Get News Fast

 

دخترانه‌ای برای پدر/حکایت تلخ بدون خداحافظی ستاره با پدر

حکایت تلخی دارد قصه این فراق، قصه‌ای که سطر سطرش با اشک وحسرت رقم می‌خورد، قصه‌ای که باباهای معدن جو با رفتنشان برای دخترانشان، داستان رفتن بدون خداحافظی را نوشتند.

به گزارش بخش استانی وبانگاه به نقل از خبرگزاری تسنیم از طبس، دخترها شیفته و شیدای پدر هستند؛ آن‌قدر که گاه سهمشان بیشتر از مادرها می‌شود. دنیایی دارند برای خودشان؛ دنیایی پر از عطر شقایق‌های بوسه و خنکای نوازش. نوازش‌هایی که بیش از هر چیز ارزش دارد؛ اصلا قیمتی نمی‌توان برایش گذاشت و چه تلخ می‌شود دنیا اگر سایه این نوازش‌ها از سر دخترها کم شود.  آن‌وقت همه دنیا می‌شود یک قفس و قفل می‌بندد روی قلب دخترها؛ آبی آسمان رنگ می‌بازد و شب و روزشان یکی می‌شود و همه کارشان می‌شود زل زدن به قاب عکس و حرف زدن با صاحب عکس.

حکایت تلخی دارد قصه این فراق؛ قصه‌ای که سطر سطرش با اشک و حسرت رقم می‌خورد؛ قصه‌ای که باباهای معدن جو با رفتنشان برای دخترانشان، داستان بدون خداحافظی را نوشتند.

نامش ستاره است، درحالی که باید دستان گرم پدر در دستانش باشد، اما عکس پدر در قاب را در دستان کوچکش گرفته و هر روز دلش برای پدر تنگ می‌شود و بغض بیخ گلویشان را می‌گیرد.

تنها 10 سال دارد اما در فراق پدر می‌گوید، پدرم را خیلی دوست دارم اما او در معدن کار می‌کرد وقتی لوله گاز ترکید و آمبولانس دیرآمد، پدرم جانش را از دست داد.

آری این بغض‌های کودکانه تنها از آن ستاره دختر10 ساله مرحوم محمد سارانی نیست چرا که بیش از 50 کودک دیگر هم مانند ستاره پدرشان را در معدن طبس از دست دادند و حالا با قاب عکس پدر خاطره سازی می‌کنند.

انتهای پیام/254

 

© خبرگزاری تسنیم
ارسال از وردپرس به شبکه های اجتماعی ایرانی
ارسال از وردپرس به شبکه های اجتماعی ایرانی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

19 + سه =

دکمه بازگشت به بالا