر بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی و ادامه عملیاتهای گروههای مقاومت فلسطین در استانها و شهرهای مختلف نوار غزه.
مواضع بینالمللی برای توقف تجاوز به غزه کارساز نیست
در غیر این صورت، نه فشارهای خارجی و نه اظهارات سیاسی نهادها و طرفهای مختلف در سطح بینالمللی هیچ سودی نخواهد داشت. مهمترین علت این امر آن است که بخش زیادی از این مواضع صرفاً برای مصرف رسانهای است و هنوز بسیاری از کشورهای جهان از رژیم صهیونیستی حمایت میکنند؛ حتی اگر دیدگاهشان درباره حمله به رفح مخالف با این رژیم باشد.
همچنین در سایه ناتوانی سیاسی که رژیمهای عربی گرفتار آن هستند و قدرت تصمیمگیری مستقل ندارند، امکان اتخاذ هرگونه موضع واحد عربی که میتواند به جلوگیری از کشتار بیشتر علیه مردم فلسطین کمک کند، از بین میرود.
حتی حکم اخیر دیوان بینالمللی دادگستری درباره لزوم توقف حمله نظامی رژیم صهیونیستی در رفح نیز فاقد قدرت اجرایی است، به ویژه اگر با کارشکنیهای آمریکا ، انگلیس و فرانسه در کار سازمان ملل و شورای امنیت در خصوص مسئله فلسطین مواجه شود.
اما و اگرهای مرحله بعد از حمله به رفح برای اسرائیل
در این میان اهداف کابینه نتانیاهو از اصرار وی برای ادامه حملات در شهر رفح با وجود هزینههای سنگین و تلفات جانی که برای ارتش اسرائیل دارد، برای همگان مشخص شده است. بنابراین سوالی که امروز پیش روی کابینه رژیم صهیونیستی قرار دارد، این است که بعد از حمله به شهر رفح چه اتفاقی میافتد و اگر اسرائیل نتواند اسرای خود را آزاد کند چه خواهد شد؟
بی تردید اینها سوالاتی هستند که نتانیاهو را نگران میکنند؛ نتانیاهویی که از اولین هفتههای حمله به نوار غزه گزینههای محدودی در دسترس داشته و اکنون به دلیل مدیریت حیرت انگیز جنگ توسط مقاومت فلسطین از یک سو و فشارهای داخلی از سوی دیگر، در تنگنای بسیار بدی قرار گرفته است؛ به ویژه اینکه تاکنون نتوانسته هیچگونه دستاورد قانع کنندهای به اسرائیلیها نشان دهد.
ابتدا باید به این نکته توجه داشته باشیم اینکه نیروهای اشغالگر توانستهاند مانند سایر مناطق غزه وارد شهر رفح شوند به این معنا نیست که آنها میتوانند کنترل این شهر را به دست بگیرند.
همچنین حتی اگر نظامیان صهیونیست بتوانند برخی از اسرای اسرائیلی اعم از زنده یا مرده را هم در غزه پیدا کنند، تعداد زیادی از اسرای این رژیم همچنان در دست مقاومت در نوار غزه هستند و اسرائیل در نهایت مجبور خواهد شد به دنبال راهی برای آزادی آنها از طریق مذاکره باشد.
گزینههای بد و بدتر برای اسرائیل
در این بین رژیم صهیونیستی تنها میتواند یکی از دو گزینه پیش روی خود را برای تعامل با مرحله بعد از رفح انتخاب کند:
گزینه اول وارد شدن به یک جنگ فرسایشی طولانی با گروههای مقاومت فلسطین است و این اتفاق در صورتی رخ میدهد که کابینه نتانیاهو همچنان به اشغال نوار غزه و ماندن در آن به بهانه جلوگیری از تکرار عملیاتهایی همچون طوفان الاقصی اصرار داشته باشد.
اگر نتانیاهو همچنان از اعتراف به باخت در این جنگ طفره برود و سعی کند افکار عمومی داخلی صهیونیستها را به هر روشی منحرف کند، هر کابینهای که بعد از نتانیاهو روی کار بیاید، مجبور خواهد شد با توافق مستقیم یا غیر مستقیم از نوار غزه خارج شود؛ زیرا دیگر قادر به تحمل تلفات انسانی بیشتر و خسارت در سطح سیاسی و نظامی نخواهد بود به ویژه اینکه رژیم صهیونیستی بعد از گذشت بیش از ۷ دهه تلاش برای جعل حقیقت و تاریخ اکنون ماهیت واقعی خود را به همه جهانیان نشان داده و دروغهای آن فاش شده است.
گزینه دوم این است که نتانیاهو بعد از اینکه همه روشها و گزینههای دیگر را امتحان کرد و در آنها شکست خورد، مسیر مذاکرات را پیش بگیرد تا قبل از برگزاری هرگونه انتخابات احتمالی، پرونده اسرای اسرائیلی را ببندد.
در اینجا گروههای مقاومت فلسطین به دو دلیل حرف آخر را خواهند زد: اول اینکه همه کارتهای فشاری که کابینه نتانیاهو با آنها مقاومت را تهدید میکرد، نابود شده است؛ جایی که رژیم صهیونیستی با حمله به رفح همه کارتهای خود را سوزاند و اکنون اهرم فشاری در دست ندارد.
علت دوم این است که تداوم جنایتهای وحشیانه صهیونیستها علیه غیرنظامیان فلسطینی موجب میشود تا گروههای مقاومت بیش از پیش به شروط خود در مذاکرات یعنی آتش بس دائمی، خروج کامل نیروهای اشغالگر از نوار غزه، بازگشت آوارگان به تمامی شهرها و روستاهای خود در نوار غزه و آغاز روند بازسازی کامل این منطقه پایبند باشند.
با وجود فشارهایی که طرفهای عربی و غربی طی ماههای گذشته در مذاکرات به مقاومت فلسطین وارد کردهاند، اما موضع مقاومت همچنان ثابت و پایدار ماند و بعد از این هم تغییر نخواهد کرد.
شاخصهای موجود نشان میدهد که احتمال اجرای هر یک از این دو گزینه، وجود دارد؛ اما به نظر میرسد گزینه دوم بسیار محتملتر باشد و قبل از اینکه ارتش اشغالگر عملیات خود را در شهر رفح گسترش دهد، به این گزینه متوسل گردد.
از طرف دیگر اختلافات در کابینه نتانیاهو بسیار عمیق و کاملاً علنی شده و بازتاب خود را در صحنه داخلی به وضوح نشان میدهد. همچنین فشار شهرک نشینان صهیونیست و به ویژه خانوادههای اسرای اسرائیلی علیه نتانیاهو و کابینه وی نیز روز به روز شدیدتر میشود؛ مسئلهای که موجب شد صهیونیستها طی روزهای گذشته برای بازگشت به مذاکرات اعلام آمادگی کنند.
سرنوشت جنگ غزه بعد از عملیات رفح
سوال دیگری که مطرح است، اینکه در صورت گسترش تهاجم رژیم صهیونیستی در رفح سرنوشت گروههای مقاومت چه میشود؟ بدون تردید شکست طرح اسرائیل در رفح و کل غزه به شکل اساسی به قدرت گروههای مقاومت در حفظ توانایی میدانی و رهبری و همچنین رسانهای در یک جنگ فرسایشی طولانی مدت بستگی دارد.
روند نبرد کنونی گروههای مقاومت با نیروهای اشغالگر در شمال، جنوب و مرکز غزه نشان میدهد که این گروهها برتری خاصی نسبت به نیروهای دشمن دارند. همچنین گروههای مقاومت فلسطین بسیار هوشمندتر از آن هستند که کل نیروهای خود را در منطقهای مانند رفح جمع کنند و حتی اگر این اتفاق هم بیفتد این نیروها قدرت آن را دارند که خیلی سریع به سایر محورهای درگیری منتقل شوند.
حتی اگر تهاجم رژیم صهیونیستی در رفح به طور کامل انجام شود، گروههای مقاومت هرگز از بین نمیروند و هر اندازه که صهیونیستها در رفح همانند سایر مناطق غزه کشتار و جنایت کنند و زیرساختها و محلههای مسکونی را از بین ببرند، عملاً چیزی در میدان نصیبشان نمیشود و در نهایت مجبورند برای رسیدن به هدف خود در جنگ یعنی آزادی اسرا به مذاکرات متوسل شوند که همین مسأله به معنای شکست اسرائیل خواهد بود.
گروه خبری: 2346 |
© | خبرگزاری مهر |