نگاه به شرق|کرانههای چالش و همکاری میان ایران و چین
هرچند بیانیه چین و امارات عربی متحده در خصوص جزایر سه گانه در مالکیت ایران بر این منطقه تاثیری ندارد وخود چینیها هم بار دیگر بر احترام به تمامیت ارضی ایران تأکید کردهاند، اما این تحول حداقل و حداکثر منفعت میان تهران و پکن را مشخص میکند. |
وبانگاه به نقل از خبرگزاری تسنیم:
نگاه به شرق|کرانههای چالش و همکاری میان ایران و چین
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، در بند 26 بیانیه ای که میان امارات عربی متحده و چین اخیرا به امضاءرسیده، این گزاره آمده است که« جمهوری خلق چین از راهکارهای صلح آمیز برای حل مسئله تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی از طریق مذاکرات دو جانبه میان ایران و امارات برای حل این مسئله طبق قواعد بین المللی استقبال می کند».
در نگاه اول تفسیر ابتدایی و ضمنی –نه صریح- این بند آن است که چین جزائر سه گانه را متعلق به ایران نمیداند، همچنانکه متعلق به امارات نیز نمی داند. اما با نگاهی عمیقتر این مسئله چالشهایی را میان ایران و چین برجسته کرده که حل و فصل آنها و اصلاح نگاهها و راهبردها به این دست مباحث را در این مرحله از روابط تهران و پکن ضروری میکند.
اهمیت مباحث سرزمینی برای چینیها
چینی ها در طول تاریخ شان سرزمین های بزرگ و وسیعی را با فشار کشورهای استعمارگر همچون بریتانیا، پرتغال، روسیه تزاری، ژاپن و آمریکا از دست داده است. استراتژیکترین جزیره ای که برای بسیاری از مردم جهان نیز نام آشناست تایوان است.
چینیها به خوبی میدانند که اظهار سخنان دو پهلو نسبت به سیادت سرزمینی کشورهایی مانند ایران بسیار اهمیت دارد. همچنین گزارشهایی به نقل از منابع آگاه پیش از دیدار مقامات اماراتی و چینی به طرف چینی اعلام شده بود که ایران با امضای چنین بیانیه ای مشکل حاد دارد. با توجه به این شواهد این اقدام چینی ها چه معنایی دارد؟ چرا چینی ها میخواهند چنین پیامی را به ایران ارائه دهند؟
برای تمامی کشورها از جمله چین، آمریکا و بریتانیا این مسئله محرز است که جزائر سه گانه متعلق به ایران بوده و در طول تاریخ، چه زمانی که امپراتوری عثمانی وجود داشته و همچنین پس از قراداد سایکو-پیکو نیز هیچ گاه جزایر سه گانه متعلق به امارات نبوده است و همیشه در اختیار سلطنت ایران بوده است؛ چرا که اسناد مالکیت این مهم، بیشتر از موزه ها و صندوقهای اسناد جمهوری اسلامی در اسناد دولت های استعمارگر منطقه غرب آسیا وجود دارد.
از طرف دیگر و به رغم این رویکرد، در تاریخ 17 خرداد 1403 روسیه و چین هر دو به نفع ایران رای منفی به بیانیه شورای حکام سازمان انرژی اتمی داده اند. همچنین در دیدار 21 خرداد علی باقری کنی سرپرست وزارت امورخارجه با وانگ یی وزیر امورخارجه چین، طرف چینی ضمن تسلیت مجدد شهادت شهدای پرواز اردیبهشت، تاکید کرد چین بعنوان کشور دوست در کنار دولت و مردم ایران قرار دارد و از حاکمیت ملی و تمامیت ارضی ایران حمایت میکند.
وانگ یی با تمجید از رویکرد و تلاشهای رئیس جمهور و وزیر خارجه شهید در تعمیق و توسعه همه جانبه روابط دو کشور، ضمن توجه بر اینکه چین برای موافقتنامه همکاری راهبردی دو کشور ارزش بسیاری قائل است، بر آمادگی کشورش برای تداوم مسیر رو به پیشرفت روابط پکن و تهران و اجرای توافقنامه همکاریهای راهبردی بین دو کشور تاکید کرد.
نگاه چین به جنوب خلیج فارس
چینی ها تاکید دارند که در منطقه خلیج فارس، یک قدرت اقتصادی هستند تا یک قدرت سیاسی؛ در نتیجه میزان تعاملات اقتصادی در این منطقه برای آنها اولویت بیشتری دارد، مجموع تجارت خارجی چین با کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس بیش از 200 میلیارد دلار است و این امر نشان از اهمیت کشورهای همسایه جنوب خلیج فارس برای پکن دارد.
از سویی دیگر با توجه به نزدیکی کشورهای عربی به آمریکا و متحدانش و ائتلافهای این کشورها با واشنگتن در زمینههای مختلف، چین تمایل دارد خود را به عنوان طرفی معرفی کند که حتی میتواند با متحدین آمریکا فعالیت کند. پکن این امر را در کنار تعمیق مناسبات تجاری، سیاسی و نظامی زمینهای برای افزایش فشار خود در برابر غرب می بیند. از این رو میتواند در برخی از مفاهیم با کشورهای جنوبی خلیج فارس همراهی میکند.
تهران چگونه می اندیشد؟
هر چند که چینیها بارها مواضع خود را نسبت به حوزه خلیج فارس مشخص کرده اند، اما از نظر ایران برای ایجاد روابط راهبردی با چین چند علامت سوال کلی وجود دارد که در راس آنها این مسئله قرار دارد که چین تمایل دارد موازنه ای میان شمال و جنوب خلیج فارس در حوزه اقتصادی به وجود بیاورد؟
به دیگر سخن اگر چین تمایل دارد به عنوان واسط میان ایران و کشورهای خلیج فارس نقش ایفاء کند آیا حاضر به پرداخت هزینه های آن نیز هست؟
نگاه حاکم بر تهران آن است که کسی که بیشترین نفع را از امنیتی می برد که جمهوری اسلامی ایران در سراسر پهنه خلیج فارس حاکم کرده، شریک شرقی خویش یعنی پکن است؛ در نتیجه تهران معتقد است که این امنیت رایگان بایست منجر به توازنی میان داده ها و ستاندههای میان دو طرف باشد.
بر اساس سیاست همسایگی که بخصوص در دولت شهید رئیسی مورد تأکید است، ایران نیز برای رفع مشکلات به دنبال راهکاری به صورت دو جانبه و متوازن میان ایران و کشورهای حاشیه خلیج فارس است. اما اگر چین تمایل دارد نسبت به بیتفاوتی کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس در خصوص توسعه کرانه شمالی و جنوبی خلیج فارس بی طرف بماند، اصولاً چرا نیازی بود که پکن درباره جزایر سه گانه موضعگیری کند؟
هر چند که امارات و چین هر دو به خوبی می دانند که نه تهران از جزائر چشم پوشی می کند نه آنها میتوانند در مالکیت این جزایر دخل و تصرفی بکنند، اما از سوی دیگر تهران این رفتار دو بازیگر را گروکشی تلقی میکند.
ایران راهکارهای متعددی برای رفع این سوء تفاهم دارد. اولا تهران می توند سهم درهم را میزان تجارت خارجی خود کاسته و با ارزهای دیگر برای تامین کالاها جبران کند، تا میزان وابستگی متقابلی که میان تهران و ابوظبی ایجاد شده شائبه ی امتیازگیری برای همسایه جنوبی ایجاد نکند.
همچنین تنش زدایی میان ایران و غرب که پس از طوفان الاقصی به حاشیه رفته بود و اکنون زمان مناسبی برای از سرگیری آن به وجود آمده، میتواند با ایجاد کانال های متعدد زمینه برای افزایش مناسبات چین و ایران فراهم کرده تا توازن اقتصادی در دو سوی خلیج فارس برقرار شود.
بی تردید پکن نیز متوجه خواهد شد که روابط متوازن میان حاشیه شمالی و جنوبی خلیج فارس، منافع چینیها را بیشتر تامین خواهد کرد تا آنکه کفهی ترازو را به سمت جنوب خلیج فارس کج کنند. چراکه در نهایت اگر هم این تصور غلط شکل گرفته باشد که ایران به دلیل حجم روابط خود با چین حاضر به عدول از موضع همیشگی خود خواهد شد، باعث می شود تصمیم گیران در تهران نسبت به راهبردی بودن روابط میان تهران و پکن و انتخابی که جمهوری اسلامی ایران در خصوص یارکشی بین المللی کرده، تجدیدنظر کنند.
در انتها بایست به این مهم اشاره کرد که سطح تنش و همکاری همانگونه که میان تهران-ابوظبی سقفی دارد، همکاری و چالش ها میان تهران و پکن نیز دارای کرانههایی است. همانگونه که ایران انتخاب کرده است که روابط خود را با چین ها راهبردی کند، طبق قانون روابط بینالملل و بر مبنای سیاست خارجی مستقل، تهران این حق را دارد تا این تصمیم را بگیرد که روابط خود را مثلا با هند نیز ارتقاء دهد. در نتیجه نبایست در امور داخلی کشورها با چشم سوء ظن نگریست.
کرانه های همکاری و تنش همانگونه که می تواند در روابط دو جانبه اخلال ایجاد کند، میتواند حدود یک رابطهی متوازن و پایدار را نیز ترسیم کند. در نتیجه تهران به خوبی میداند که چین، بدون ایران نمیتواند با بسیاری از چالش های امنیتی حاضر در منطقه سربلند بیرون آید به همین دلیل، حداقلی از تضامین امنیتی میان طرفین وجود دارد.
انتهای پیام/
گروه خبری: 1343 |
© | خبرگزاری تسنیم |