سیری بر هنری جانسوز؛ تعزیه اصیلترین روایت منظوم کربلا + فیلم
در حالی هنر تعزیه با روایت هنرمندانه جان را در عزای آلالله(ع) میسوزاند که بهگفته هنرمند و پژوهشگری تعزیه در کشور تعزیه اصیلترین روایت منظوم کربلا است. |
سیری بر هنری جانسوز؛ تعزیه اصیلترین روایت منظوم کربلا + فیلم
به گزارش بخش استانی وبانگاه به نقل از خبرگزاری تسنیم از اراک، تقریباً برای همه ما نام تعزیه و دهه اول محرم باهم گره خورده است، یکی علت است و دیگری معلول، هر طور که حساب کنیم باید با هم بیایند و غیر از این انتظار نداریم و تعزیه یا شبیهخوانی هنری برخاسته از ارادت مردم ایران به خاندان اهلبیت(ع) از سالهای دور تا امروز است.
تعزیه یک کار فرهنگی اسلامی اصیل است، باید کوشید که این هنر آیینی نه تنها در کشور ما که در دیگر کشورها نیز توسعه پیدا کند و ایران میتواند محور این کار بزرگ فرهنگی باشد، این هنر نمایشی، ابزار مختلفی چون شعر، موسیقی و نور و استفاده از لباسهای مختلف با رنگهای متفاوت و سوارکاری را در اختیار دارد که تاثیرگذاری آن را چند برابر میکند.
تعزیه یک کار فرهنگی اسلامی اصیل است، بنابراین باید کوشید که این هنر آیینی نه تنها در کشور ما که در دیگر کشورها نیز توسعه پیدا کند و ایران میتواند محور این کار بزرگ فرهنگی باشد این درحالیست که استان مرکزی یکی از مراکز مهم این هنر در کشور به شمار می رود.
تعزیه در نقاط مختلف استان مرکزی حیات دارد و سالانه به خصوص در ماههای محرم و صفر هیئتهای مختلف تعزیه خوانی در کوی و برزن اقدام به تعزیهخوانی میکنند. بیش از همه، تعزیه در تفرش، فراهان و شازند رونق دارد و اکنون بیشترین تعزیهخوانان حرفهای و پرآوازه کشور از خطه تفرش و فراهان هستند و نسخه تعزیهخوانی میر انجم متعلق به شازند در استان مرکزی است.
این موضوع بهانه ای شد تا با اسماعیل مجللی پژوهشگر و هنرمند تعزیه به گفتگو بپردازیم.
.
تسنیم: جناب آقایمجللی، ازاینکهوقتخودرادراختیارخبرگزاری تسنیمقراردادیدسپاسگزاریم، برایشروعبهموضوع، اگر اجازه بفرمایید از تعزیهوریشهوتاریخآندراستانکشوروبهخصوصاستانمرکزیآغاز کنیم، بفرماییددرمجموعهویتتعزیهچیست.
عرض سلام و وقتبهخیر دارم محضر شما و از اینکه تدارک چنین نشستی را دادید ممنون و سپاسگزارم، در خصوص هویت تعزیه باید عرض کنم، هویت اصلی این کار بر اساس عزاداری شکل گرفته است، یعنی زمانی که این هنر شکل گرفت، مردم ما با هنری مواجه شدند با شکل و شمایل جدید آشنا شدند که با محوریت واقعه عاشورا به صورت نمایشی به صورت خودجوش از طرف خود مردم اجرا می شد. هر چند که در زبان و ادبیات فارسی در اشعار مولانا هم این کلمه تعزیه را می توانیم ببینیم اما در یکی _ دو قرن اخیر اولین کسی که واژه تعزیه را در اشعار خودش در ادبیات فارسی به کار برد وصال شیرازی بود. که در یکی از اشعار میگوید:
امروزروزتعزیتآلمصطفی است…
حالاتاآخرشکهبهطوردقیقخاطرمنیست
مبنای اصلی برای عزاداری برای سیدالشهدا(ع) بود که بر اساس سبقه و پیشینه نمایشی که ایرانیها داشتند، یعنی آن طور که باید و شاید نه به معنای نمایش امروزی، بر اساس آیین های نمایشی که در گذشته قدمتشان به چندین هزار هم کشیده می شود، این هنر را شکل و تشکیل دادند و سه هنر ادبیات، نمایش و موسیقی همزمان با یکدیگر در یک هنر دیگر به نام معماری که همان تکیه و فضای اختصاصی تعزیه می باشد، هنر چهارمی در ایران به نام شبیه خوانی را به وجود آورد. پژوهشگران و صاحبنظران درباره سبقه و پیشینه این کار عقاید و نظرات مختلفی دارند. عده ای می گویند شکل گیری این هنر به دوران اساطیری ما باز می گردد و ماجرای سوگ سیاوش و بحث عزاداری هایی که برای سیاوش، قهرمان اسطوره ای و ملی ما داشتند، خود به خود و رفته رفته تبدیل به هنر شبیه خوانی شد.
عده ای دیگر معتقدند از زمان صفویان که مذهب رسمی ایران به شیعه تبدیل شد، این هنر هم شکل گرفت. برخی دیگر هم معتقدند که از زمان قاجار این هنر به اوج و اعتلای خودش رسید، اما آنچه من خدمت شما عرض کردم بر می گردد به سبقه و پیش نیاز عزاداری، در بحث عزاداری دقیقا می توانیم به این موارد اشاره کنیم.
اما در خصوص هنر شبیه خوانی و سابقه آن، نه اینها قابل قبول نیستند زیرا صحبت ما روی هنری است که امروز مردم می بینند. یعنی هنر شبیه خوانی، دقیقا آنچه را که امروز شاهد آن هستیم، افرادی لباسی را بپوشند، بر اساس اتفاقات واقعه کربلا، اجرایی داشته باشند، گروهی مخالف باشند، گروهی موافق، آنها آواز بخوانند، اینها به صورت اشتلمخوانی دیالوگ های خودشان را بگویند، این موضوع را برای اولین بار من در کتاب شبیه نامه خودم مطرح کردم، که با بررسی هنر و ادبیات قرن نوزدهم، به این نتیجه رسیدم که دقیقا شکل گیری این هنر در زمان قاجار اتفاق افتاد و در همان برهه زمانی رشد و ترقی پیدا کرد، از تهران قدیم به سایر نقاط کشور نشر پیدا کرد و در همان دوره قاجاریه، پرونده آن کلا بسته شد، یعنی این هنر عملا می توان گفت در همان مقطع زمانی مرد.
آنچه امروز شاهد آن هستیم دقیقا یک کپی برداری از همان اتفاقات و هنر شبیه خوانی در قرن نوزدهم و زمان قاجاریه است که ما شکل کپی شده آن را بر اساس متن هایی که از آن زمان برجای مانده است، در کشور شاهد و ناظر اجرای آن هستیم.
در قرن نوزدهم از زمانی که فتحعلی شاه قاجار روی کار آمد تغییر و تحولی در بحث ادبیات ما شکل گرفت، در آن مقطع زمانی آنچه پژوهشگران بررسی کردند، بیش از 97 درصد مردم ایران کلا بی سواد بودند و سواد خواندن و نوشتن نداشتند.
ادبیات نمایشی ما بر اساس نسخههای تعزیه در ایران شکل گرفت
در بحث رستاخیز ادبی، در این مقطع باید عرض کنم یک سری از شعرا که از دربار خود فتحعلی شاه قاجار مورد حمایت قرار گرفتند، شروع به سرودن اشعاری کردند، محفل های ادبی با موضوعات مختلف از جمله واقعه عاشورا شکل دادند. با محوریت این واقعه اشعاری را سرودند، از دل همین محافل ادبی، هنری تحت عنوان شبیه خوانی هم شکل گرفت. کمی فراتر که نگاه کنیم هنر موسیقی ما هم درست است که در زمان ساسانیان و در دربار خسرو پرویز با حضور بسیاری از هنرمندان و موسیقی دان ها رشد و اعتلای پیدا کرد اما موسیقی ای که امروز در خدمت ما قرار گرفته، 7 دستگاه و مقام های موسیقایی که برای مردم معرفی شدند توسط میرزا عبداله فراهانی در زمان ناصرالدین شاه تقدیم ما شده است، یعنی آنچه ما در اختیار داریم تدوین شده زمان قاجار است و امروز هم همچنان از آن استفاده می کنیم و تا به امروز هم نقض نشده است.
همچنین هنر نمایش ما، تا قبل از زمان قاجار چیزی به نام هنر نمایش به معنای امروزی را نمی توانیم برای ایران تعریف کنیم، این که تئاتری بر اساس نقشه راه که همان نمایش نامه باشد، در اختیار چند نفر قرار بگیرد و عده ای به جای برخی دیگر شروع به اجرا کنند، یعنی ادبیات نمایشی ما بر اساس نسخه های تعزیه در ایران شکل گرفت که حالا برای اثبات این ها در کتاب شبیه خوانی صدها دلیل و مستندات ارایه کردم و زمانی که این ادله به رویت پژوهشگران و متخصصین ادبیات و هنر نمایش هم رسید، همه آنها این موضوع را تایید کردند.
ما دقیقا یک تاریخچهای بر اساس قرن نوزدهم، درباره هنر شبیهخوانی داریم، حدود کمتر از دویست سال از عمر این هنر میگذرد و همه چیز هم از دربار قاجاریه و تهران شروع شد، در شهرستان ها هم به خصوص شهرهای نزدیک به تهران، شاهد و ناظر اجرای شکل کپی شده این هنر بودیم، هر جایی که در آن برهه زمانی با استقبال و اقبال مردمی مواجه شد این روند دوام پیدا کرد و همچنان ادامه دارد که از آن جمله شهر اراک است.
استان مرکزی و شهر اراک در حیطه تعزیه خوانی حرفی برای گفتن دارد، تعزیه خوان هایی در سطح کشور و شناخته شده و قابل قبول دارد که تعداد آن ها هم کم نیستند، همچنین در دیگر شهرهای استان شاهد رونق این هنر هستیم از جمله شهر تفرش به طوری که در دوران قاجار، بسیاری از مستوفی ها و میرزاهای دربار قاجار، اهل تفرش و آشتیان بودند.
این افراد این هنر را در دربار قاجار دیدند و کپی کردند و در داخل شهر تفرش آن را ارائه کردند که از جمله آن ها می توانیم به اصلی ترین نمادی که از زمان قاجاریه در استان مرکزی به جا مانده، یعنی تکیه تاریخی زاغرم اشاره کرد که 11سال زودتر از تکیه دولت در شهر تفرش ساخته شد و همچنان بدون هیچ گونه وقفه ای فعالیت آن ادامه دارد و فعالیت های تعزیه خوانی در این تکیه انجام می شود، امسال یکصد و شصت و پنجمین سالی است که این تکیه فعالیت خود را آغاز کرده است.
این دقیقا چیزی است که از رونق هنر تعزیه خوانی در استان مرکزی و شهرستان تفرش شاهد آن بودیم، امتیازات دیگری در استان مرکزی وجود دارد. از جمله اینکه ما در شهر اراک علاوه بر اجرای شکل ثابت تعزیه در تکایا، گونه ای دیگر از تعزیه خوانی به صورت سیار هم داریم که در بازار اراک اجرا می شود.
علاوه بر تکیه زاغرم تفرش، تکیه آقاجان در محلات، تکیه باغشیخ ساوه و تکیه تاریخی فرمهین هم ز جمله تکیههایی هستند که بعد از تکیه تاریخی زاغرم در تفرش در این شهرها احداث شدند. کارکرد آنها هم این بود که اختصاصا برای اجرای تعزیه در استان مرکزی شکل گرفته بودند.
استان مرکزی در اجرا و نسخه تعزیه از استانهای صاحبنام است
در استان مرکزی علاوه بر مواردی که خدمت شما عرض کردم، 2 نسخه نویس و شاعر تعزیه هم حضور داشتند که در همان دوره قاجاریه می زیستند، یکی مرحوم انجم بود که نسخه های انجم معروف است که در سطح استان و به خصوص منطقه شازند در حال اجرا هستند. ایشان نسخه های فارسی را می سرودند، نفر بعدی ملااسدالله آمره ای، اهل روستای آمره از توابع شهرستان کمیجان هستند که ایشان نسخه های مجالس تعزیه را به زبان ترکی سروده بودند، همچنان هم در مناطق آذری نشین و استان های ترک زبان ما نسخه های ملا اسدالله در حال اجرا هستند. بنابراین فاکتورها و مختصات بسیار خوبی را در هنر شبیه خوانی، ما در استان مرکزی شاهد بوده ایم و هستیم و همچنان در دوران معاصر بحث هنر شبیه خوانی در سطح کشور در منطقه اراک برای مردم شناخته شده است.
تسنیم: درحالیکهدرشهریمانندخوانساردراستاناصفهانبررویمسئلهتعزیهخوانیسرمایهگذاریجدیشدهوخوانساررابهعنوانمرکزاصلیتعزیهدرکشورمیشناسند،جایگاهاستانمرکزیدرهنرتعزیهیاشبیهخوانیدرسطحکشورکجاست؟
فصل 5 کتاب شبیه نامه به تعزیه خوانی در استان های کشور اختصاص دارد. برای نگارش این فصل، تک تک 31 استان را حضوری یا غیرحضوری مراجعه و بررسی کردم و اسناد و مدارکشان را به دست آوردم و مکتوب کردم، باید عرض کنم که اینطوری هم نیست یعنی ما نمی توانیم شهر خوانسار را بعنوان پایه و بنیان هنر شبیه خوانی در کشور تلقی کنیم.
هنر تعزیه همانند یک تابلوی نقاشی خیلی زیبایی است که سیمای اهل بیت(ع) روی آن ترسیم شده، هر استانی در حد بضاعت و وسع خودش این تابلوی زیبا را رنگ آمیزی کرده حالا یک سری مناطق کمرنگ تر یه سری مناطق پررنگتر.
هر استان در هنر تعزیه امتیازاتی دارد
استان های مختلف در این زمینه یک سری امتیازاتی دارند که واقعا ما اصلاً به هیچ عنوان هیچ شهر و هیچ منطقه ای را نه تنها در حیطه تعزیه بلکه در سایر رشته های هنری هم نمیتوانیم با همدیگر مقایسه کنیم، فضا و جغرافیای استانی مثل فارس با استانی مثل مرکزی کاملا متفاوت است؛ آنجا ادبیات طور دیگری است، .یا استانی مثل اصفهان یا یزد را ما نمی توانیم با هم مقایسه کنیم یک سری امتیازاتی آنها دارند که در استان های دیگر وجود ندارد .
به طور مثال در استانی مثل بوشهر مجالس تعزیه در حال اجراست و تنها استان کشور است که در آنجا نقش بانوان توسط بانوان اجرا می شود، یعنی بازیگر نقش زینب(س) از بین خانمها انتخاب میشود در صورتی که در جاهای دیگر همچین چیزی را نداریم.
هر استان در هنر تعزیه امتیازاتی دارد، همان گونه که عرض کردم، مثلا نسخه نویسی های ما در منطقه استان مرکزی، امتیازات سخت افزاری زیادی که در خوانسار می بینیم یا جمعیت چند ده هزار نفری در تعزیه های نیشابور. منتها منطقه مرکزی کمی از اشتهار بیشتری برخوردار شدند از جمله شهر خوانسار.
شهر خوانسار فقط دارای فضا و محیط اجرای تعزیه است در صورتی که کارگزاران و دست اندرکاران و شبیهخوانان همه از جاهای مختلف کشور انتخاب میشوند و به خوانسار دعوت میشوند، کاری که در خوانسار انجام شد، حسینیه ای که احداث شد، امکانات سخت افزاری متعددی که در آن به کار رفت آن را در سطح کشور بی رقیب کرد.
اما اینها صرفا در بحث فضا و سخت افزاری است زیرا کلا مدیریت و بخش نرم افزاری آن خارج از خوانسار شکل می گیرد و اصلا هیچ ارتباطی به شهر خوانسار ندارد، تعزیه خوان هایی که در آنجا حاضر میشوند از تهران، اصفهان، قزوین و سایر شهرهای مختلف کشور هستند و از خود شهر خوانسار چیزی را ندارد فقط آن محیط و آن جغرافیا در خوانسار وجود دارد.
زحمات زیادی کشیده شده تلاشهای خیلی زیادی روی آن انجام شده و در معرفی آنجا هم بالاخره کم نگذاشتند، مردم در اقصی نقاط کشور با مدد معرفی هایی که صورت گرفت با تعزیه خوانی در خوانسار آشنا شدند، برای مردم هم سی دی هایی تولید و پخش شد، و به این شکل تعزیه خوانسار در سراسر کشور گسترش پیدا کرد و در بین مردم مرسوم شد این شد که بالاخره کمی مطرح تر شد نسبت به جاهای دیگر اما ما نمیتوانیم آنجا را به عنوان پله و پایه اصلی تعزیه معاصر کشورمان قلمداد کنیم و چنین چیزی وجود ندارد.
تسنیم: شمابه عنوانکسیکهسالهاکارتعزیهانجامدادهاست ودراینحوزهکارپژوهشیکردیداگربخواهیدازدوبعدمحتواییوهمچنینازبعدمشکلاتهنرمندانشبیهخوانییکتوصیفداشتهباشیدآنچیست؟
اگر مشکلات تعزیه خوان ها را اگر بخواهم خدمت شما عرض کنم، این گونه است که، تعزیه یک هنر مردمی است توسط مردم اجرا میشود مخاطبش هم مردم هستند بنیان گذار آن هم حداقل در دوران معاصر خود مردم بودند.جالب اینجاست مردم کوچه و بازار هستند که این هنر را سرپا نگه داشتند؛ یعنی حمایت آنچنانی را این هنر نداشته است. اگرچه در این دو دهه اخیر از طرف وزارتخانه های دولتی یک سری امتیازاتی به هنرمندان تعلق گرفت اما معمولا آن چیزی که بنده شاهد بودم در سطح کشور شبیه خوانانی که تخصص آنها این کار بود و از این کار ارتزاق می کردند که تعدادشان خیلی هم محدود بود خیلی زیاد هم نبودند، از آنها حمایتی نمیشد، اینها که با خواندن تعزیه زندگی میچرخاندند و عملا با مشکلاتی دست و پنجه نرم می کردند.
تعزیه خوانی یک کار کاملا فصلی که در یک مقطع سال مخاطب خودش را دارد و در سایر مقاطع با هیچ مخاطبی شاید برای کار مواجه نشویم، یک کشاورز هم حداقل 5 یا 6 ماه کار و فعالیت می کند و 5 یا 6 ماه استراحت میکند ولی کل اوج فعالیت این کار در حد 2 ماه است یعنی در حد این 2 ماه اگر خیلی فعال باشد تعزیه خوان در این 2 ماه فقط فعالیت میکند، خود به خود برای 10 ماه دیگر نمیتواند با 2 ماه فعالیت وضعیت زندگی 10 ماه دیگر را تامین کرد روی این حساب یک سری مشکلات دارند و معمولا هم بعنوان شغل دوم یا سوم و حتی به عنوان یک کار دلی به آن می پردازند، معتقدند این هنر یک عشق است، یک کار هنری هست و ما هم داریم انجام میدهیم.
تعزیهخوانی یک کار کاملاً فصلی است که در یک مقطع سال مخاطب خودش را دارد
البته مشکلات در هر کاری وجود دارد در این کار هم کم نیست، یعنی اگر بخواهیم به بحث مشکلات اختصاصی شبیه خوان ها بپردازیم جای بحث جداگانه ای دارد که اصلا در حیطه کاری ما نیست.
بنده هم به هیچ عنوان چنین چیزهایی را قبول ندارم، اینکه بگوییم معیشت تعزیه خوانها درست نیست زیرا من معتقدم هر کسی که تعزیه خوان هست برای خرج زندگی خود باید دنبال شغل دیگری برود اگر فقط به هنر شبیه خوانی بسنده کند، از این هنر درآمد آن چنانی شامل حالش نخواهد شد .اما در کل باز هم همچنان هستند کسانی که از این راه ارتزاق میکنند.
یک عده ای هم درآمدهای خیلی خوبی از این طریق کسب می کنند، یعنی عملا با 2 ماه کار کردن هزینه 10 ماه دیگر زندگی را تامین میکنند البته مشکلات کم نیستند و حالا هر چقدر بیشتر کالبدشکافی کنیم به مشکلات بیشتری خواهیم رسید.
در بحث محتوایی هم اگر منظور محتوای نسخههای تعزیه باشد، ببینید متنها و نسخههای بسیار زیادی برای بالغ بر 300، 400 مجلس تعزیه از قرن 19 از دوره قاجاریه به جای مانده و ما همچنان آنها را استفاده میکنیم جالب اینجاست صدها نسخه تعزیه هستند که تا به حال اصلاً اجرا نشدند و تا به حال هیچ مخاطبی آنها را ندیده، بنابراین برای پرداختن به آنها ما اگر که بخواهیم برای هر روز سال یک مجلس تعزیه را اجرا کنیم امکانش به لحاظ محتوایی فراهم است.
در حوزه تعزیه از نظر محتوا غنی هستیم
یعنی ما دقیقا می توانیم یک تعزیه را امروز اجرا کنیم که با تعزیه دیروز و فردا متفاوت باشد یعنی از نظر محتوا غنی هستیم، اما ضعف هایی هم درون این متن ها دیده میشود که این هم برمیگردد به بحث کارشناسی که جای خودش را دارد که باید کارشناسانی پیدا شوند که این متن ها را دستکاری کنند.
البته از نظر من نیازی به دستکاری هم ندارند یعنی بنده با مطالعه بالغ بر 300، 400 نسخه مجلس تعزیه و مرور آنها عیب و ایرادی در اینها نمی بینم حالا نمیتوانم بگویم وحی منزل هستند ولی خب چندان عیب و ایرادی در آنها من نمیبینم که نیاز به بازنگری داشته باشند.
تسنیم: یکیازمواردیکهدرسال هایاخیرموردتوجهبودهمسئلهنسختعزیهاست،قدریدربارهاینموضوعوتاریخچهنسخه نویسی و نسخ تعزیهواستنادتاریخینسخومقاتلتوضیحدهید؟
یک تعزیه خوان، یک هنرمند شبیهخوان زمانی که لباس تعزیه را بر تن می کند، مورخ نیست و قرار نیست که تاریخ را برای مخاطب نشان دهد ولی خواه ناخواه اتفاقاتی که درون تعزیه می افتد این امر را رقم می زند.
یک سری تاریخ شناسان، یک سری مورخین می گویند نسخه های تعزیه از نظر تاریخی جای بحث دارد نیاز به بازنگری دارد باید تغییر و تحولی در اینها ایجاد کرد، زمانی که زیاد در کارشان ریز می شویم می بینیم که نه خیلی هم اینطور که اینها می گویند نیست، البته من نمی گویم که 100 درصد از نظر تاریخی صحیح هستند، اما آن چنان ایرادات قوی در آنها دیده نمی شود که ما بگوییم حتما باید اینها را بررسی یا یک بازنگری بکنیم.
مثلا یک سئوالی را که در مورد بحث تاریخی تعزیه از من می پرسند، مربوط به ماجرای نجات شخص گرفتار در چنگال شیر است که توسط امام حسین(ع) نجات می یابد، می پرسند که آیا واقعا این واقعیت داشته یا خیر؟ اگر برای همه چیز بخواهیم مستند تاریخی پیدا کنیم، خیلی چیزها هستند که واقعا منشأ تاریخی ندارند و جایگاهی در تاریخ نمی توانیم برای آنها پیدا کنیم.
اما من بنا را بر این می گذارم که اصلاً هیچ روال تاریخی نداشته باشد و این اتفاقی که افتاده اصلاً به هیچ عنوان وجاهت تاریخی نشود برای آن تعریف کرد اما موقعی که نگاه میکنیم بن مایه اصلی این داستان در این هست که شخصی خارج از محدوده ای که امام حسین(ع) حضور دارد گرفتار شیر می شود، امام حسین(ع) را فرا می خواند و آن حضرت هم نجاتش می دهد در حالی که در حال جنگیدن بودند؛ آیا چنین اتفاقی از امام حسین(ع) برنمیآید؟
ما الان هم میبینیم که اتفافاتی می افتد که شخص در حین رانندگی لفظ امام حسین(ع) را می آورد و واقعا حس میکند که به صورت معجزه آسایی زنده مانده است و از آن اتفاقی که افتاده جان سالم به در برده است پس خیلی هم نمی شود به اینها ایراد گرفت، این اتفاقات امکان افتادنش یعنی از شخصیتی مثل امام حسین(ع) بعید نیست، مهم اینجاست که از امامی به نام امام حسین(ع) چنین کارهایی برمی آید.
برخی شخصیت های خیالی باشند و از نظر مورخین ساخته و پرداخته ذهن انسان باشند و نقشی در واقعه عاشورا پیدا کرده اند، اما آنها را که بررسی می کنیم، خیلی بحث تاریخ را مورد دخل و تصرف قرار نداده اند یعنی به هیچ عنوان ما نمی توانیم عملا خط بطلان بکشیم روی آنها و بگوئیم چون این صحنه این شعر یا این شخصیت وجود تاریخی نداشته است بنابراین مثلا مشکلی به هیچ وجه بحث ایجاد می کند.
امام حسین(ع) و عاشورا آنقدر کامل است که جای خدشه ندارد
قدیمی ترین مستنداتی که در مورد بحث عاشورا هست مقتلی هست به نام مقتل ابومخنف، ایشان اهل کوفه بودند 20 سال بعد از واقعه کربلا در شهر کوفه متولد شد. به یک رنج سنی که میرسد متوجه میشود که در یک مقطعی از سال، حالا ما فرض می کنیم که محرم، میبیند که در بین مردم صحبت واقعه عاشورا می شود.
خیلیها برای هم تعریف میکنند، افرادی هم شاید آن موقع در آن لشکر بوده اند که سن ایشان بالاتر رفته و حتی خاطره هم داشتند که برای هم تعریف میکردند، این شخص وقتی که این مطالب و این موارد و اظهاراتی که از زبان آنها میشنود و میبیند که این موضوعات در آینده خواهان خواهد داشت، شروع به مکتوب کردن حرفهای آنها میکند و دقیقا صحبتهایی را که 30 یا 40 سال بعد از واقعه کربلا گذشته بود را کتابت میکند، مثل الان که 40 سال از وقوع انقلاب گذشته و ما درحال نگارش خاطرات شفاهی افرادی هستیم که در انقلاب نقش داشتند تا برای آیندگان بماند، کار ابومخفف هم به همین صورت بود.
مقاتل ما خب سه گونه هستند، یکی از مقاتل، مقتل های کوفی هستند که این مقاتل در شهر کوفهنوشته شده اند، مقاتل دیگری هستند که ایرانی هستند و ایرانیها بر اساس ذائقه اسطوره ای که داشتند یک سری با اساطیر هم آنها را آمیخته کرده اند مثلا رستم را در کنار حضرت علی(ع) قرار دادند یا یک سری شخصیت های قهرمان، یک مقاتل دیگری هم داریم که این مقاتل، مقاتل شامی هستند و اینها در شهر شام نوشته شده اند و چون سیطره اموی در شام گسترش پیدا کرده بود و زیر نظر حکومت اموی در دمشق بودند اینها اتفاقا به نفع حکومت اموی هم مکتوب شده اند با وجود اینکه به صورت 100 درصد باطل هم هستند که البته این مقاتل هم هستند و به صورت کتابهایی در دمشق یا شام شاید هم پیدا میشوند.
پس در کل این 3 مقتل وجود دارد اما آنچه که در اصل کلام من خدمت شما باید عرض کنم بحث امام حسین(ع) امری است که به هیچ عنوان نه با تاریخ می شود مقایسه اش کرد نه با اسطوره می شود مقایسه اش کرد، نه با مقاتل شام و کوفه و ایران، چون در این صورت می توانیم خدایی نکرده برای آن ان قلت و خدشه وارد کنیم چراکه با شنیدن نام امام حسین(ع) یک حلاوت و حرارتی در دلهای ما ایجاد می شود که برای ما کافی است و دیگر نیازی نیست که بخواهیم تاریخ را بگردیم که چه چیزی هست یا نیست و پرچمی که 1400 سال است برافراشته شده و بالاست و این همه عاشق دارد و این همه هیجان برای آن دارند آنقدر کامل هست که نیاز به هیچ گونه کتاب و هیچ تاریخی نداشته باشد.
در قرن 19 نسخههای تعزیه جنبه رسانهای داشتند
بحث نسخه های تعزیه همینطوری است و بالاخره یک وقایعی و یک سری مسائلی هستند اما در هیچکدام از این مقاتل هیچ اساعه ادبی به ساحت اهل بیت(ع) دیده نمی شود و هیچ گونه اتفاق خلاف واقعی نیست و اگر شخصیت خیالی هم داخل آن باشد کاملا برای مخاطب یک جنبه نمایشی دارد یعنی یک درسی برای مخاطب دارد یک نکته آموزشی دارد.
بنده می گویم نسخه های تعزیه چه از نظر ادبی و چه از نظر تاریخی به قدری گیرایی دارند و به قدری حساسیت دارند که به هیچ عنوان شما نیازی ندارید که برای اینها دخل و تصرفی ایجاد کنید یا اینکه از نظر تاریخی بخواهید اینها را درست و درمان کنید و ببینید در قرن 19 نسخه های تعزیه جنبه رسانه ای داشتند هنر شبیه خوانی یک رسانه برای عامه مردم بود.
آن موقع نه تلویزیون و نه اینترنت و نه رادیو و نه روزنامه ای بود و اگر هم بود در اختیار خواص قرار داشت و عامه مردم کلا بیسواد بودند و سواد خواندن و نوشتن نداشتند و آنچه را که باید متوجه می شدند از منبرها و تکایا می شنیدند و می دیدند، بنابراین از این هنر به عنوان ابزاری برای رسانه هم باید استفاده می کردند.
تسنیم: یکی از مسائل مهم در تداوم هنر شبیه خوانی تربیت هنرمندان شبیهخوان است، به عنوان یک پژوهشگر چه تحلیلی از وضعیت هنرمندان شبیه خوان و مهمتر از آن سختی کار آنها دارید؟
در بحث آموزش و پرورش شبیه خوانی باید توجه داشت، اول از همه بحث علاقه است آنهایی که علاقه مند به این کار هستند با دیدن هنر شبیه خوانی به سراغ آن می روند و یاد می گیرند و یا فیلم هایی را نگاه می کنند و وارد عرصه کار تعزیه می شوند. بنابراین شخصی که کارش بگیرد استمرار پیدا میکند و شخصی که نگیرد دنبال کار دیگری رفت.
این هنر تا به امروز به صورت خانوادگی و یا قوم و خویشاوندی پیش رفته به طوری که این هنر ارزشمند و اصیل نسل به نسل بین شبیهخوانهای پدر و پسر منتقل می شده و مثلا اگر پدر من تعزیه خوان است بنده هم علاقه مند شدم به تبعیت ایشان این کار را ادامه دادم و فرزند من هم به تبعیت از من و نسل های بعد از ما هم به تبعیت از ما شاید این کار را ادامه دهند.
خیلی از تعزیه خوان های فعلی هستند که 4 یا 5 نسل هنر تعزیه خوانی بین آنها دوام داشته و افراد دیگری هم بودند که علاقمند بودند و در کنار تعزیه خوان ها قرار گرفتند و استفاده کردند، اما در حال حاضر متاسفانه چیزی به نام آموزش اختصاصی در حوزه هنر تعزیه خوانی در کشور نداریم، به این صورت که مثلا یک سرفصلی را تعریف کرده باشیم، محلی را مشخص کرده باشیم که شما زیر نظر این ارگان یا کتابخانه یا سازمان آموزش این کار را خواهید دید که این روند تعزیه خوان اتفاق بیفتد.
البته به صورت خودجوش اقداماتی در شهر اراک در حال انجام است که اگر ین اتفاق در اراک بیافتد، این بستر فراهم می شود که افراد علاقه مند به این هنر که مسیر را نمی دانند به صورت صحیح وارد این عرصه شوند، ضمن اینکه الان برای خود بنده در سایر استان ها هم کارگاه هایی برگزار می شود که اتفاقا طرفداران زیادی هم پیدا کرده است.
در این یکی دو سال اخیر خود بنده چندین استان برای برگزاری کارگاه های آموزشی دعوت شدم، کلاس های آموزشی برگزار شد. در یک شهرها و استان هایی که شاید فرهنگ آنها خیلی به این کار نخورد ولی علاقه مند هستند که برای اولین بار این اتفاق بیفتد.
این اتفاق و این استقبال به خاطر نشر و گسترش این هنر به واسطه فضای مجازی و این فیلم ها و سیدیهایی است که در بین مردم پخش شده، خود به خود علاقه مند شدند و دوست دارند که این کار را یاد بگیرند.
امید این را داریم که از طرف دستگاه های فرهنگی یک سری فضاهایی ایجاد شود یک سری امکانات یک سری شرایط فراهم شود که امکان برگزاری کارگاه های آموزشی برای جوانان و به خصوص کودکان هم داشته باشیم چون الان نسل کودک ما خیلی کم وارد این کار شدند الان تعزیهخوانهای ما با گزینه ای به نام کمبود بچهخوانی مواجه شدند که این موضوع می طلبد در حوزه آموزش این هنر اقداماتی صورت گیرد، ضمن اینکه افرادی هم که از ما جلوتر بودند زحمات خیلی زیادی در این کار کشیدند سنشان خیلی بالاتر رفته و خیلی هم بازار آنها گرم نیست در این کار و عملاً از کار هم کنار کشیدند و این حساب نیاز به یک بازنگری، یک پوست اندازی در تربیت تعزیه خوان داریم و این می طلبد یک سری کارگاه هایی را برگزار کنیم.
تسنیم: از وقتی که در اختیار خبرگزاری تسنیم قرار دادین خیلی متشکرم لطفا اگر یک جمع بندی از مباحث دارید و اگر حرف ناگفته ای باقی مانده بفرمایید؟
بنده هم به نوبه خودم از شما و وقتی که به بنده اختصاص دادید سپاسگزارم. به ذکر چند نکته درباره نگارش و چاپ کتاب شبیه نامه اشاره می کنم و عرایضم را پایان می دهم. نگارش این کتاب از سال 89 تا 96 زمان برد یعنی برای تهیه مستندات این کتاب 7 سال زمان صرف شده است که پس از چاپ، به سرعت هم مورد استقبال واقع شد و به سرعت فروش رفت، به طوری که فقط همین یک جلد را دارم.
در مورد بحث جمع بندی نهایی همان چیزی که خدمت شما عرض کردم استان مرکزی ظرفیت خیلی خوبی برای اجرای تعزیه دارد؛ هنرمندان خیلی خوبی دارد؛ آنچه که الان فعلا یک کمی کمرنگ جلوه میکند و جای بررسی دارد حث آموزش و کارگاههای آموزشی است که این انتظار را داریم که از دستگاه های فرهنگی که این روند انشاءالله شکل بگیرد و جوانان و کودکان علاقه مند به این کار هم جذب این کار شوند.
انتهای پیام/711/
© | خبرگزاری تسنیم |