حوزه پیشرو و سرآمد ـ 4 |نقش حوزههای علمیه در تحقق بلاغ مبین
وقتی «بلاغ» صفت «مبین» میگیرد، یعنی صرف اطلاعرسانی و گفتن کافی نیست؛ باید روشنگری شود، عقل و دل مخاطب را درگیر کند و بذر تغییر در اندیشه و عمل او بیفشاند. |
به گزارش گروه امام و رهبری خبرگزاری تسنیم، محمدرضا بابایی در یادداشتی با عنوان «حوزه پیشرو و سرآمد ـ 4 |نقش حوزههای علمیه در تحقق بلاغ مبین» نوشت: حوزه علمیه تنها یک نهاد آموزشی نیست؛ ریشهای است که شاخههایش در اقصی نقاط زندگی اجتماعی و فرهنگی جامعه گسترده شدهاند. در جهان امروز که هویت انسان، معنا، اخلاق، سبک زندگی و حتی زیست طبیعی در معرض تهدیدهای گوناگون است، چشمها به حوزه علمیه دوخته شده تا دین را نه تنها بهمثابه اعتقادی فردی، بلکه بهمثابه نقشه جامع حیات انسانی عرضه کند. این انتظار بزرگ، وظیفهای سترگ را به دوش حوزه نهاده است: تربیت نیرویی که هم فهم عمیق دینی داشته باشد، هم قدرت مخاطبشناسی و تحولآفرینی در عرصه اجتماع، و از همه مهمتر، برخوردار از سیرت مهذّب، اخلاقی و متعهّد به وظیفه الهی خود باشد. آیا حوزه در انجام این مأموریت تمدنساز موفق بوده است؟ در این یادداشت به بررسی ضرورت تربیت نیروی مهذّب و کارآمد، چالشهای موجود، و راهکارهای تحولگرا در این مسیر میپردازیم.
1. بلاغ مبین؛ مأموریت تمدنی حوزه
بلاغ مبین، رسالت بیپایان انبیا و جانشینان آنهاست. مفهومی که تنها در رساندن پیام خلاصه نمیشود، بلکه به روشنی، حکمت، تناسب با مخاطب و اثربخشی آن پیام نیز تأکید دارد. وقتی «بلاغ» صفت «مبین» میگیرد، یعنی صرف اطلاعرسانی و گفتن کافی نیست؛ بلکه باید روشنگری شود، عقل و دل مخاطب را درگیر کند، و بذر تغییر در اندیشه و عمل او بیفشاند.
در عصر پیامرسانهای انبوه، کانالهای چندگانه رسانهای، و رقابت ایدئولوژیها، این بلاغ مبین تنها از نیروهایی برمیآید که هم از نظر علمی، غنی و استوار باشند، و هم از نظر روحی، روانی، اخلاقی و ارتباطی، تربیتیافته و توانا. بدون چنین نیرویی، حتی عالیترین معارف توحیدی نیز در قالبهای کماثر یا نامتناسب، به ضد خود تبدیل میشوند و به جای جذب دلها، دلزدگی میآفرینند.
2. مهذب بودن؛ نیاز بنیادین تبلیغ دینی
یکی از خطاهای رایج در تربیت طلاب، توجه افراطی به محفوظات علمی و دروس رسمی، و غفلت از تربیت اخلاقی و تهذیبی است. این در حالی است که خود علم دینی، بدون تهذیب، میتواند خطرناک باشد. عالمی که صفای باطن ندارد، به راحتی در دام ریا، خودبینی، تفرعن علمی یا تحجر گرفتار میشود. امام خمینی (ره) بارها هشدار داده بود که اگر تهذیب در کنار تعلیم نباشد، حوزه نه تنها مصلح نیست، بلکه فاسد میپرورد.
مهذب بودن، به معنای دارا بودن ملکه تقوا، صداقت در نیت، خلوص در رفتار، و روحیه خدمت بیادعا است. در میدان تبلیغ دین، مردم پیش از گوش دادن به گفتار ما، چشم به رفتار ما دارند. اگر مربی دینی دروغ بگوید، تندخو باشد، یا از زندگی مردم فاصله داشته باشد، هرقدر هم که علمش وسیع باشد، پیامش نافذ نخواهد شد.
3. کارآمدی؛ نیاز دنیای پیچیده امروز
صرف تهذیب نیز کفایت نمیکند. روحانی مهذّب اما منزوی، یا دینداری که فهمی جزئی از دین دارد، نمیتواند جامعه را در مسیر تمدن نوین اسلامی هدایت کند. کارآمدی در کنار تهذیب، دو بال پرواز برای عالِم دینی عصر جدید است.
کارآمدی یعنی شناخت دقیق از جامعه، تسلط بر مهارتهای ارتباطی، آشنایی با تحولات فرهنگی و سیاسی، قدرت تحلیل و نقادی اندیشهها، و توان تولید محتوا و حضور مؤثر در عرصههای رسانهای، آموزشی و اجتماعی. کارآمدی به معنای آن است که نیروی حوزه بتواند «پاسخ بدهد»؛ هم به شبهات فکری، هم به نیازهای معرفتی، هم به تحولات سبک زندگی و مسائل روز.
جوان امروز، با ذهنی چندلایه و روحی پرسشگر، نیرویی از حوزه میطلبد که همسخن او باشد، نه خطابهگر از بالا. چنین نیرویی نیازمند تربیتی نوین و واقعنگرانه است که متأسفانه در بسیاری از مدارس علمیه به آن توجه کافی نمیشود.
4. چالشهای موجود در نظام تربیت حوزوی
نظام آموزشی و تربیتی حوزه هنوز تا حد زیادی بر الگوهای سنتی مبتنی است. دروس خشک، عدم ارتباط میان سطوح علمی و مسائل واقعی جامعه، فقدان فضای باز گفتگو و تحلیل، و تمرکز صرف بر متون گذشته، سبب شدهاند تا بخشی از طلاب، با وجود هوش و استعداد بالا، در برابر چالشهای جامعه امروزی، ناتوان یا منفعل باشند.
از سوی دیگر، نهادهای مسئول تهذیب در حوزه گاه به برنامههایی کلیشهای و غیر مؤثر بسنده میکنند. جلسات اخلاق بدون پیوستگی، اردوهای فرهنگی بدون طراحی هدفمند، و نبود الگوهای ملموس اخلاقی در بدنه مدیریت حوزه، باعث شدهاند تا تهذیب در حد شعار باقی بماند.
نکته مهم دیگر، عدم تناسب میان مأموریتهای بلند حوزه و منابع انسانی در دسترس است. اگر حوزه میخواهد در خدمت اندیشه، فرهنگ و تمدنسازی باشد، باید در مقیاسی وسیع و دقیقتر، تربیت نیروی انسانی را بازتعریف و بازمهندسی کند.
5. راهکارهای تحولآفرین
برای عبور از این وضعیت و تحقق تربیت نیروی مهذّب و کارآمد، مجموعهای از اقدامات اصلاحی لازم است:
- بازطراحی برنامههای آموزشی و تهذیبی: باید به جای انباشت محفوظات، بر تربیت مهارتمحور و حلمسألهای تمرکز شود. دروس اخلاق و معرفتشناسی باید با زندگی روزمره و واقعی طلاب پیوند بخورد.
- الگوسازی از شخصیتهای زنده و موفق حوزوی: حضور روحانیون متواضع، توانمند، خوشبرخورد و مؤثر در میدانهای واقعی، بزرگترین عامل تربیتی برای طلاب جوان است.
- ارتباط مستمر با جامعه و نسل جوان: حوزه نمیتواند در خود محصور بماند. مدارس علمیه باید مراکزی برای گفتوگوی فکری با جامعه باشند، نه پناهگاههایی منفک از زندگی مردم.
- آموزش رسانه، ارتباطات و مدیریت فرهنگی به طلاب: بدون حضور حرفهای در رسانه، هیچ بلاغی مبین نخواهد شد. حوزه باید فرزندان خود را برای میدانهای نوین آماده کند.
- نهادسازی تربیتی مستقل و هوشمند: بخش تهذیب نباید امری جانبی و فرعی تلقی شود. بلکه باید به عنوان ستون اصلی در طراحی نیروی انسانی حوزوی مدنظر قرار گیرد.
تربیت نیروی مهذّب و کارآمد، تنها یک اولویت در کنار دیگر وظایف حوزه نیست؛ بلکه شرط بقا و پیشرفت آن است. بدون چنین نیرویی، نه «بلاغ» تحقق مییابد و نه «مبین» بودن آن. در جهانی که رقابت پیامها و باورها شدیدتر از همیشه شده، تنها نیرویی موفق خواهد بود که هم به حقیقت متصل باشد و هم به انسان معاصر آشنا. حوزههای علمیه اگر میخواهند در گام دوم انقلاب، به نقش تمدنساز خود جامه عمل بپوشانند، باید بازنگری عمیق، شجاعانه و آیندهنگرانهای در نظام تربیت نیروی انسانی خود انجام دهند.
از این رو، مسئله تربیت نیروی مهذّب و کارآمد، نه یک موضوع فرعی، بلکه کلید رمزگشایی از مأموریت تاریخی حوزه در دوران معاصر است. این تربیت، پلی است میان معارف آسمانی و نیازهای زمینی؛ میان رسالت انبیا و زندگی انسانها؛ میان «علم» و «تأثیر».
انتهای پیام/
© | خبرگزاری تسنیم |