Get News Fast

 

یادداشت| حکمرانی در فضای مجازی؛ از اروپا و غرب تا ایران

یک جامعه‌شناس نوشت: در مورد فضای مجازی از منظر زیست بوم و فرهنگ ایرانی، باید گفت مولفه‌های فرهنگی اسلامی ایرانی در فضای مجازی مفقود است و اخلاق و فرهنگی که وجود دارد و آنچه که اصولاً مردم از فضای مجازی در تصور دارند، به‌شدت نگاه‌های غیربومی است.

به گزارش بخش سیاسی هاب خبری وبانگاه به نقل از گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم، محسن ردادی عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی طی یادداشتی به شرح زیر به مسئله‌ی حکمرانی در فضای مجازی که اخیراً هم مورد تأکید رهبر معظم انقلاب قرار گرفت، پرداخته است:

به تازگی رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار با اعضای هیئت دولت به مسئله حکمرانی قانونمند در فضای مجازی اشاره کردند و رها و ول بودن این فضا را ناشی از نبود حکمرانی قانونمند دانستند.

مسئله اول در فهم این بیانات، نفس قانون‌گذاری است؛ قانون‌گذاری اصولاً برای حمایت، پشتیبانی، رشد و توسعه اتفاق می‌افتد؛ اگر ما قانون‌گذاری می‌کنیم و در سطح خیابان‌ها چراغ راهنمایی رانندگی، قوانین تخلف یا محدودیت سرعت می‌گذاریم، این قانون برای حمایت و رشد هست نه برای محدودیت؛ چون می‌دانیم اگر این قانون گذاری اتفاق نیفتد و مثلاً محدودیت سرعت در بزرگراه‌ها وجود نداشته باشد، عده‌ی زیادی از افراد آسیب می‌بینند. بنابراین قانون‌گذاری اتفاق می‌افتد تا سلامت و امنیت و رشد برای همه‌ی کسانی که می‌خواهند در آن محیط فعالیت کنند تضمین شود و کسی آسیب نبیند؛ لذا فلسفه حکمرانی قانونمند در فضای مجازی هم همین باید باشد.

به هیچ عنوان نباید تصور این باشد که مثلاً دولت و حکومت به دلایلی غیر از حفظ منافع مردم و منافع عمومی مردم قانون‌گذاری می‌کند؛ اگر غیر از این باشد قاعدتاً قانون خوب و درستی نیست و اگر مردم چنین برداشتی ندارند باید نگاه‌شان به قانونمندی اصلاح شده و اقناع شوند و بدانند این قوانین، قوانینی هستند که به نفع عموم مردم است.

حال ممکن است عده‌ای که از بی‌قانونی متضرر می‌شوند داد و قال کنند اما قانونگذاری اصولاً برای حفظ منافع عموم مردم و برای جلوگیری از آسیب است و قانونگذار باید این را برای مردم تبیین کند.

بنابراین هرچند که هر قانونی در ذات خودش محدودیت دارد و هیچ قانونی را نمی‌توانید پیدا کنید که مطلقاً محدودیت در ذاتش وجود نداشته باشد اما محتوای این قانون درخدمت منافع عمومی است و همانطور که اصحاب قرارداد مثل جان‌لاک و هابز و دیگران می‌گویند ما به‌صورت ضمنی قراردادی را پذیرفتیم.

همه‌ی ما انسان‌ها در برابر محدودشدن اجازه می‌دهیم که سلامت و امنیت و منافع ما بهتر حفظ شود و به خاطر همین ما قانون را پذیرفتیم و در فضای مجازی هم دقیقاً همینطور هست؛ یک محدودیت قاعدتاً ایجاد می‌شود اما این محدودیت به نفع همه‌ی افراد هست و از طرف دیگر امکان رشد در برخی از حوزه‌های دیگر را در فضای مجازی فراهم می‌کند.

قانون باید برای مردم قانع‌کننده باشد؛ مردم برداشت‌شان و نگاه‌شان این نباشد که قانون صرفاً فقط یک نوع ترمز در فضای مجازی است بلکه احساس کنند که اگر قانون اینجا نبود من ضرر می‌کردم و یا خانواده من متضرر می‌شدند.

با وجود این قانون من و یا دیگران احتمالاً از منافع بیشتری برخوردار می‌شویم و این باید برای مردم توضیح و تبیین شود. به‌خصوص در این فضا که بی‌اعتمادی به‌شدت به‌خاطر تبلیغاتی که وجود دارد حاکم است.

در حقیقت بر اثر تبلیغات سوء، هر نوع رفتار از قانون‌گذار را به‌عنوان یک عمل ایذایی و یا رفتاری که در جهت آزار و اذیت است درک می‌کنند و در این فضا قانون‌گذاری به‌شدت سخت می‌شود لذا باید به این نکته توجه کرد که قانون فقط توسط قوه‌ی قهریه ضمانت اجرا ندارد و باید از طریق اقناع مردم و همچنین بستن راه‌های دور زدن قانون اقدام کرد.

اقناع مردم در شرایط بسیار سختی که اکنون قانونگذار و سیاست‌گذار فضای مجازی دارد بسیار ضروری‌ است و الّا قانون کارآمد و موثری وضع نخواهد شد و الزاماً باید مزایا و درواقع منافعی که از وضع این قانون پدید می‌آید برای مردم تبیین شود.

لزوم سواد رسانه و فضای مجازی متناسب با زیست‌بوم ایرانی اسلامی

در مورد فضای مجازی از منظر زیست بوم و فرهنگ ایرانی، متاسفانه باید گفت مولفه‌های فرهنگی اسلامی ایرانی در فضای مجازی مفقود هستند و آن اخلاق و فرهنگی که وجود دارد و آنچه که اصولاً مردم از فضای مجازی در تصور دارند، به‌شدت نگاه‌های غیربومی است.

مثلا در گفتگوهایی که در فضای مجازی اتفاق می‌افتد، نظراتی که درج می‌شود و اظهارنظرهایی که صورت می‌گیرد، با فضای غربی که یک مقدار تهاجمی است تناسب بیشتری دارد تا آن فرهنگ محجوب و مودب و تعارفی ایرانی یعنی همان دو نفری که در مجازی در حال گفتگو با هم هستند و به یکدیگر توهین می‌کنند و بی‌ادبی می‌کنند، اگر در خارج از مجازی رو به روی هم قرار بگیرند تحت فرهنگ اسلامی ایرانی با هم دیگر با عرف و متانت بیشتری صحبت می‌کنند اما در فضای مجازی این فضا فرهنگ خودش را قالب کرده و به نظرم تقصیر مردم نیست.

اینجا یک بخشی تقصیر قانون‌گذار است که تصور کرده صرفاً ایجاد محدودیت کفایت می‌کند براینکه مردم را تربیت کنند و این در حالی است که ما انقلاب‌مان، انقلاب فرهنگی بود و سیاست‌گذاری ما باید منجر به رشد و  تربیت افراد شود؛ یعنی بررسی کنیم که اگر این سیاست را درباره فضای مجازی پیاده می‌کنیم، اخلاق مردم بهتر می‌شود یا بدتر، اگر من این واکنش را نشان دهم، در فضای حقیقی و فضای مجازی اخلاق مجازی بهتر میشود یا بدتر؟

متاسفانه تاکنون با این نگاه قانون‌گذاری و اعمال حاکمیت صورت نگرفته و به تعبیر رهبر انقلاب باعث شده فضای مجازی فضای کاملاً ول و رهایی شود که هیچ قانونی در آن حاکم نیست و هیچ فرهنگی در آن وجود ندارد.

در فضای مجازی ما فرهنگی حاکم است که فرسنگ‌ها با فرهنگ اسلامی ایرانی فاصله دارد و افراد به‌دنبال دریدن همدیگر و به‌دنبال آزار رساندن به همدیگر هستند. این هیچ تناسبی با فرهنگ بومی ندارد و یک بخشی به‌خاطر این است که قانون‌گذار تصورکرده با صرف ایجاد محدودیت مشکل را ریشه‌ای حل کرده است درحالیکه مشکل اصلاً حل نشده است و این در حالیست که باید سیاست‌گذاران در اولین گام  تلاش کنند سواد رسانه‌ای و مهارت را افزایش دهند.

نکته بعدی در بیانات ایشان انجام این قانونمندی در همه‌جای دنیا بود تا جایی که فرانسوی‌ها پاول دوروف مالک تلگرام را به‌خاطر نقض حکمرانی خود بازداشت کرده‌اند.

جالب اینجاست که در زمینه قانون‌گذاری در فضای مجازی مانند سایر حوزه‌ها با یک استاندارد دوگانه روبه‌رو هستیم؛ اینکه کشورهای غربی حق قانونمندی در فضای مجازی را برای خودشان به رسمیت می‌شناسند اما برای کشورهای دیگر مانند مثل ایران چنین حقی قائل نیستند؛ حقیقت این است که اگر مقداری به عقب برگردیم اصولا کشورهای غربی حق قانونمندی برای کشورهای غیر غربی قایل نیستند یعنی غرب‌محوری و اروپامحوری همچنان ادامه دارد و قانونی که اروپا و غرب برقرار می‌کند به این معناست که دیگران صلاحیت قانون‌گذاری چه در فضای مجازی و چه سایر حوزه‌ها را ندارند.

برای مثال در زمینه فضای مجازی هرجا که بخواهیم در حفظ ارزش‌های اسلامی و ایرانی سازگاری ایجاد کنیم و آنها را تبدیل به قانون کنیم، بلافاصله انگ حقوق بشری می‌زنند.

در حقیقت منطق کشورهای غربی این است که شما نباید قانون‌گذاری کنید و کشورهای به‌زعم آنها جهان سوم اصولاً باید قوانینی را اجرا و در نظام قانون‌گذاری‌شان وارد کنند که کاملاً منطبق با خواسته‌ها و ارزش‌ها و سلیقه آن‌ها باشد.

مثلاً در موضوع فلسطین همه دیدند که به چه ترتیبی رفتار می‌کنند! سرریز این رفتارها و استانداردهاست که به فضای مجازی هم کشیده می‌شود؛ برای بعضی‌ها ممکن است سوال باشد یا مثلا تعجب‌برانگیز باشد که چرا مثلاً در فضای توییتر یا در فضای اینستاگرام اگر ما نه در دفاع از  حماس بلکه حتی در دفاع از فلسطین مطلبی بگوییم، بلافاصله حذف می‌شود اما در مورد اسراییل انواع و اقسام دفاعیات مورد پذیرش قرار می‌گیرد.

این همین رفتاری است که در فضای عمومی و فضای حقیقی هم وجود دارد؛ در فضای حقیقی هم اگر دانشجویی بخواهد علیه اسراییل یا نه در حمایت از فلسطین تحصن و اعتراض کند بلافاصله با تعلیق و با مجازات و دستگیری مواجه می‌شود اما در حمایت از اسراییل تمام سناتورهای آمریکایی به‌صف می‌شوند و در واقع نتانیاهو در مجلس آمریکا چندین بار سخنرانی کرد و با دست زدن و برخاستن از جا قطع می‌کنند و این چنین پشتیبانی می‌کنند از اسراییل.

سخن این است که در این فضا اگر قوانینی قرار است وضع شود حتماً منطبق با ارزش‌ها و خواسته‌ها و سلیقه‌های کشورهای غربی باید باشد و همین رفتار را اگر ایران انجام بدهد و قانونمند کند قاعدتاً آن‌ها با انگ محدودیت و با انگ اینکه شما آزادی بیان را نقض می‌کنید ایران را محکوم می‌کنند.

انتهای پیام/

 

© خبرگزاری تسنیم
ارسال از وردپرس به شبکه های اجتماعی ایرانی
ارسال از وردپرس به شبکه های اجتماعی ایرانی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

هفده − 16 =

دکمه بازگشت به بالا