همپای جلودار 30 | آیا مذاکره به رهبری تحمیل شد؟
در میان تحلیلها و اظهارنظرات برخی عناصر دغدغهمند و افرادی دیگر، این مضمون که دولت مذاکره را به رهبر انقلاب تحمیل کرده است، دیده میشود. اما آیا این نسبت ناروا صحیح است یا موضوع را باید جور دیگری ملاحظه کرد؟ |
به گزارش بخش سیاسی وبانگاه به نقل از گروه امام و رهبری خبرگزاری تسنیم، برای پاسخ به این پرسش لازم است به یکی از توصیههای مکرر رهبر انقلاب در سالی که گذشت برگردیم و آن تفاوت بین تحلیل و تبیین است. به طور خلاصه «تحلیل»، حاصل ترکیب کدها و واقعیتهای محدود در دسترس تحلیلگر است. اما «تبیین» فهم حقایق در پس واقعیتهای محدودی است که دردسترس تبیینگر است.
برای تمرین این تفاوت میتوان به روایت تبیینی رهبر انقلاب از موضوع دفاع مقدس یا روایت تحلیلی برخی از تحلیلگران جنگ تحمیلی مراجعه کرد. یا به تفاوت تبیین ایشان از حوادث سوریه با تحلیل تحلیلگران از ماجراهای اخیر این کشور.
در موضوع مذاکره نیز میتوان به همین منوال، آن نسبت ناروا را حاصل تحلیل ناقص و ناکافی و اکتفا به چند واقعیت محدود دردسترس دانست. اما برای تبیین این موضوع چه باید کرد؟ در سطور ذیل به برخی از جنبههای تبیینی این موضوع خواهیم پرداخت.
الف. موضع تبیینی رهبر انقلاب در خصوص مذاکره با آمریکا مشخص است که حاصل شناخت ایمانی و تاریخی ایشان و تجربی جمهوری اسلامی است. در همین روزها سایت رهبر انقلاب پروندهای با موضوع «دلیل،تجربه» برای تبیین این مسأله در بخش یادداشتهای دیگران کار کرده است.
ب. طبیعی است طراحی تصمیم دستگاه اجرایی و دیپلماسی کشور بایست ذیل همین موضع تبیینی رهبر انقلاب صورت بگیرد نه ورای آن و نه در مقابل آن. دولتها ذیل این راهبرد کلی از این امکان برخوردارند که بسته به شرایط سیاسی و موقعیت بوجود آمده، انعطاف لازم را داشته باشند. این اقتضای مسیر سنگلاخ اجرای سیاستهاست و تصور اینکه با یک مسیر هموار مواجهیم از اساس غلط است.
ج. شرط اصلی ارتباطات خارجی جمهوری اسلامی با تمام کشورهای جهان، تعامل از موضع برابر و بر مبنای اقتضائات ناشی از حکمت، عزت و مصلحت است. اصلی که در تعامل با آمریکا نقض میشود چراکه یا از موضع استکباری وارد میشوند یا در صورت عدم امکان چنین موضعی، با بدعهدی و نقض عهد، هر پیمانی را درنهایت زیر پا میگذارند.
د. با این توضیحات، اگر معدل و تجمیع نظرات کارشناسی دستگاه اجرایی و دیپلماسی کشور برقراری نوعی ارتباط با ایالات متحده باشد، این نحوه ارتباط باید آن اصول و راهبرد اساسی را حفظ کند. قید غیرمستقیم در چنین مذاکراتی همان ابتکار یا انعطافی است که بایست از مضار تجربهشده چنین ارتباطاتی در طول تاریخ جمهوری اسلامی جلوگیری کرده و راهی به سوی تأمین سه شرط عزت، حکمت و مصلحت در سیاست خارجی باشد.
هـ. همین ابتکار دیپلماتیک است که محل هجمه و حمله شناختی رسانههای دشمن شده تا اهمیت و فلسفه آن را کمرنگ کند و این ذهنیت را در مردم و برخی تحلیلگران ایجاد کند که جمهوری اسلامی دست از اصول اساسی خویش برداشته یا رهبری وادار به عقبنشینی شده است.
و. این توضیحات اهمیت حیاتی تلاش تبیینگران را برای اصلاح ذهنیتهای ایجاد شده و مقابله با این انسداد شناختی نشان میدهد و از دستگاه دیپلماسی انتظار میرود بدون توجه به جنگ روانی ایجاد شده و با ملاحظه اصول اساسی مذاکره غیرمستقیم، حکیمانه و از موضع عزت، در مسیر مصلحت مردم و مملکت گام بردارد.
ز. در نهایت توصیه میشود دستگاه دیپلماسی با فهم تبیینی متوجه این امر باشد که کشور ما در موقعیت پساتحریم و پساجنگ قرار دارد و بداند منافع مردم و کشور را نه در سایه تهدید فشار اقتصادی و جنگ دشمن، که از موضع قدرت و صلابت دنبال کند.
انتهای پیام/
© | خبرگزاری تسنیم |