وقتی قطعی برق هم مانع برگزاری تعزیه خانگی در جوپار نشد
در زمانهای که خیلیها به بهانههای مختلف به دنبال به تعطیلی کشاندن مجالس امام حسین (ع) هستند، عدهای هر چه دارند را در طبق اخلاص میگذارند تا چیزی مانع برگزاری این مجالس نشود. |
به گزارش بخش استانی وبانگاه به نقل از خبرگزاری تسنیم از کرمان، به روزهای پایانی ماه صفر رسیدهایم و بعد از نزدیک دو ماه عزاداری همه خود را برای حضور در مراسم سوگواری رحلت پیامبر بزرگوار اسلام (ص)، امام حسن مجتبی (ع) و امام رضا (ع) آماده میکنند.
در همین روزها بود که برای حضور در آیین سنتی مذهبی تعزیهخوانی راهی شهر جوپار شدیم؛ جوپار یکی از شهرهای مذهبی کرمان است و به دلیل وجود حرم مطهر امامزاده حسین (ع) و ابنا موسی بن جعفر (ع) در این شهر، جوپار در ایام پایانی ماه صفر، حال و هوای خاصی دارد.
وارد کوچه میشویم؛ دو طرف کوچه خانه باغهایی است که دیوارهای کاهگلی و درختهای سر به فلک کشیده آن نشان از قدمت کوچه دارد. در انتهای کوچه خانهای قدیمی با اتاقهای گنبدی قرار دارد که دیوارهایش را با بیرقهای مشکی سلام بر حسین علیهالسلام سیاهپوش کردهاند.
بوی نم آب همراه با دود آتش و آبگوشت به مشام میرسد. کوچه را از ساعتی قبل از شروع مراسم آب و جارو و فرش کردهاند؛ صدای مداحی همراه با بوی اسپند و چای زغالی در روزهای پایانی ماه صفر و در ایام شهادت امام رضا علیه السلام در دیاری که زیارتگاه برادر آن امام بزرگوار است، حال و هوای غریبی دارد.
همه چیز برای آغاز مراسم آماده است که زمزمههای غریبی در میان جمعیت دهان به دهان پخش میشود. «گویا قرار است که برق برود»، «میگویند امشب هم برق میرود، پیامکش هم آمده»، «شاید امشب برق نرود»، … زمزمهها کمکم جان میگیرد و جدیتر میشود.
ناگهان دلهرهای به جانم میافتد؛ این همه راه را به امید تماشای یک مجلس تعزیه تا جوپار آمده بودم و حالا اگر برق برود و تعزیه برگزار نشود، همه امیدم ناامید میشود.
در همین افکار بودم که برق میرود و به یکباره همه جا غرق در تاریکی میشود، همین طور که با خودم فکر میکردم که حالا چه میشود و چه باید کرد، به یکباره همه جا روشن میشود.
گویا کربلایی محمد آتشی، بانی این مجلس خانگی تعزیه و عزاداری امام حسین علیهالسلام، زمانی که پیامک قطعی برق را میبیند بلافاصله برای اینکه خللی در برگزاری این مجلس عزا بهوجود نیاید به فکر چاره و تهیه موتور برق میافتد. برای همین بود که خاموشی جلسه چند دقیقهای بیشتر طول نمیکشد و مجلس تعزیهخوانی با شکوه برگزار میشود.
این اتفاق باعث شد به سراغ این پیرغلام با اخلاص امام حسین علیهالسلام بروم و چند دقیقهای پای صحبتش بنشینم.
کربلایی محمد از سبقه صد ساله برگزاری این جلسه عزای اباعبدالله الحسین علیهالسلام در خاندان آتشی گفت؛ اینکه پدرش حاج حسین آتشی بانی و برگزار کننده این جلسه بوده است؛ البته آن زمانی که حاج حسین این جلسه را برگزار میکرد خانه آتشیها، خانهای کوچک در نزدیکی امامزاده حسین علیهالسلام جوپار بود.
کربلایی محمد آتشی ادامه داد: سابقه برگزاری این جلسه به یک قرن پیش برمیگردد؛ مادرم آن زمان از آقا اباعبدالله الحسین علیه السلام میخواهد که خانهای بزرگ به آنها بدهد که دو نهر آب داشته باشد و در آن خانه مجلس عزای سیدالشهدا علیهالسلام را برگزار کنند.
پیرمرد عمق چشمانش برقی میزند و به جوی آبی که از کنارمان میگذرد اشاره کرده و میگوید: این خانه همان خانهای است که مادرم از امام حسین علیهالسلام خواسته بود و این آب روان همان نهر است؛ نهر آب دیگر هم از قسمت پایین خانه عبور میکند.
کربلایی محمد آتشی قدری فکر میکند، به سالهای دور میرود و آهی میکشد و ادامه میدهد: پدرم تعزیه خوان بود؛ شعرخوانی میکرد. من هم شمرخوانی را از پدرم به ارث بردهام هر چند مدتی است که دیگر تعزیه نمیخوانم. پدرم حاج حسین آتشی سالها افتخار نوکری و غلامی در خانه اهلبیت علیهم السلام را داشت تا اینکه بعد از فوت پدر در سال 61، برادر بزرگترم برگزاری مجالس را به عهده گرفت.
این پیرغلام امام حسین علیهالسلام با اشاره به اینکه سالها از آن روزها میگذرد، گفت: برادرم ارادت و عشق خاصی به امام خمینی (ره) داشت و همان سال اول پس از فوت امام راحل در حالی که به دنبال تدارک برگزاری مراسم ایام ارتحال امام (ره) بود، فوت میکند و پس از وی نوکری در خانه امام حسین (ع) و ادامه راه پدر و برادر به عهده من گذاشته میشود.
کربلایی محمد با حسرت ادامه میدهد: سالهای اول پنج جمعه مجلس عزای امامحسین علیهالسلام را برپا میکردیم اما به مرور زمان و با توجه به مشکلات اقتصادی تعداد مجالس به سه شب و پس از آن به یک شب رسیده است.
وی با اشاره به اینکه در تمامی این سالها حتی در ایام شیوع ویروس کرونا هم اجازه ندادیم که مجلس عزای اهلبیت علیهم السلام تعطیل شود، گفت: قطعی برق که چیزی نیست؛ مگر جلسه صد ساله عزای پسر حضرت فاطمه (س) را برای نبود برق تعطیل میکنند.
وی که در برگزاری این مجالس معجزات و برکات زیادی دیده است، میگوید: سالها پیش زمانی که خودشان هیئت تعزیهخوانی داشتند در یکی از مجالس تیغه شمشیر در کنار چشم شبیهخوان حضرت علی اکبر علیهالسلام فرو میرود و صحنه به یکباره غرق خون میشود.
وی ادامه داد: شبیهخوان که جوان کم سن و سالی بود را به بیمارستان میرسانند و در آن شرایط که هر کس چیزی میگفت من به تنها چیزی که فکر میکردم معجزه نام اباعبدالله الحسین علیه السلام بود که مرده را زنده میکرد.
آتشی با بیان اینکه مادر شبیه خوان که بسیار نگران بود از من جویای احوال پسرش میشود و من با اطمینان به او میگویم که نگران نباش، خیالت راحت که پسرت به سلامت به خانه برمیگردد و در کمال ناباوری همان شد که من گفته بودم و شبیهخوان حضرت علی اکبر علیهالسلام روز بعد با زخمی کوچک و چند بخیه راهی خانه شد.
وی با اشاره به اینکه چند سالی است که دیگر خودمان تعزیه نمیخوانیم و هیئت تعزیه خوانی حضرت ابوالفضل (ع) دهزیار در این مراسم حضور پیدا کرده و با عشق و ارادت و بیریا، اجرای تعزیه دارند.
به سراغ ثارالله انکوتی یکی از اعضای هیئت تعزیه خوانی حضرت ابوالفضل (ع) ده زیار رفتم تا چند و چون اتفاق امشب را از زبان وی جویا شوم. انکوتی ماجرا را این گونه روایت کرد «وقتی از قطعی برق از ساعت 19 تا 21 شهر جوپار آگاه شدم، اولین چیزی که ذهنم را درگیر کرد این بود که مجلس امشب تعزیه خانۀ حاج آقای آتشی چه میشود و چگونه میخواهد با وجود قطعی برق و بدون روشنایی تعزیه امام حسین (ع) را برگزار کند.»
وی ادامه داد: «مجلس تعزیه خوانی حاج محمد آتشی از خیلی سال پیش است که در شهر جوپار برگزار میشود و حدود 10 سالی است که هیئت تعزیه خوانی حضرت ابوالفضل (ع) ده زیار هم در آنجا شبیه خوانی میکند؛ جلسه بدون ریا و معنوی بسیار خوبی است که همه ساله از چند روزی به اربعین شهادت امام حسین (ع) انتظارش را میکشم تا به این بهانه کسب فیضی کنم و هم نوا با تعزیه خوانان ذکر یا حسینی بگویم و در مظلومیت خاندان پیامبر (ص) قطره اشکی بریزم.»
انکوتی، افزود: «وارد شهر جوپار که شدم برق رفت و خاموشی تمام شهر را فرا گرفت، وقتی از میان کوچه خیابانهای تاریک شهر خود را به کوچه شماره 28 خیابان شریعتی میرساندم تنها چیزی که ذهنم را مشغول کرده بود این بود که برق کی میآید و بیچاره حاج آقای آتشی که امسال جلسه تعزیه شان با مشکل مواجه شده است.»
وی با بیان اینکه سالها نوکری در خانه اهلبیت (ع) به من آموخته که تا خود ارباب نخواهد، هیچ کس و هیچ چیز نمیتواند مانع برگزاری مجلس عزای اهلبیت (ع) شود، گفت: «در زمانهای که خیلیها به بهانههای مختلف به دنبال به تعطیلی کشاندن مجالس امام حسین (ع) هستند، عدهای هر چه دارند را در طبق اخلاص میگذارند تا چیزی مانع برگزاری این مجالس نشود.»
تعزیه به میانه راه رسیده بود؛ تعزیه شهادت باب الحوائج حضرت ابوالفضل (ع) بود، آنجایی که قرار بود شبیه خوان شمر پشت خیمهها برود و تمام تلاشش را برای فریب شبیه خوان عباس بگذارد و شاید او را به خیمه پسر سعد ببرد، ماجرای غریبی است، شاید بارها روایت این اتفاق را از منابر شنیده بودم، اما تماشای آن در تعزیه چیز دیگری است، آنجا که شمر اماننامه را میدهد و بعد از کلی گفتوگوی بین آنها که در قالب شعر است شبیه خوان عباس(ع) میخواند
ای شمر به تن تا که سر و جان دارم/از بهر نثار ره جانان دارم
بدنام مکن نزد نکونامانم/ من بهر حسین بتن سر و جان دارم
تعزیه تمام شده بود؛ حالا دیگر برق آمده بود و روشنایی تمام شهر جوپار را فرا گرفته بود. در راه برگشت به خانه، با خودم فکر میکردم ای کاش ما هم در راه امام حسین (ع) همینقدر سرسختی داشتیم و پا پس نمیکشیدیم، مثل آقا ابوالفضل (ع) که هر چه شمرخوان وعده زر و مال دنیا را به او داد، آقا قبول نکرد، مثل خانواده حاج آقای آتشی که نه اوضاع اقتصادی این سالها و نه قطعی برق امشب باعث نشد مجلس تعزیه خانگی آنها تعطیل شود.
نیست شک از عمر این دنیا اگر یک روز ماند/ذات قائم حجت خلاق سبحان خواهد آمد
صبر کن یا فاطمه، ای بانوی پهلو شکسته/قائمت با شیشه دارو و درمان خواهد آمد
انتهای پیام/511/
© | خبرگزاری تسنیم |