هر مسئولی به خدا اعتقاد دارد، اختلافات را کنار بگذارد
رهبر فرزانه انقلاب اسلامی گفتند: «همه شما، هر کس به کشورش اعتقاد دارد، هر کس به دیانتش اعتقاد دارد، به خدا اعتقاد دارد امروز باید اسلام و کشور را حفظش بکند و اختلافات جزئی که بین افراد است، اینها را کنار بگذارند و آن طور نباشد که تمام همِّ ما صرف این بشود که او را عقب بزنیم؛ خودم جلو بیایم و آن چه بشود، آن آلوده بشود، آن چه بشود، این نباشد.» |
هر مسئولی به خدا اعتقاد دارد، اختلافات را کنار بگذارد
به گزارش وبانگاه به نقل از ایسنا، امروز ۲۰ خرداد چهل و چهارمین سالروز دیدار سرپرست وزارت کشور و استانداران اولین دولت جمهوری اسلامی با حضرت آیتالله سید روحالله موسوی خمینی در سال ۱۳۵۹ است.
آیتالله محمدرضا مهدویکنی بعد از فراهم کردن مقدمات اولین دوره انتخابات ریاستجمهوری و برگزاری موفق این انتخابات در بهمن ۱۳۵۸ به عنوان سرپرست وزارت کشور در کابینه سیدابوالحسن بنیصدر عهدهدار وظایف این وزارتخانه شد.
او و معاونانش به همراه استانداران سراسر کشور چهار ماه بعد در تاریخ ۲۰ خرداد ۱۳۵۹ به دیدار امام امت در حسینیه جماران رفتند تا شنونده سخنان بسیار مهم امام درباره پرهیز از اختلاف و دامن زدن به اختلافات بین نیروهای انقلاب باشند.
امام خمینی در این دیدار در سخنان مهمی بیان کردند: «آنچه موجب نگرانی است این است که ما خودمان با فعالیت خودمان اسلام را به هم بزنیم. تا حالا داد میزدیم که «جمهوری اسلامی» حالا که ارکان جمهوری اسلامی همه تحقق پیدا کرده است، اگر محتوایش را نتوانیم اسلامی بکنیم علاوه بر این، هِی به هَمش بزنیم، هر کس یک طرفش را بگیرد و بکشد، این از آن ور بکشد، هر کس هر وقت صحبت میکند به ضد آن دیگری صحبت بکند، آن یکی اگر صحبت میکند بر ضد آن دیگری صحبت بکند، این یک مملکت آشفتهای میشود.»
هشدارها و توصیههای امام
مشروح سخنان مهم امام خمینی در این دیدار به شرح زیر است:
«من در طول دوران مبارزه از قبل از ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ تا وقتی که بساط شاهنشاهی به هم خورد، هیچ وقت نگران نبودم. برای اینکه من دیدم که ما مقابل هستیم با یک دستگاه جبار ظالم و اجنبیها و ما هم مکلفیم کوشش بکنیم برای اینکه این مسائل تبدیل بشود و اگر هم پیش نبردیم، پیش من هیچ اهمیتی نداشت برای اینکه ما به تکلیفمان عمل کرده بودیم و پیش خدا مسؤولیت نداشتیم. بعضی آقایان هم که در پاریس میآمدند و اظهار میکردند که نمیشود این کار انجام بگیرد و شما ـ مثلا ـ بخواهید بعضی اینها را، اجازه بدهید بعضی اینها بیایند و فلان.
بعد از رفتن شاه هم من به آنها میگفتم که ما یک تکلیفی داریم، داریم عمل میکنیم. کسانی که تکلیف را عمل میکند دنبال این نیستند که ببینند آیا غلبه میکنند یا مغلوب میشوند. ما غلبه بکنیم خوب بهتر، اگر مغلوب هم شدیم که حضرت امیر ـ سلام الله علیه ـ هم مغلوب شد در جنگ با معاویه، امام حسین هم کشته شد و مغلوب شد، اما تکلیف را عمل کردند و ما هم تکلیف را عمل میکنیم.
من در تمام این طول مدت از باب اینکه مقابله بین ما و دستگاه جبار و کفر و اینها بود نگرانی نداشتم، لکن حالا نگرانم. در وقتی که ما بنا داشتیم جمهوری اسلامی تحقق پیدا بکند و بحمدالله خیلی چیزهایش هم تحقق پیدا کرد، لکن نگرانی من از داخل خودمان است، از دو جهت که یک جهتش سبک است، یک جهتش سنگین. آن جهت سبک این کارهایی است که مخالفین، توطئهها و دستهبندیهایی که مخالفین دارند؛ این چیز مهمی به نظر من نیست.
آن که مهم است این ناسازگاری است که در ارگانهای اسلامی هست؛ هر جا بروی با هم توافق ندارند. هی دعوت به توافق میکنند همه، لکن خودشان هم توافق ندارند. این موجب نگرانی است؛ برای اینکه، این اسباب این میشود که این کشور به حال تزلزل باقی بماند و اگر یک مدتی به این حال تزلزل باقی بماند آسیب از خودش پیدا میشود؛ یعنی، داخل خودش آسیب میبیند.
محتاج به این نیست که از خارج بیایند و به ما آسیب برسانند. ما خودمان به جان هم میافتیم و خودمان را از بین میبریم. آنی که الآن نگرانی است این است که ما از یک طرف دستمان بسته است؛ برای اینکه ما بخواهیم انگشت بگذاریم روی افراد، بگوییم این خرابکار است، این خرابکار است، خوب این افرادی هستند که ما نمیتوانیم بگوییم اینها خرابکار هستند، اینها اشتباه کارند و نمیشود حالا ما اشخاصی که ـ فرض کنید ـ استاندارهایی که در اطراف هستند یا وزرایی که در [وزارتخانهها] هستند، یا اشخاص دیگر و اینها را بگوییم که نه با اینها مبارزه کنیم ما، اینها از خودمانند دیگر.
ما قبلاً مبارزه میکردیم. مبارزه یا شکست است یا پیشرفت و هر دویش هم ما بُرد داشتیم، اما حالا که دیگر مبارزه نداریم. ما باید حالا با هم سازش بکنیم، تا اینکه این مملکتی که اینطور درهم و برهم است و اینطور از همۀ اطراف به آنها هجوم هست، خودمان این را پیش ببریم؛ لکن معالأسف آدم میبیند که هر جا دست میگذارد اختلاف است.
با اختلاف نمیشود کشور را اداره کرد
اختلاف بین استاندار با کسان دیگر، ژاندارمری با کسان دیگر، ارتش، پاسدار، چه، همه. همۀ بنگاهها، بنگاههایی است که با هم اختلافات دارند و ممکن هم هست که روی اشتباهات باشد بسیاریش؛ لکن اشتباه بزرگتر این است که این اشتباه را برطرف نکنند که مطلب واضح این است. چنانچه به این حال باقی بمانیم نمیتوانیم اداره کنیم این مملکت را، هیچ کس نمیتواند.
تا یک نظامی در کار نباشد و یک هماهنگی بین قوهها و بین استانها نباشد، این مطلب پیش برده نمیشود و معالأسف این معنا تاکنون درست بین مردم، بین آقایان، بین ـ عرض میکنم که ـ سردمدارها و دولتمندها، به طور دقیق شناخته هم حتی نشده است؛ اگر شده است عمل به آن نشده است.
این یک مسئله نیست که شما حالا بگویید ـ فرض کنید ـ فلان وزارتخانه یک اشکال را دارد. هر وزارتخانهای که بروید الآن در داخل آن یک افرادی، اشخاصی هستند که با هم سازش ندارند و بین آن وزارتخانه و با وزارتخانۀ دیگر هم ممکن است همانطور باشد و همۀ دستگاهها الآن درهم و برهم است و این را باید کی درست کند؟
غیر از این است که باید هر کس در هر جا هست آنجا را درست کند؟ مثلاً، فرض بفرمایید شماها که در شهرستانها هستید، در استانها هستید، باید کوشش کنید که این استانی که هستید، آنجا را درستش کنید، ذهنتان را متوجه نکنید که یک جای دیگر خراب است. اگر بنا باشد که متشتت بشود ذهن آدم، شمایی که استاندارید بروید و بگویید که، در – فرض کنید – وزارتخانه کجا هم یک همچو اشکالاتی هم هست، شما کار خودتان را هم نمیتوانید انجام بدهید. باید وزارتخانهها را اشخاصی که در آن وزارتخانه هستند [اصلاح کنند] بعد که انشاءالله مجلس تحقق پیدا کند به وسیله مجلس باید اینطور مسائل حل بشود و انشاءالله امید است که حل بشود.
لکن این مسئله است که باید هر کسی مثلا یک کسی که یک اختلافاتی در داخل خانۀ خودش هست اگر بنا باشد که این آدم اینجا را کار نداشته باشد، برود سراغ همسایهها که ببیند همسایهها چه جورهست وضعش. این نمیتواند خانهاش را اداره بکند. آن کسی که در خانهاش اختلاف است باید تمام همّش را صرف بکند که این اختلاف خانهاش را بردارد و بعد اگر دید که یک جای دیگر هم خرابکاری هست، خوب کار صحیحی است برود آنجا هم امر به معروف کند.
شما آقایان استاندارها چنانچه آن استانی که به منزلۀ خانۀ خودتان است، تمام توجهتان را هم متوجه به آن بکنید که اولاً خود استانداری چه اشخاصی در آن هستند، اشخاص همه اشخاص صحیحاند یا غیر صحیح، خب شما خودتان میتوانید آن اشخاص را تغییر بدهید. شما به عنوان اینکه در وزارت نفت ـ مثلا ـ یک کسی خراب است، نباید از کاری که خودتان الآن در استان خودتان هست غمض عین کنید و بروید سراغ او.
استانداران وضع خراب را اصلاح کنند
شما همهتان ـ هر فردی در هر مقامیکه هست ـ ملاحظه کنید که آن محلی که هست ـ مثل خانۀ خودتان ـ اول همان داخل استانداری را ببینید چه جوری است، آنها را تصفیه کنید ـ بعد جاهای دیگری که تحت نظارت شما هست، مثل فرماندارها و اینها که هستند. اینها را هم شما باید وادار کنید به اینکه درست بکنند و مسائلی هم که در ـ فرض کنید ـ وزارتخانه میگذرد، آقای کنی در وزارت کشور هستند، ایشان آن وزارتخانه را ببیند چه جوری است وضعش و اصلاحش بکنند.
یک کسی دیگر هم که در وزارتخانه دیگری است، باز آن هم دنبال این بگردد و اصلاح بکند اینان را. اگر هر کسی در هر محلی که هست همان محل را اصلاح بکند ـ مملکت عبارت از همین جامعه است ـ اگر این جامعه هر کدام در هر محلی هستند، درصدد این باشند که اصلاح بکنند کار را و همان محلی که خودشان هستند این را اصلاحش بکنند، جامعه اصلاح میشود.
نگران شکست جمهوری اسلامی هستم
در هر صورت آنکه موجب نگرانی است این است که جمهوری اسلامی شکست بخورد. ما قبلاً با طاغوت مقابل بودیم. طاغوت ما را شکست میداد؛ بسیار خوب، خیلی جاها طاغوت غلبه کرده است. حالا هم در عالم طاغوت باز غالب است؛ اما جمهوری اسلامی و جایی که ما ادعای این را داریم که این اسلام درش است، احکام اسلام در آن است، این بخواهد شکست بخورد به واسطۀ اشخاصی که خودی هستند، فرقی نیست مابین ـ فرض کنید ـ روحانیون همۀ سرتاسر مملکت، اگر روحانیین سرتاسر مملکت ـ خدای ناخواسته ـ یک کاری بکنند که ضررش به جمهوری اسلامی باشد، دادگاههای همۀ مملکت اینها یک کاری بکنند که ضررش به جمهوری اسلامی برسد و هکذا وزارتخانهها و همه جا. اگر اینطور بشود آن وقت ما اسلام را به دست خودمان لطمه زدهایم.
مراقب باشیم خودمان اسلام را بهم نریزیم
آنچه موجب نگرانی است این است که ما خودمان با فعالیت خودمان اسلام را به هم بزنیم. تا حالا داد میزدیم که جمهوری اسلامی، حالا که جمهوری اسلامی ارکانش همه تحقق پیدا کرده است، محتوایش را ما نتوانیم اسلامی بکنیم؛ علاوه بر این هی به همش بزنیم، هر کسی یک طرف بگیرد آن از آن ور بکشد، این از آن ور بکشد، هر کس هر وقت صحبت میکند به ضد آن دیگری صحبت بکند، آن یکی اگر صحبت میکند بر ضد آن دیگری صحبت بکند، این یک مملکت آشفتهای میشود.
همه هم گناه را گردن آن دیگری میگذارند؛ نه، گناه گردن همۀ ما هست، همۀ ما مسؤول هستیم پیش خدا؛ کُلُّکُمْ راعٍ وَ کُلُّکُمْ مسؤول. همهمان باید مراعات بکنیم و «راع» بکنیم و همۀ ما مسؤول هستیم از این کاری که میکنیم. نباید من بگویم که همۀ گناهها گردن یک کس دیگر است، آن هم بگوید که گردن آن یکی است. نخیر، باید همه مان اعتراف کنیم که رشید نیستیم، رشد نداریم.
این مردم؛ تودۀ مردم، مردمی بودند که ریختند و کارها را انجام دادند. خوب حالا به عهدۀ شماهاست به عهدۀ ماهاست اینکه اینها گرفتند ما نگهش داریم. توده که دیگر نمیتواند اداره کند مملکت را. توده راه افتاد و همۀ کارها را تودۀ مردم، جمعیت مردم انجام داد و سپرد آن را دست شما آقایان.
اینهایی که در رأس امورند، اینها حالا باید نگهش دارند. این یک امانت الهی است که باید ماها نگهش داریم. اگر بنا باشد که ما هر کدام در محلی که هستیم، هر رئیس که هست با رئیس دیگرش مخالف باشد، هر قدرتی که هست با قدرت دیگرش ـ از تهران گرفته تا سرحدّات ـ اینطوری باشد، یک مملکت هرج و مرجی است که محتاج به یک قیّمی است و بعد هم برای ما قیّم معیّن بکنند. اگر ما خودمان رشید باشیم و حالایی که ما پیروز شدیم نسبت به این مسائلی که تا حالا بوده است، اگر بنا باشد که ما رشد نداشته باشیم که اداره کنیم مملکتمان را، نتوانیم اداره کنیم مملکتمان را، خودمان نتوانیم که آن چیزی که امانت دست ماست حفظش بکنیم، اگر همچو رشدی نداشته باشیم، خوب محتاج به قیّم هستیم؛ در دنیا میگویند اینها قیّم می خواهند؛ یک دسته ای هستند قیّم میخواهند، باید یک کسی بیاید قیمومت کند یا آمریکا باشد یا شوروی باشد.
ما باید از اول متوجه این معنا باشیم که خودمان هستیم، خودمان را گم نکنیم؛ خیال نکنیم که نیستیم دیگر، یک دستۀ دیگر باید بیایند ما را اداره کنند. الآن خب شماها باید اداره کنید، شماها که در استانها هستید و آقایان دیگری هم که هستند در استانها. استانها را باید شما اداره کنید و شما درستش بکنید و با قدرت درستش بکنید. یک مطلب نقصی پیدا میشود ـ البته عرضه میکنند به مجلس ـ مجلس درست میکند اینها را.
در هر صورت آنی که موجب نگرانی بزرگ است این است که ما یک وقتی نهضتمانشکست بخورد؛ شکست شخص چیزی نیست، کشتن شخص چیزی نیست، اما نهضت را ما کاری بکنیم که با اعمال ما این نهضت به هم بخورد، این را باید یک کارش بکنیم.
اگر به خدا اعتقاد دارید، اختلافات را کنار گذارد
همۀ شما هر کس به کشورش اعتقاد دارد، هر کس به دیانتش اعتقاد دارد، به خدا اعتقاد دارد امروز باید اسلام و کشور را حفظش بکند و اختلافات جزئی که بین افراد است، اینها را کنار بگذارند و آن طور نباشد که تمام همِّ ما صرف این بشود که او را عقب بزنیم؛ خودم جلو بیایم و آن چه بشود، آن آلوده بشود، آن چه بشود، این نباشد.
همۀ ما همّمان صرف این باشد که اگر یک کسی هم خطا میکند برادرانه بروند بهش حالی کنند که این کار درست نبوده است، تو باید چه بکنی، اگر باورش نیامد و دیدید که آدم صحیحی نیست، آن وقت باید به مراکزی که هستش گفته بشود تا جلویش را بگیرند.
این من را نگران کرده، من مدتهاست که برای این جهت نگرانم و به همۀ آقایان هم این نگرانی را اظهار کردم و گفتم که ما نمیتوانیم که حالا هم به صورت مبارزه درآییم و با اشخاصی که داخل در خود جمعیت خودمان هست مبارزه کنیم. مبارزه با خارج، مبارزه با طاغوت صحیح است، اما دیگر مبارزه کنید با خودمان.
نگوییم ما اسلامی هستیم و دیگران نیستند
با هم بنشینیم تفاهم کنیم، با هم بنشینیم برادر باشیم، همهمان اهل یک مملکت، همهمان اهل یک ملت، همهمان اسلامی، ارادت به اسلام داریم. اینطور نباشد که هی هر کدام بگوییم خیر ما اسلامی هستیم و دیگران نیستند، نخیر، اگر ما هیچ کداممان که کارهایی که محول به خودمان هست آن را به طور صحیح انجام ندهیم ما اسلامی نیستیم، ما طاغوتیم؛ طاغوت هم عیبش همین بود که کارها را برخلاف مصالح کشورِ خودش میکرد. حالا هم اگر بنا شد که هر کداممان در یک محلی برخلاف مصلحت کشور خودمان [عمل کنیم] ـ آنکه در تهران هست، آنکه در شهرستان است ـ اگر بنا باشد اینطور باشد، باید ما کمر ببندیم به نابودی این، نابودی که نهضتمان نابود بشود. خودمان نابود بشویم هیچ اشکال ندارد، نهضتمان نباید نابود بشود.
در هر صورت من امیدوارم که این مسائلی که، اشکالاتی که دارید خودتان کوشش کنید برای رفعش و آنی که انشاءالله مجلس وقتی که به کار افتاد، مسائل در مجلس برود و از مجلس سایر جاها الهام بگیرند و قوای اجرایی هم اجرا بکنند تا انشاءالله همۀ مسائل حل بشود. امیدوارم که حل بشود مسائل.
در هر صورت حالا من همهاش را روضهخوانی نکنم. اینها را به شما عرض میکنم که شما این تودۀ جمعیت سی و چند میلیونی، اینها قیام کردند و یک قدرت بزرگی را شکستند. قدرتهای دیگر نتوانستند هیچ کاری بکنند، با اینکه همه به فکر اینند که اینجا را چه بکنند. دنیا ما را پیروز دانست و الآن هم همان آمریکایی که دارد هی ـ عرض میکنم که ـ عربده میکشد دیگران الآن توی دهان او دارند، میزنند و هیچ، از هیچ چیز نترسید که شما پیروزید انشاءالله و امیدوارم که با همین پیروزی جلو بروید و کسی نتواند در این مملکت به شماها تعدی بکند و یک مملکت اسلامی باشد، محتوا اسلامی باشد.
کوشش کنید به اینکه محتوایش را اسلامی کنید، کار نداشته باشید که در ـ فرض کنید ـ بندر و کجا یک مسئلۀ اسلامی نیست. شما همان کاری که دارید آنجا را اسلامیاش کنید. اگر ما هر کدام هر جایی که هستیم آنجا را تصحیح کنیم همه جا درست میشود انشاءالله و انشاءالله امیدوارم که با قدرت و قوت شماها پیش بروید و مملکت هم مال خودتان هست، خودتان اصلاحش بکنید؛ در مفسدهاش و در مصلحتش خودتان هستید، دیگر یک آقا بالاسری نیست که بیاید به شما تحکیم کند که چه باشد. وقتی اینطور شد مملکت مال خودتان، خانۀ خودتان است. خانۀ خودتان را باید خودتان اداره اش بکنید.»
منبع:
صحیفه امام، جلد ۱۲، صص ۴۱۲-۴۱۸
انتهای پیام
© | خبرگزاری ایسنا > خبرنگار: هادی فرهنگ زاد |