روایت سیدالشهدای سیستان و بلوچستان/ میرقاسم سردار بیادعا
خبرنگار تسنیم روایتی از حیات جهادی سیدالشهدای سیستان و بلوچستان، شهید میرقاسم میرحسینی را به رشته تحریر در آورده است. |
به گزارش بخش استانها در وبانگاه به نقل از خبرگزاری تسنیم از زاهدان، در دل استان پهناور سیستان و بلوچستان، سرزمین دلاورمردان و شیرزنان، نام شهید قاسم میرحسینی چون ستارهای درخشان میدرخشد. او که امروز به حق “سیدالشهدای سیستان و بلوچستان” نام گرفته، تنها یک رزمنده شجاع نبود، بلکه نمادی از غیرت، ایمان راسخ و فداکاری بیمثال مردمان این خطه مرزی است.
برای شناخت بیشتر این اسوه جهاد و ایثار، به روستای جزینک سفر کردیم، زادگاه شهید میرحسینی. هرچند محل تولد ایشان روستای «صفدرمیربیک» در نزدیکی زابل بوده، اما دوران کودکی و نوجوانیشان در جزینک سپری شده و خاطرات این روستا با نام «قاسم» گره خورده است.
اهالی جزینک هنوز با احترام و افتخار از “سید قاسم” یاد میکنند؛ جوانی که در همین کوچهها بالید، عشق به وطن و آرمانهای انقلاب را آموخت و در نهایت، جان گرامیاش را در راه دفاع از این سرزمین فدا کرد.
کودکی در صفدرمیربیک، نوجوانی در جزینک
شهید میرقاسم میرحسینی در سال 1342، در روستای صفدرمیربیک، در خانوادهای مذهبی و زحمتکش دیده به جهان گشود. او کوچکترین فرزند حاج مرادعلی میرحسینی بود و از همان کودکی در دامان پر مهر خانواده، با ارزشهای دینی و اخلاقی پرورش یافت.
تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را در روستای جزینک به پایان رساند و برای ادامه تحصیل، راهی هنرستان کشاورزی زابل شد. در سال 1360، پس از اخذ دیپلم، دوران جدیدی در زندگیاش آغاز شد؛ او به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد.
آغاز خدمت در سپاه و گام در مسیر فرماندهی
ورود شهید میرحسینی به سپاه، نقطه عطفی در زندگی پربارش بود. ابتدا در واحد پذیرش سپاه زابل مشغول به خدمت شد و با تلاش و اخلاص مثالزدنی، به سرعت شایستگی خود را نشان داد. پس از چند ماه خدمت صادقانه، برای گذراندن دوره عالی نظامی برگزیده شد و عازم تهران شد.
هنوز مدت زیادی از حضورش در سپاه نگذشته بود که آتش جنگ تحمیلی زبانه کشید. با آغاز عملیات بیت المقدس، شهید میرحسینی با شور و اشتیاق وصفناپذیر، به جبهههای نبرد شتافت و به عنوان معاون یکی از گردانهای عملکننده در این عملیات سرنوشتساز شرکت کرد. حضور در عملیات بیت المقدس، نخستین تجربه جدی او در میدان رزم بود و او با شجاعت و تدبیر خود، توانمندیهایش را به اثبات رساند.
پس از آزادسازی خرمشهر، برای تکمیل دانش نظامی و ارتقای توان فرماندهی، مجدداً به تهران بازگشت و دوره آموزش تکمیلی فرماندهی را با موفقیت پشت سر گذاشت. با کولهباری از تجربه و دانش، به تیپ 41 ثارالله(ع) پیوست، یگانی که در سالهای دفاع مقدس، نقش مهمی در پیروزیهای رزمندگان اسلام ایفا کرد.
فرماندهی گردان و مسئولیت در طرح و عملیات
در سال 1361، شهید میرحسینی به فرماندهی گردان شهید مطهری منصوب شد. این مسئولیت، فرصتی بود تا تواناییهای مدیریتی و نظامی خود را در سطح وسیعتری به نمایش بگذارد. او با فرماندهی مدبرانه و روحیه ایثار و فداکاری، گردان شهید مطهری را به یکی از یگانهای موفق و خطشکن تیپ 41 ثارالله(ع) تبدیل کرد.
پس از شرکت در عملیاتهای رمضان و والفجر مقدماتی، لیاقت و شایستگی شهید میرحسینی بر فرماندهان آشکار شد و او به عنوان مسئول طرح و عملیات تیپ 41 ثارالله(ع) منصوب شد. این مسئولیت خطیر، نشان از اعتماد فرماندهان به تواناییهای برنامهریزی و عملیاتی این جوان رشید داشت.
در عملیات والفجر یک، در حالی که با رشادت در خط مقدم نبرد حضور داشت، از ناحیه کتف و صورت مجروح شد. اما جراحت، هرگز نتوانست خللی در اراده پولادین او ایجاد کند. در سال 1362، با پیروی از سنت حسنه پیامبر (ص)، زندگی مشترک خود را آغاز کرد.
در عملیات والفجر 3، مسئولیت سنگین ساماندهی عملیات بر دوش او بود و سه شبانهروز چشم بر هم نگذاشت تا این عملیات مهم را به سرانجام برساند. در عملیات والفجر 4 نیز، همراه با رزمندگان اسلام، در فتح ارتفاعات دره شیلر و پنجوین نقشآفرینی کرد.
فرماندهی تیپ در خیبر و جراحت شیمیایی
در عملیات خیبر، مسئولیت فرماندهی تیپ به شهید میرحسینی واگذار شد. در این عملیات دشوار، رزمندگان اسلام با فرماندهی او، دلاوریهای بسیاری از خود نشان دادند. در جزیره مجنون، پس از رشادتهای فراوان، بر اثر بمباران شیمیایی دشمن، دچار مسمومیت گازهای سمی و مجروح شد و به پشت جبهه اعزام و سپس به تهران منتقل شد.
هنوز جراحات ناشی از حمله شیمیایی به طور کامل التیام نیافته بود که دوباره به مناطق عملیاتی بازگشت و در عملیات میمک شرکت کرد و در فتح ارتفاعات میمک نقش موثری ایفا کرد. در سال 1363، مسئولیت طرح و عملیات لشکر 41 ثارالله(ع) به او واگذار شد و در عملیات بدر، بار دیگر بر اثر اصابت تیر مستقیم دشمن بعثی از ناحیه پا به شدت زخمی شد.
قائم مقامی لشکر و حضور در عملیاتهای سرنوشتساز
در سال 1364، به زیارت خانه خدا مشرف شد و در همان سال، به سمت قائم مقامی لشکر 41 ثارالله(ع) منصوب شد. در عملیات والفجر 8، که منجر به فتح شهر فاو شد، با رشادت و شجاعت نیروهای سپاه اسلام، نقش کلیدی ایفا کرد. در عملیات کربلای یک، که به فتح ارتفاعات قلاویزان انجامید و در کربلای 4 که مقدمهای برای کربلای 5 بود، خالصانه و شجاعانه جنگید و در بیرون راندن بعثیهای ظالم از مرزهای کشور، سهم بسزایی داشت.
شهادت در شلمچه؛ عروج ملکوتی سردار بیادعا
سرانجام، این سردار رشید اسلام، پس از سالها مجاهدت و ایثار، در سال 1365، در خاک مقدس شلمچه و در اوج عملیات کربلای 5، به آرزوی دیرینهاش رسید. در حالی که مشغول ساماندهی نیروها در حین عملیات بود، بر اثر اصابت تیر مستقیم دشمن به ناحیه پیشانی، به درجه رفیع شهادت نائل آمد و روح بلندش به ملکوت اعلی پرواز کرد.
پیکر مطهر شهید میرقاسم میرحسینی، با حضور باشکوه مردم قدرشناس سیستان و بلوچستان و همرزمان شهیدش، در زادگاهش جزینک به خاک سپرده شد و نام و یادش برای همیشه در تاریخ این سرزمین جاودانه شد.
برادری در جهاد و شهادت
نکته قابل توجه، شهادت برادر بزرگتر شهید میرقاسم، حاج غلامحسن میرحسینی نیز میباشد. حاج غلامحسن نیز در سال 1366، در راه دفاع از اسلام و وطن، به فیض شهادت رسید و به برادر شهیدش پیوست. این دو برادر شهید، نمونهای از یک خانواده فداکار و ولایتمدار هستند که جان خود را در راه آرمانهای انقلاب اسلامی فدا کردند.
سیدالشهدای سیستان و بلوچستان؛ الگویی بیبدیل
شهید میرقاسم میرحسینی، سیدالشهدای سیستان و بلوچستان، امروز به الگویی بیبدیل برای نسل جوان این مرز و بوم تبدیل شده است. زندگی سراسر جهاد و ایثار او، درسهای ارزشمندی از شجاعت، تدبیر، اخلاص و فداکاری را به نسلهای آینده منتقل میکند. نام و یادش همواره در قلبهای مردم قدرشناس این سرزمین زنده و جاوید خواهد ماند.
انتهای پیام/
© | خبرگزاری تسنیم |