Get News Fast

 

روایت مهر از وداع با پیکر شهید علی حیدری؛ بوی شهید چمران پیچید

کارهایش را به صورت گمنام پیش می‌برد و از تبلیغ فعالیت‌هایش اصلا خوشش نمی‌آمد، هر چه از شهید چمران شنیده بودید در شهید علی حیدری خلاصه شده بود.

‌به گزارش وبانگاه به نقل از گروه بین‌الملل خبرگزاری مهر، الناز رحمت نژاد: به نوشته زرد رنگِ رویِ سَر دَرِ، دَرِ مشکی نگاه می کنم‌. نوشته است: «معراج شهدا.»

چَشم از سَر دَر بر نداشته‌ام که صدایِ سید مرتضی آوینی یادم می‌اندازد: «شرف المکان بالمکین؛ شرافت مکان به کسی است که در آن سکونت دارد.» معراج شهدا از این قانون خدایی بی نصیب نمانده و از سال ۱۳۶۰ تا امروز، هر چه شهید داده‌ایم گذری به این قطعه از زمین داشته‌اند.

به نظرم خوشبخت‌ترین و ملکوتی‌ ترین قطعه زمین همین‌جاست؛ پیکر هزاران هزار شهید را از هشت سال دفاع مقدس گرفته تا شهدای مدافع حرم و امنیت و راهِ قُدس را در آغوش گرفته است.

قَدم از قَدمی که در معراج شهدا بر می‌دارم پرچمی خودَش را نشان می‌دهد؛ اول ایران و بعد فلسطین، لبنان، عراق، یمن، حزب الله و حماس. نوشته رویِ دیوارِ سَمت چپم هم تعریفِ پُر معنایی از عشق به من می‌دهد: «عشق یعنی استخوان و یک پلاک، عشق یعنی سال‌ها تنهایِ تنها زیر خاک.»

به سمت ورودی خواهران می‌روم. کفش‌هایم را داخلِ جا کفشی می‌گذارم. پرده مخمل سبز رنگ را کنار می‌زنم و داخل معراج شهدا می‌شوم. دور تا دور معراج آدم است که سر پا ایستاده‌اند؛ خانم، آقا، پیر، جوان و حتی کودک.

روایت مهر از وداع با پیکر شهید علی حیدری؛ بوی شهید چمران پیچید

به ۶ تابوت نمادین شهید گمنام تکیه زده‌ام. کودکان را تماشا می‌کنم. بین جمعیت بازی می‌کنند و با هم از اهمیت آسمانی شدن عمو علی صحبت می‌کنند. غبطه می‌خورم! نه به آسمانی شدن این شهید، بلکه به سبک و سیره تربیت شهید که همه را از اهمیت راهش آگاهند و سیره‌ای که وی را آماده شهادت کرده بود. عموعلی و عموعلی‌ها را باید هم رویِ شانه‌ها بالا برد و هم زیر ذره‌بین مطالعه کرد.

خانواده و اقوام درجه یک شهید دکتر علی حیدری از قسمت وداع خصوصی بیرون می‌آیند. یکدیگر را به آغوش می‌کشند. خمیده خمیده، با شانه‌های لرزان و چشم‌هایی پُر از اشک آسمانی شدن عزیزشان را تبریک و تسلیت می‌گویند.

روایت مهر از وداع با پیکر شهید علی حیدری؛ بوی شهید چمران پیچید

فرزندان شهید، صبور و شجاع کنارِ هم ایستاده‌اند. برادرها سعی دارند خواهر را آرام کنند و خواهر سعی دارد برادرها را تسلی ببخشد. یکی از برادرها سرِ خواهر را روی شانه‌اش گذاشته و نوازشش می‌کند. دست روی دهانم می‌گذارم تا بغضم نشکند و اشک‌هایم سرازیر نشود بلکه بتوانم بیشتر ببینم، بنویسم و روایت کنم.

روایت مهر از وداع با پیکر شهید علی حیدری؛ بوی شهید چمران پیچید

عکسی از دکتر علی حیدری را در مراسم می‌چرخانند و دست به دست می‌شود. دکتر با روپوش سفید پزشکی‌اش پشت میزی سر پا ایستاده و پرچم لبنان و ایران روی میز است. پشت سر دکتر سمت راستش روی کاغذ A4 سفید رنگی نوشته «حب الحسین یجمعنا» نقش بسته است.

زمزمه «یا حسین یا حسین» مداح بلند می‌شود. تابوت دکتر حیدری روی دوش سربازها و مردم از وسط جمعیت عبور می‌کند. تابوت از کنارم رد می‌شود. اینجا دیگر کاری از دستم بر نمی‌آید! دستی روی آن می‌کشم و اشک‌هایم سرازیر می‌شوند. تابوت دکتر شهید علی حیدری جایی در مرکز معراج روی زمین قرار می‌گیرد. عکاسان دوربین به دست که برای ثبت این لحظات با شکوه جلوتر از تابوت شهید حرکت می‌کردند حالا دور آن حلقه زده‌اند و عکاسی می‌کنند.

روایت مهر از وداع با پیکر شهید علی حیدری؛ بوی شهید چمران پیچید

مداح مُدام می‌خواند و مهمانان هم با او زمزمه می‌کنند: «بر مشامم می‌رسد هر لحظه بوی کربلا…» نمی دانم می‌دانند یا نمی‌دانند که دکتر علی حیدری پزشک ایرانی مستقر در لبنان، رزمنده دوران دفاع مقدس و مدافع حرم بود و در آزاد سازی جنوب لبنان و جنگ ۳۳ روزه نقش هم داشت و حالا بعد از عمری خواندنِ «بر مشامم می‌رسد هر لحظه بوی کربلا» به همرزمِ شهیدش حاج محمد ابراهیم همت و جاویدالاثر حاج احمد متوسلیان پیوسته است.

شهید عزیز پیش از آنکه به یاری رساندن به مستضعفان مظلوم غزه و لبنان بشتابد و توسط جنگنده‌های رژیم صهیونیستی در جنوب لبنان مورد هدف قرار بگیرد، ایام اربعین خادم بود و زائران اباعبدالله (علیه السلام) را طبابت می‌کرد.

روایت مهر از وداع با پیکر شهید علی حیدری؛ بوی شهید چمران پیچید

دوستانِ شهید حیدری پشت دوربین و میکروفون خبرنگاران ایستاده اند و یکی یکی تعریف می‌کنند: «شرط شهید شدن، شهادت‌گونه زیستن است. دکتر حیدری شهید زنده بود و عاشق شهادت! اخلاق، کار و فعالیت‌های جهادی او بر اساس موازین امامین انقلاب بود. ایشان در پیاده روی اربعین مسئول بیمارستان هلال احمر در کربلا بود. متواضعانه و بسیجی به زائران امام حسین (علیه السلام) خدمت می‌کرد.

خدمات وسیعی نسبت به محرومین لبنان انجام می‌داد اما از بوق و کرنا کردن خوشش نمی‌آمد و کارهایش را گمنام پیش می‌برد. خدا مُزد سال‌ها جهادش از انقلاب و دفاع مقدس گرفته تا دفاع از حرم و حمایت از مردم لبنان و غزه داد، به دست شقی‌ترین و منفورترین رژیم جهان به شهادت رسید. هر چه درباره شهید چمران می‌شنوید در دکتر علی حیدری خلاصه شده بود.»

روایت مهر از وداع با پیکر شهید علی حیدری؛ بوی شهید چمران پیچید

پیام صوتی دکتر علی حیدری سه روز پیش از شهادتش را پخش می‌کنند: «احتمال زیاد ان شاالله به آرزوم می‌رسم. در وصیت‌نامه ام نوشتم اگر جسدی از من باقی ماند دوست دارم در کنار امام خمینی دفن بشم.»

مراسم بعدی وداع با پیکر مطهر شهید امام زاده باغ فیض است. تابوت را بر می‌دارند. روی شانه‌ها حَمل می‌کنند تا به وداع بعدی برسانند که پشت میکروفون اعلام می‌شود: «پیکر شهید دکتر علی حیدری روز جمعه ۴ آبان ساعت ۱۴ با اقامه نماز به امامت حاج سید حسن خمینی در مرقد مطهر امام راحل به خاک سپرده خواهد شد.»

گزارش تصویری وداع با پیکر مطهر شهید دکتر علی حیدری پزشک ایرانی مستقر در لبنان از پیوند زیر قابل مشاهده و بررسی است: «مراسم وداع با پیکر مطهر دکتر شهید علی حیدری»

گروه خبری: 1275

 

© خبرگزاری مهر
ارسال از وردپرس به شبکه های اجتماعی ایرانی
ارسال از وردپرس به شبکه های اجتماعی ایرانی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

چهارده + شانزده =

دکمه بازگشت به بالا