Get News Fast

 

"قرار" به استقبال محرم رفت/ محرم از سفر آمد، به گوش دل بشنو

چهارمین محفل شعر «قرار» استانی تسنیم و مراسم تجلیل از پیرغلامان حسینی استان زنجان در حسینیه اعظم زنجان برگزار شد.

“قرار” به استقبال محرم رفت/ محرم از سفر آمد، به گوش دل بشنو

به گزارش خبرنگار خبرگزاری تسنیم، چهارمین محفل شعر «قرار» استانی تسنیم و مراسم تجلیل از پیرغلامان حسینی(ع) استان زنجان در حسینیه اعظم زنجان برگزار شد.

سیدمهدی تحویلدار مجری این مراسم بود. استان زنجان با برگزاری این محفل شعر به استقبال ماه محرم و ایام سوگواری سید و سالار شهیدان رفت.‌

در بخش نخست این مراسم 5 نفر از شاعران استانی زنجان شعرخوانی کردند؛ علی حنیفه، ناصر دوستی، رضا اسم‌خانی، ابراهیم نوربخش و نسرین سلیمانی ابیات خود را به ساحت مقدس حضرت سیدالشهدا(ع) تقدیم کردند.‌

تجلیل از پیرغلام حسینی، حاج اصغر گنج‌خانلو بخش دیگری از این مراسم بود.

.

در مراسم تجلیل وی، استاندار زنجان، حاج ولی‌الله کلامی زنجانی، حاج مهدی رسولی مداح و جمعی از شاعران استانی و ملی حضور داشتند.

در بخش دیگری از این محفل شعر، حاج مهدی رسولی روضه‌خوانی کرد و چند بیتی در سوگ شهادت امام حسین علیه السلام و حضرت اباالفضل العباس سلام الله علیه مداحی کرد.

وی در سخنانی گفت: وقتی اذان ظهر روز هشتم محرم در زنجان گفته می‌شود، انگار که وضعیت شهر از این رو به آن رو می‌شود و همه آماده سوگ حضرت ابالفضل می‌شوند. پیرغلامان می‌گویند نظر حضرت عباس به شهر ما در این روز برمی‌گردد و آنجاست که باید ببینید این حسینیه چگونه پر از جمعیت عزادار می‌شود؛ زنجانی‌ها چگونه به سر و صورت خود می‌زنند و چگونه نوای «یا اباالفضل» بالا می‌رود.

در ادامه مراسم، 3 شاعر نام‌آشنای کشور شعرخوانی کردند؛

محمود حبیبی کسبی ابیاتی را به‌مناسبت فرارسیدن ماه محرم خواند:

شنیدم از لب باد صبا حسین حسین
نوای ما، دم ما، شور ما، حسین حسین

محرم از سفر آمد، به گوش دل بشنو
شنیده می‌شود از هرکجا حسین حسین

دوباره پیرهنی خون‌چکان ز عرش آویخت
چکیده در همه عرش خدا حسین حسین

کتیبه سینه‌زن و باد نوحه‌خوان شده است
نوای هق‌هق زنجیرها حسین حسین

ملک نشانی خون خدا گرفت ز خاک
صدا بلند شد از کربلا: حسین! حسین!

قبول توبه‌ی آدم، نجات کشتی نوح
گره‌گشای همه انبیا حسین حسین

یکی شدند سیاه و سپید در بزمش
دلیل وحدت شاه و گدا حسین حسین

همه اهالی یک ملت‌اند سینه‌زنان
سرود ملی اهل عزا حسین حسین

علی علی‌ست نوای جنون و مستی ما
ولی دم غم ما ذکر یا حسین حسین

عجب غمی‌ست به نامش! هرآنکه گفت بسوخت
که کرده یک‌سره آتش به پا حسین حسین

خوشا به پیرغلامان که مو سفید شدند
در آسیاب حسینیه با حسین حسین

لبم به ذکر دگر وا نمی‌شود، چه کنم؟
شده‌ست با لب من آشنا حسین حسین

ز لطف اوست کزو نام می‌برم، ور نه
من خراب کجا و کجا حسین حسین؟

گریست دیدهٔ ناپاک من هم از داغش
از آن‌که زنده کند مرده را حسین حسین

خوشا به بزم عزایش که یک‌صدا گویند از ابتدا همه تا انتها حسین حسین

وی همچنین غزلی به مناسبت روز مباهله خواند.

قاسم صرافان دیگر شاعری بود که در چهارمین محفل شعر استانی تسنیم شعرخوانی کرد.

او غزلی در وصف حضرت عباس خواند:

یا علی! این کیست می‌آید شتابان سوی تو؟
با قدی رعنا و بازویی چنان بازوی تو؟

آمده پیش تو تا مشق سپه‌داری کند
تا به سبک «حیدر»ی تمرین کرّاری کند

می‌زند زانو که رسمت را بیاموزد، علی!
با چه شوقی بر لبانت چشم می‌دوزد، علی!

مانده‌ام در بهت شاگردی که استادش تویی
هم چراغ رفتن و هم نور ایجادش تویی

بارها آن اسم زیبا را شنیدم من ولی
چیز دیگر بود عباسی که تو گفتی علی!

با صدایی مهربان گفتی: بیا عباس من!
تیغ را بردار با نام خدا عباس من!

نور چشمان علی! پیش پدر چرخی بزن
شیرِ من! شمشیر را بالا ببر، چرخی بزن

این چنین با هر دو دستت تیغ را حرکت بده
دست چپ را هم به وزن تیغ خود عادت بده

فکر کن هر حالتی بر جنگ حاکم می‌شود
دستِ چپ، عباس من! یک وقت لازم می‌شود

الامان از چشم شور و تیر پنهانی پسر!
کاش می‌شد چشم‌هایت را بپوشانی پسر!

بی نقاب ای جلوۀ حسن خدا دادی نجنگ
سعی کن تا می‌شود بی خُود فولادی نجنگ

خوب می‌دانم به فکر ذوالفقار افتاده‌ای
بی قراری می‌کنی، حقّا که حیدر زاده‌ای

رمز از جا کندنش یادت بماند «یا علی» ست
آخر این «لا سَیف» وقفِ «لافتی الا علی» ست

حالت «عین» علی دارد سر تیغ دو دم
من خودم هم «یا علی» می‌گفتم آن را می‌زدم

تشنه‌ای، فهمیدم از آن جا که زیباتر شدی
تا لبانت خشک شد انگار شیداتر شدی

باز هم تا صحبت از لب تشنگی و آب شد
روی ماهت مثل اقیانوسی از مهتاب شد

عکس ماه آن هم به روی موج دریا دیدنی ست
مستی فرزند زهرا پیش مولا دیدنی ست

رزم عباس و علی، به به! چه رزمی می‌شود!
ساقی و سقا کنار هم، چه بزمی می‌شود!

مثل اینکه باز دستی آشنا در می‌زند
سرخوشی با من؛ ولی این دست خوش‌تر می‌زند

خواهشت را از نگاهت خوانده‌ام؛ باشد!
برو درس این جا ختم شد؛ دیگر حسین آمد برو

قاسم صرافان ابیاتی نیز به مناسبت روز مباهله خواند:

محمّد، با خودش آورد، محبوبش، حبیبش را
حسن، آن باغ حُسنش را، حسین و عطر سیبش را

زنی از راه می‌آید، که مریم دارد آرزو،
  به رویش وا کند، یک لحظه چشمان نجیبش را

کنار نفسِ خود، دارد می‌آید احمد و ساقی فقط داند،
دلیلِ مستی و حال عجیبش را

رسید از راه، روح‌الله و سرّالله و سیف‌الله
شنید از آسمان، عیسی‌ابن‌مریم هم، نهیبش را

نگاهی می‌کند یعسوب و می‌ترسند ترسایان
چه کس، این‌گونه بیرون کرده از میدان، رقیبش را؟

بپرس از خیبر، ای نجران! که لرزان با تو واگوید:
چه خواهد شد اگر حیدر، کِشد تیغ مهیبش را

«پدر» با ما، «پسر» با ما، دَمِ «روحُ‌القدس» با ماست
بگو در پای حیدر، افکنَد ترسا، صلیبش را

به پای «ایلیا» اُفتند یا در نار، می‌بخشد
قسیمُ النار والجنت، به هر نفسی، نصیبش را

فقط «دست خدا» کافی است، بی‌تیغ دودم، حتی
به آنی رو کند، دست کلیسا و فریبش را

چه می‌فهمد؟ زبانِ آن‌که بخشیده است، جانش را
کلیسایی که با انجیل، پر کرده‌ست، جیبش را

نبودی یا رسول الله! آن روز و در آن کوچه
ببینی، حال و روزِ حیدر و یاس غریبش را

نبودی با علی، آن روز بر بالین بانویش
که آمینی بگویی، یا امین! «أمّن یُجیب»ش را

خدا تنها خبر دارد، چه حالی دارد، آن وقتی
که بیند عاشقی، بیمار در بستر، طبیبش را

پایان بخش این مراسم، شعرخوانی احمد بابایی بود؛ او که پیشتر در یکی از شعرهای خود به پیرغلام اهل بیت، حاج اصغر گنج خانلو اشاره ای کرده بود، ابیاتی از این غزل را خواند.

وی همچنین سروده ای در وصف امیرالمؤمنین‌ خواند.

براساس این گزارش، محفل شعر «قرار»، پاتوق اهالی شعر و ادب است که بیش از 7 سال است به همت خبرگزاری تسنیم برگزار می‌شود.

دور جدید این محفل ادبی در استان‌های مختلف ایران برگزار می‌شود. تاکنون شهرهای مشهد، قم و شیراز میزبان این محفل شعری شده‌اند و زنجان میزبان چهارمین محفل قرار است.

.

.

.

انتهای پیام/

 

© خبرگزاری تسنیم
ارسال از وردپرس به شبکه های اجتماعی ایرانی
ارسال از وردپرس به شبکه های اجتماعی ایرانی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پانزده + 9 =

دکمه بازگشت به بالا